دیدبان آزار

آزارگران علی‌رغم درک مفهوم رضایت جنسی آن را نادیده می‌گیرند

«یک خرس را تصور کنید.» شفیعه زالوم، معلم سلامت و بهداشت در سانفرانسیسکو، مقابل دانش‌آموزان پایه دهم کلاس آموزش جنسی‌اش ایستاد. اولین روز ترم بهار بود و «خرس»، آن‌چیزی نبود که دانش‌آموزان توقع داشتند مورد بحث قرار بگیرد. وقتی تصور آن‌ها از خرس در ذهنشان تثبیت شد، خانم زالوم از آن‌ها خواست خرسی را که تصور کردند، توضیح دهند. یکی از دانش‌آموزان یک خرس گریزلی را تصور کرده بود؛ یکی دیگر به یک توله خرس سیاه و دیگران به خرس قطبی و پاستیل خرسی فکر کرده بودند. خود من یوگی را تصور کردم. خانم زالوم گفت نکته این تمرین این است که در یک موقعیت و مواجهه جنسی نباید با فرض و گمان پیش رفت.

هنوز هم هربار که اتهام خشونت جنسی علیه مردی قدرتمند عمومی می‌شود، به آن خرس‌ها فکر می‌کنم. تقریباً تمامی این مردان اجبار و تعرض جنسی را انکار می‌کنند یا اصرار دارند که این روابط «با رضایت 100 درصدی» برقرار شده است. اما متهمان به‌ندرت توضیح می‌دهند که منظورشان از رضایت دقیقاً چیست. آیا با یک شریک مشتاق درباره این‌که از کدام رفتارهای جنسی لذت می‌برند صحبت کرده‌اند؟ یا فکر می‌کردند ادامه یافتن آنچه که شروع کرده‌اند تا وقتی که شریکشان نه نگفته، مشکلی ندارد؟ آیا آن‌ها بوسه پرشور را قراردادی ضمنی برای اعمال جنسی فراتر می‌دانستند؟ آیا سکس اجباری -مثلا فشار دادن سر شریک جنسی به سمت پایین- را منصفانه تلقی می‌کردند چون خیلی از مردان این کار را انجام می‌دهند؟ آیا سکس با افرادی در جایگاه‌های پایین‌تر و فرودست‌تر را قابل‌قبول، یا مبادله‌ای منصفانه برای پیشرفت شغلی می‌دانستند؟ که این حالت مثل فکر کردن به کوالاهاست که در حقیقت اصلاً خرس نیستند.

وقتی نیکول بدرا، کاندیدای دکتری جامعه‌شناسی در دانشگاه میشیگان، در سال ۲۰۱۵ با دانشجویان مرد مصاحبه کرد، هرکدام از این دانشجویان توانستند حداقل یک تعریف ابتدایی از مفهوم رضایت جنسی ارائه کنند: اینکه طرفین رابطه جنسی به آنچه که انجام می‌دادند تمایل داشتند. بیشترشان استاندارد فعلی «بله یعنی بله» را تأیید کردند، که مستلزم موافقت فعالانه، آگاهانه، متدام، پیوسته، و آزادانۀ تمامی طرف‌های درگیر در فعالیت جنسی است. بااین‌حال، وقتی از آن‌ها خواستند که آخرین مواجهات خود را هم با شخصی که با او در رابطه عاشقانه هستند و هم با افرادی که صرفاً با آن‌ها رابطه جنسی داشته‌اند توصیف کنند، حتی مردانی که ادعا کرده بودند رضایت ایجابی را مدنظر دارند، اغلب در عمل چنین نکرده بودند.

با این‌حال، وقتی متوجه شدند که رفتارهایشان با این معیار در تضاد است، به جای زیر سوال بردن رفتار خود، تعریفشان را از مفهوم رضایت بسط دادند. دیدگاه این مردان درباره «بله» آنقدر منعطف بود که برای برخی از آن‌ها رفتارهایی را شامل می‌شد که معیارهای قانونی تعرض را هم دربرمی‌گرفت- مانند مردی که دوست‌دخترش را مجبور به رابطه مقعدی کرده بود (دوست‌دخترش گفته بود: «دوست ندارم این کار را بکنم، ولی فکر می‌کنم بگذارم انجامش بدهی.») بعدتر به صراحت به او گفته بود که باید دست ‌نگه ‌دارد. بدرا به من گفت: «او در نهایت دست‌ نگه ‌داشته و به نظر می‌رسیده که متوجه شده دوست‌دخترش چقدر ناراحت بوده، اما راهی برای توجیه این اتفاق پیدا کرده: از دست دوست‌دخترش به خاطر این‌که او را پس زده بود عصبانی شد چون باور داشت که مرد واقعی نباید برای سکس التماس کند.»

