روز گذشته 20 تشکل صنفی و مدنی داخل ایران منشور مشترکی از مطالبات حداقلی منتشر کردند که به اعتقاد عدهای سندی تاریخی است. از نگاه برخی این منشور گامی ایجابی، از پایین، عملیاتی و قابلاجرا، تبعیضستیز و مترقی است که از مبارزات جنبشهای اجتماعی کشور برخاسته و در پیوند با جامعه ایران قرار دارد. حامیان منشور معتقدند تنظیم این سند، اتفاقی مهم در مسیر اعتراضات اخیر ایران، همراستا با شعار «زن، زندگی، آزادی» و لازمه خروج از فضای تکصدایی کنونی است.
کیانا کریمی، فعال حقوق زنان نوشته است: «امضاکنندگان این منشور، سرخط مبارزهاند، دلسوزترینها و بهترینهای ما، همان انسانهای آزادهای که خبر دستگیریشان را پخش میکنیم، از نامههای زندانشان نقلقول میآوریم و عکس آزادیشان را همخوان میکنیم تا جزئی از مبارزه باشیم.» یکی دیگر از فعالان حوزه زنان نوشته: «در دل روزهای "دیگر از ما کاری برنمیآید و باید از بیرون بیایند و نجاتمان دهند"، 20 تشکل مستقل با همکاری هم پیشروترین منشور مطالبات را منتشر کردهاند. بخوانید که نور چشم است و قوت قلب. این لحظه باارزش حرکت از "نمیخواهیم" به "چه میخواهیم" است.»
از نگاه ایمان واقفی، جامعهشناس و فعال مدنی، «ائتلاف ۲۰ تشکلِ مستقلِ حول منشور مطالبات حداقلی در تاریخ پساانقلابی ایران را اتفاقی بیسابقه و تکثر و تنوع تشکلها و توجه منشور به درهمتنیدگی مسائل طبقاتی، جنسی و جنسیتی، قومی، دینی و محیطزیستی هم خیلی امیدوارکننده است.»
و البته عدهای نیز انتقاداتی را نسبت به این منشور مطرح کرده و آن را مبهم و ناقص دانستهاند. سمیه رستمپور فعال فمینیست کرد نوشته است: «بند مربوط به ملل تحت ستم، هنوز نیاز به جرح و تعدیل دارد. میتوانستند امضای برخی تشکلهای حاشیهای را هم داشته باشند که به تشکلهای مرکز محدود نشود. ولی درکل منشور بسیار خوبی است برای شروع و برای مقابله با منشورهای ارتجاعی.»
در ادامه متن «منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی» را میخوانید:
زن، زندگی، آزادی
مردم شریف و آزاده ایران!
در چهلوچهارمین سالروز انقلاب 57، شیرازه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و ازهمگسیختگی فرو رفته است که هیچ چشمانداز روشن و قابل حصولی را نمیتوان برای پایان دادن به آن در چهارچوب روبنای سیاسی موجود متصور بود. هم ازاین رو است که مردم ستمدیده ایران -زنان و جوانان آزادیخواه و برابریطلب- با ازجانگذشتگی کمنظیری خیابانهای شهرها را در سراسر کشور به مرکز مصافی تاریخی و تعیینکننده برای خاتمه دادن به شرایط ضدانسانی موجود تبدیل کردهاند و از پنج ماه پیش -بهرغم سرکوب خونین حکومت- لحظهای آرام نگرفتهاند.
پرچم اعتراضات بنیادینی که امروز بهدست زنان، دانشجویان، دانشآموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردم ستمدیده ایران در جایجای کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان برافراشته شده و کمسابقهترین حمایتهای بینالمللی را به خود جلب کرده، اعتراضی است علیه زنستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایانناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیرمذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما -عموم مردم ایران- تحمیل شده است.
این اعتراضات ِ زیروروکننده، برآمده از متن جنبشهای بزرگ و مدرن اجتماعی و خیزش نسل شکستناپذیری است که مصمماند بر تاریخ یکصد سال عقبماندگی و در حاشیه ماندن آرمان برپایی جامعهای مدرن و مرفه و آزاد در ایران، نقطه پایانی بگذارند. پس از دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر ایران، اینک جنبشهای بزرگ اجتماعی ِ پیشرو -جنبش کارگری، جنبش معلمان و بازنشستگان، جنبش برابریخواهانه زنان و دانشجویان و جوانان و جنبش علیه اعدام و...- در ابعادی تودهای و از پایین در موقعیت تاثیرگذاری تاریخی و تعیینکنندهای در شکلدهی به ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور قرار گرفتهاند. از همین رو، این جنبش برآن است تا برای همیشه به شکلگیری هرگونه قدرت از بالا پایان دهد و سر آغاز انقلابی اجتماعی و مدرن و انسانی برای رهائی مردم از همه اشکال ستم و تبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد.
ما تشکلها و نهادهای صنفی و مدنی امضاکننده این منشور با تمرکز بر اتحاد و بههمپیوستگی جنبشهای اجتماعی و مطالباتی و تمرکز بر مبارزه برای پایان دادن به وضعیت ضدانسانی و ویرانگر موجود، تحقق خواستهای حداقلی زیر را به مثابه اولین فرامین و نتیجه اعتراضات بنیادین مردم ایران، یگانه راه پیافکنی ساختمان جامعهای نوین و مدرن و انسانی در کشور میدانیم و از همه انسانهای شریف که دل درگرو آزادی و برابری و رهائی دارند میخواهیم از کارخانه تا دانشگاه و مدارس و محلات تا صحنه جهانی پرچم این مطالبات حداقلی را بر بلندای قله رفیع آزادیخواهی برافراشته دارند:
۱. آزادی فوری و بیقیدوشرط همه زندانیان سیاسی، منع جرمانگاری فعالیت سیاسی و صنفی و مدنی و محاکمه علنی آمرین و عاملین سرکوب اعتراضات مردمی.
