ثمین چراغی: تهران، میدان آرژانتین، ساعت ۱۱ ظهر. تصمیم میگیرم حد فاصل میدان تا ترمینال بیهقی را پیاده بروم. هدفون در گوشم است و مهستی شروع میکند به آواز خواندن: «مراقب گلدون اطلسی باش، یه وقتایی منتظر کسی باش، کسی که چشماش…» هوا خنک است، چشمهایم را میبندم و به سفری فکر میکنم که در انتظارم است. ماشینی کنارم بوق میزند. هدفون را در میآورم. مزاحم است. چند دقیقهای پا به پایم میآید. متوجه شدم خیابان را اشتباه آمدهام و اینجا، منتهی به پارکینگ میشود. تازه میفهمم چه خیابان خلوتی است. میترسم. از ابزار همیشگیام استفاده میکنم. «زنگ میزنم ۱۱۰٫» راننده از ماشین پیاده میشود و میکوبد روی ماشین «زن بزن مادر…» لات است، گوشی را برمیدارم و گزارش میکنم. راننده گازش را میگیرد و میرود. روی جدول مینشینم و سعی میکنم به سفری فکر کنم که برای آن عازمم. آرام میشوم»
خشونت علیه زنان، از اتاق خواب، از خانه، از آپارتمان، از آسانسور، از کوچه، از خیابان، از دانشگاه، محیط کار، اداره و … برایمان دست تکان میدهد. خشونت، فرزند جامعه بیمار است، فرزندی که با سکوت قربانیانش رشد میکند. در این یادداشت، سعی میکنم به طور خلاصه از خشونت علیه زنان و ضمانت اجراهای حقوقی قوانین منع خشونت سخن بگویم. و حالا یکی از تجربههای خودم: «حوالی عصر، از اتوبوس بی آر تی پیاده شدم و به سمت میدان فلسطین حرکت کردم ظاهرم کاملاً معمولی بود، حتی به گمانم از سرکار برمی گشتم. میخواستم خستگیام را در کافهای، با یک فنجان قهوه به در کنم. خودروی پرایدی پا به پایم حرکت میکند و بوق می زند. درنگ نمیکنم، نه حوصله بحث کردن داشتم و نه حتی جان این را داشتم که با راننده وارد چالش شوم. ۱۱۰ را گرفتم و پلاک ماشین را گزارش کردم. در کمال ناباوری، ۳ الی ۴ دقیقه بعد یک موتور پلیس وارد خیابان شد. هیچ وقت فکر نمیکردم نیروی انتظامی انقدر سریع خودش را بتواند به صحنه جرم برساند. راننده پا به فرار گذاشت.»
ماده ۶۱۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ میگوید: «هر کس در اماکن عمومی یا معابر، متعرض یا مزاحم اطفال یا زنان بشود یا با الفاظ و حرکات مخالف شوون و حیثیت به آنان توهین نماید به حبس از دو تا شش ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.»، اما چند نفر از ما، از وجود چنین ضمانت اجرایی با خبریم؟ ناگفته پیداست، اثبات جرم مزاحمت و تعرض به زنان در اماکن عمومی یا معابر، بار اثباتی سختی دارد. یا مزاحم باید در لحظه توقیف شود، یا او را به عنوان بزهکار ولگرد یا با سوسابقه بشناسیم. گرچه وجود شاهدی در این زمینه میتواند تأثیر داشته باشد. همچنین از سوی دیگر، عبارت تأمل برانگیز: «شان زنانه» در اینجا محل مناقشه است. چه کسی میخواهد تشخیص دهدشان یک زن چیست؟ اصلاً آیا در هنگام شکایت یا مزاحمت، پوشش یک زن – که حق انتخاب اوست- در این شانیت متغیر محسوب میشود؟
از سوی دیگر، طبق قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۹۲، ضابطان دادگستری در صورت حضور در محل جرم، میتوانند اقداماتی انجام دهند. چه بهتر اگر در محلهای حادثه خیز یا کوچهها و خیابانهای خلوت و ناامن، ماموران نیروی انتظامی به صورت شبانه روزی در جهت تأمین امنیت زنان حضور داشته باشند. همچنین، طبق ماده ۲۳۷ این قانون: «ایجاد مزاحمت و آزار و اذیت بانوان و اطفال و تظاهر، قدرتنمایی و ایجاد مزاحمت برای اشخاص که به وسیله چاقو یا هر نوع اسلحه انجام شود…» میتواند از دلایل بازداشت موقت فرد باشد. بنابراین، با حضور ضابطان قضایی و دادگستری، میتوان حتی برای یک متعرض و مزاحم خیابانی، قرار بازداشت موقت صادر کرد و اقدامات بعدی را در این زمینه انجام داد.
در این بین، نباید نگاهها تنها به قربانی معطوف باشد، گرچه فشارها بر او دو چندان است. از یک سو ممکن است با تهدید از سوی خشونت گر مواجه شود- که البته آن هم قابل پیگیری حقوقی است- و هم تابوهای خانوادگی، اجتماعی و … بر تصمیم او بر علنی سازی خشونت تأثیر بگذارند. اما فرد خشونتگر، آیا با یک شکایت حقوقی یا با علنیشدن خشونتش تنبیه میشود؟ این طور نیست، از یک طرف، فرد قربانی، اگر میتواند، بهتر است با اعمال کننده خشونت- که اگر فضایش مهیا باشد- وارد گفت و گو شود. چند نفر از ما تا به حال، با یک مزاحم خیابانی وارد گفت و گو شدهایم؟ چند نفر از ما ذهن خشونتگر خیابانی را خواندهایم و فضای فکری او را مورد پرسش قرار دادیم؟ تنها کاری که به ذهن ما میرسد، گفتن بد و بیراه یا بی اعتنایی یا در نهایت تماس با ۱۱۰ است. یک بار در کودکی به مادرم گفتم وقتهایی که میخواهم به کلاس زبان بروم، مردهایی روی پل هوایی میایستند و یا آلت تناسلیشان را به من نشان میدهند، یا بدنم را لمس میکنند یا اگر خیلی مهربان باشند با کلماتشان من را میترسانند. مادرم گفت سعی کن روی پل هوایی بدوی. اگر امکانش هست دنبالش بیفت، کوتاه نیا. این شد که من از آن روز، روی پل هوایی دویدم، چند بار با چوب به دنبال آزاردهندهها راه افتادم و بعدها که بزرگتر شدم، در کیفم چاقو نگهداری کردم.
از طرف دیگر، سیستم قضایی و سمنها هم باید تا میتوانند برای کاهش خشونت، سعی بر شناسایی خشونت گرها داشته باشند و تلاش کنند برای آنها کلاسهای آموزشی برگزار کنند. به هر روی، نباید فراموش کرد این افراد عضوی از جامعه هستند، این افراد همانهایی هستند که ممکن است هیچگاه پرونده حقوقی برای آنها باز نشود، هیچگاه از آنها شکایتی نشود و هیچگاه حتی خودشان هم ندانند خشونتهایشان ممکن است منجر به چه تاثیراتی بر زنان شود. زنانی که به دلیل ناامن بودن خیابانها، نمیتوانند از ساعتی به بعد در خیابانها و کوچه ظاهر شوند.
منبع: کانون زنان ایرانی