دیدبان آزار

رای تولد سها مرتضایی، فعال صنفی دانشجویی و دانشجوی محروم از تحصیل که در زندان اوین محبوس است

«تا روزی که به همراه دیگر خواهرانمان بیایی»

نویسنده: ناشناس

سها جان، آزادی، چشیدنش و تماشایش، مال خودت باشد یا رفیقی دیگر، تا روزی که مثل اکسیژن توی جان همۀمان نرفته یا مثل باران موهای رهای همۀمان را خیس نکرده، ناقص و بی‌معنی‌ است انگار. این «ما»ی ناکامل آزاد هست و نیست تا روزی که ما مساوی «همه» نشود. تا روزی که میان رفقایت که عکست و کیکی دردست دارند، یک دیوار لعنتی فاصله نباشد. تا روزی که سهم همۀ ما شنیدن صدایت، بوسیدنت، در آغوش کشیدنت باشد. تا آن روز که بیایی، به همراه دیگر خواهرانمان بیایی، این «ما»ی دلتنگ چشم‌به‌راه آمدنت نشسته‌ است.

 

بیشتر بخوانید:

 

سال گذشته که عزیزانت پشت دیوارهای زندان جمع شدند و با عکس و کیکی دردست تولدت را از پشت تلفن تبریک گفتند، من کنارت در صف تلفن ایستاده بودم و تصویر لبخند و خوشحالی‌ات را در ذهن حک می‌کردم، که زیباترین بود. امروز آن تصویر زیبا را مرور می‌کنم و تمام لحظه‌های به‌یادماندنی زمستان گذشته را. به امید آزادی‌ات سها جان و قاب‌کردن زیباترین عکس دسته‌جمعی‌مان، همه‌مان، کنار هم، دست‌هامان دور گردن هم و در حال خندیدن، طوری که صدای خندیدنمان در تمام شهر بپیچد. تولدت مبارک.

مطالب مرتبط