۲. آزادی بیقیدوشرط عقیده، بیان و اندیشه، مطبوعات، تحزب، تشکلهای محلی و سراسری صنفی و مردمی، اجتماعات، اعتصاب، راهپیمایی، شبکههای اجتماعی و رسانههای صوتی و تصویری.
۳. لغو فوری صدور و اجرای هر نوع مجازات مرگ، اعدام، قصاص و ممنوعیت هر قسم شکنجه روحی و جسمی.
۴. اعلام بلادرنگ برابری کامل حقوق زنان با مردان در تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی، امحا و لغو بیقیدوشرط قوانین و فرمهای تبعیضآمیز علیه تعلقات و گرایشهای جنسی و جنسیتی، به رسمیت شناختن جامعه رنگینکمانیِ «الجیبیتیکیوآیایپلاس»، جرمزدایی از همه تعلقات و گرایشات جنسیتی و پایبندی بدونقیدوشرط به تمامی حقوق زنان بر بدن و سرنوشت خود و جلوگیری از اعمال کنترل مردسالارانه.
۵. مذهب امر خصوصی افراد است و نباید در مقدرات و قوانین سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور دخالت و حضور داشته باشد.
۶. تامین ایمنی کار، امنیت شغلی و افزایش فوری حقوق کارگران، معلمان، کارمندان و همه زحمتکشان شاغل و بازنشسته با حضور و دخالت و توافق نمایندههای منتخب تشکلهای مستقل و سراسری آنان.
۷. امحا قوانین و هرگونه نگرش مبتنی بر تبعیض و ستم ملی و مذهبی و ایجاد زیرساختهای مناسب حمایتی و توزیع عادلانه و برابر امکانات دولتی برای رشد فرهنگ و هنر در همه مناطق کشور و فراهم کردن تسهیلات لازم و برابر برای یادگیری و آموزش همه زبانهای رایج در جامعه.
۸. برچیده شدن ارگانهای سرکوب، محدود کردن اختیارات دولت و دخالت مستقیم و دائمی مردم در اداره امور کشور از طریق شوراهای محلی و سراسری. عزل هر مقام دولتی و غیردولتی توسط انتخابکنندگان در هر زمانی باید جزو حقوق بنیادین انتخابکنندگان باشد.
۹. مصادره اموال همه اشخاص حقیقی و حقوقی و نهادهای دولتی و شبهدولتی و خصوصی که با غارت مستقیم و یا رانت حکومتی، اموال و ثروتهای اجتماعی مردم ایران را به یغما بردهاند. ثروت حاصل از این مصادرهها، باید به فوریت صرف مدرنسازی و بازسازی آموزش و پرورش، صندوقهای بازنشستگی، محیط زیست و نیازهای مناطق و اقشاری از مردم ایران شود که در دو حکومت جمهوری اسلامی و رژیم سلطنتی، محروم و از امکانات کمتری برخوردار بودهاند.
۱۰. پایان دادن به تخریبهای زیست محیطی، اجرای سیاستهای بنیادین برای احیای زیرساختهای زیستمحیطی که در طول یکصد سال گذشته تخریب شدهاند و مشاع و عمومی کردن آن بخشهایی از طبیعت (همچون مراتع، سواحل، جنگلها و کوهپایهها) که در قالب خصوصیسازی حق عمومی مردم نسبت به آنها سلب شده است.
۱۱. ممنوعیت کار کودکان و تامین زندگی و آموزش آنان جدای از موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده. ایجاد رفاه همگانی از طریق بیمه بیکاری و تامین اجتماعی قدرتمند برای همه افراد دارای سن قانونی آمادهبهکار و یا فاقد توانایی کار. رایگانسازی آموزش و پرورش و بهداشت و درمان برای همه مردم.
۱۲. عادیسازی روابط خارجی در بالاترین سطوح با همه کشورهای جهان بر مبنای روابطی عادلانه و احترام متقابل، ممنوعیت دستیابی به سلاح اتمی و تلاش برای صلح جهانی.
از نظر ما مطالبات حداقلی فوق با توجه بهوجود ثروتهای زیرزمینی بالقوه و بالفعل در کشور و وجود مردمی آگاه و توانمند و نسلی از جوانان و نوجوانانی که دارای انگیزه فراوان برای برخورداری از یک زندگی شاد و آزاد و مرفه هستند، به فوریت قابلتحقق و اجرا است. مطالبات مطروحه در این منشور، محورهای کلی مطالبات ما امضاکنندگان را لحاظ و بدیهی است در تداوم مبارزه و همبستگی خود به صورت ریز و دقیقتری به آنها خواهیم پرداخت.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
اتحادیه آزاد کارگران ایران
اتحادیه تشکلهای دانشجویی دانشجویان متحد
کانون مدافعان حقوق بشر
سندیکای کارگران شرکت نیشکرهفتتپه
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت
خانه فرهنگیان ایران( خافا)
ندای زنان ایران
بیدارزنی
صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد اهواز
کانون مدافعان حقوق کارگر
انجمن صنفی کارگران برق و فلز کرمانشاه
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
اتحاد بازنشستگان
شورای بازنشستگان ایران
تشکل دانشجویان پیشرو
شورای دانشآموزان آزاداندیش ایران
سندیکای نقاشان استان البرز
کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری ایران
شورای بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی(بستا)