دیدبان آزار

درباره «ما سلیطه‌ایم»

درباره جراحت کلمه و قدرت بازمعنادهی بدن

کیانا کریمی: کلمات قدرت دارند. می‌توانند زخم بزنند، جریحه‌دار کنند، مثل خار در گوشتِ حافظه فرو روند و هر یادآوری از لحظه‌ای که بدن آماجِ کلمه شده را، همچون بار اول، دردناک کنند. گویی هر یادآوری خار را می‌جنباند و خون دوباره در عمق ذهن جاری می‌شود. اما دقیقا به خاطر همین قدرت، می‌توان از کلمات همچون حربه در برابر جراحت هم استفاده کرد. کافی‌ست که شخص هدف حمله بتواند کلمه زخم‌زننده را در ادایی متفاوت، در اجرایی نو، از آنِ خود کند.
- سلیطه‌!
- بله، من سلیطه‌ام. 

یک کلمه، در دو جمله‌ پشت سرهم، در یک موقعیت واحد زمانی-مکانی، یک دنیا تفاوت معنا دارد. ادای اول یک توهین زن‌ستیز است، اما ادای دوم حسی متفاوت جاری می‌کند. با ادای دوم، میان دو سوی مکالمه به ناگه شکافی ‌پیش‌بینی‌نشده باز می‌شود؛ آنچه مفهوم مشترک فرض شده، مشترک نیست. گویی زمین مکالمه نشست کرده و میان گوینده و شنونده یک دره فاصله افتاده؛ دره‌ای که کلمه زخم‌زننده توان گذر از آن را ندارد.

 

بیشتر بخوانید: 
فریاد میلیون‌ها زن را از گلوی مادر درمانگاه قم می‌شنوید

 

اگر کلمه «سلیطه» تا همین دیروز نیزه‌ای بود که برای توهین «کار می‌کرد»، این لحظه، در این موقعیت، این نیزه یکبار و برای همیشه کُند شده. کلمه دیگر «کار نمی‌کند»؛ نیزه‌ای شده از جنس خمیر که در زبان گوینده خم شده و وا رفته. آنسوی دره، جایی که شنونده می‌گوید «من سلیطه‌ام»، نظام فکری متفاوتی جاری‌‌ است؛ بدن‌های متفاوتی در حرکت‌اند. آنجا سلیطه بودن، حق را با صدای بلند طلب کردن، تابو نیست. «من سلیطه‌ام» این نظام فکری را مرئی می‌کند و برایش در گفتمان عمومی جا باز می‌کند. دیگر نمی‌شود آنهایی که خودشان را با غرور سلیطه می‌نامند،‌ نادیده گرفت.

در این معنادهی دوباره، مفهوم لغوی کلمه الزاما تغییر نمی‌کند، اما بار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن دگرگون می‌شود. و کاربرد کلمات در زخم‌زدن را همین بار تاریخی می‌سازد. «من سلیطه‌ام» نقطه آغاز یک تاریخ نو برای کلمه سلیطه است، برشی در معنای قدیمی و مخدوش کردن همیشگی قدرت آن در جراحت. اگر این اجرا در حضور شاهدان بسیار و در بستر یک اتفاق سیاسی پردامنه اتفاق بیفتد، می‌تواند یک ردپای سیاسی مهم در کاربرد عمومی کلمه بر جا بگذارد.

تاریخ مبارزات زنان و دگرباشان جنسی پر است از نمونه‌های بازپس‌گیری کلمات. اگر مثلا واژه slut (= هرجایی) برای شرم‌دادن به زنان استفاده می‌شد، امروز راهپیمایی اسلات‌ها موقعیت صحبت از پدرسالاری است. مبارزان زن و کوییر توهین‌های متداول را آنچنان از آن خود کرده‌اند، با لبخند و طنز و عشوه به‌کار برده‌اند و دستمایه شعار و‌ شعر و نمایش کرده‌اند که هر استفاده توهین‌آمیز لاجرم قدری تعریف و تایید هم به همراه دارد و تایید راه‌یابی جریان‌های حاشیه به گفتمان عمومی‌ است. بازمعنادهی‌ یک بازیگوشی مهم زبانی و سیاسی است که جریان اصلی را در توهین کلامی خلع سلاح می‌کند.
کلمه «سلیطه» هم این چند روز دچار چنین تحولی شده. همه حاضریم در دفاع از زنی سلیطه خوانده شویم. کلمه را با خنده بارها به‌زبان می‌آوریم. با غرور. با تمسخر گوینده برای توهینی که به هدف نرسیده. و در هر تکرار از قدرت اجرایی بدن در ایجاد تحول در ادبیات جریان اصلی لذت می‌بریم.

مطالب مرتبط