علی‌رغم همه شواهد مخالف، ما هنوز می‌خواهیم باور کنیم که مردان متهم به تعرض جنسی، همگی «هیولا» هستند. درست است، ممکن است برخی از آن‌ها هیولاهایی باشند که می‌شناسیم – کارفرمایانمان، روحانیونمان، مشاهیر مورد علاقه‌مان، سیاستمدارانمان، قضات دادگاه‌های عالی- اما آنها علاوه‌بر آزارگر بودن، هیولاصفت هم هستند. افراد بدون اینکه بتوانیم باور کنیم، بدون اینکه آنها را به‌عنوان «هیولا» و «شیطان‌صفت» بشناسیم ممکن است آزارگر جنسی باشند.

باور عمومی می‌گوید یک «پسر خوب»، امکان ندارد مرتکب تعرض جنسی شود. حتی مردانی که معترفند در مناطق درگیر جنگ، برده‌های جنسی نگه‌داری ‌کرده‌اند هم ادعا دارند که مرتکب تجاوز نشده‌اند؛ مردی دیگر، آن «هیولا» که آنجاست، آن «مرد بد» مرتکب تجاوز شد. در واقع، یکی از ویژگی‌هایی مشترک متجاوزان این است که باور ندارند مشکل از خودشان است.

در مصاحبه‌هایی که در دو سال گذشته با دانش‌آموزان دبیرستانی و دانشجویان انجام داده‌ام، مردان جوانی که بسیار دوستشان دارم -با رفتار دوستانه، باملاحظه، باهوش، و جذاب- «به نوعی» به دختران تجاوز کرده‌اند، سرشان را برای انجام سکس دهانی با زور به پایین فشار داده‌اند، ویدیوی اسنپ‌چتی از سکس دهانی دختری را که با او به جشن مدرسه یا دانشگاه رفته‌ بودند، برای اعضای تیم بیسبال فرستاده‌ بودند. همه این افراد خودشان را «پسر خوب» توصیف می‌کردند. اما واقعیت این است که یک «پسر واقعاً خوب» هم ممکن است کار واقعاً بدی انجام دهد.

تحقیقات نشان داده که توانایی مردان جوان در درک و فهم امتناع جنسی و فقدان رضایت، صرف‌نظر از این‌که لفظ «نه» واقعاً بیان شده یا نه، بسیار دقیق است؛ این موضوع ما را باید نسبت به دفاع رایجی که در حمایت از متجاوزان مطرح می‌شود، مشکوک کند. اینکه آنها «علم غیب ندارند» یا «ذهن‌خوانی بلد نیستند» مبنای واقعی ندارد. در کمال تعجب، پای درک رضایت و «بله» که به میان می‌آید، اتفاقا بسیار ذهن‌خوانی و پیشگویی می‌کنند: آن‌ها معمولاً تمایل جنسی زنان را نسبت به خود، بیش از حد استنباط می‌کنند، و وقتی که مشروب می‌خورند این موضوع تشدید هم می‌شود.

 

بیشتر بخوانید:

 معمای رضایت جنسی

 رضایت چگونه به روابط جنسی ما شکل می‌دهد؟

 

مثلاً در سال ۲۰۱۶، محققان وبگاه اینترنتی کانفی که به مسائل مربوط به سلامت زنان اختصاص دارد، از ۱۲۰۰ دانشجو و تازه فارغ‌التحصیل دانشگاه در سراسر کشور پرسیدند که اگر با کسی در یک مهمانی آشنا شوند و برقصند و سپس با او به خانه بروند «توقع دارند بعد از به خانه رفتن چه اتفاقی بیفتد؟» 45 درصد از مردان رابطه واژینال را «محتمل» می‌دانستند؛ فقط ۳۰ درصد از زنان این‌طور فکر می‌کردند. وضعیت برای سکس دهانی هم به همین صورت بود. علاوه‌بر‌این، از هر چهار مرد یک‌نفر معتقد بود که زنان «معمولاً باید متقاعد شوند» تا سکس اتفاق بیفتد. (تنها یک‌دهم زنان با این موضوع موافق بودند)

این شکاف‌های ادراکی نه‌‌تنها برای تعرض جنسی، بلکه برای شانه‌ خالی کردن مردان از زیر بار مسئولیت در آینده و به احتمال زیاد، ادعای اتهامات دروغین هم زمینه‌سازی می‌کنند. بر اساس همین نظرسنجی، مردان اعمال یک مرد «کمی مست» را بسیار قابل‌قبول‌تر از یک مرد هوشیار می‌دانستند، یعنی در عین حال که زنان قربانی که مشروب نوشیده‌اند سرزنش می‌شوند، از تقصیر مردان مست در تجاوز جنسی احتمالی به آسانی چشم‌پوشی می‌کنند.

گاهی پسرانی که با آن‌ها صحبت می‌کنم تصدیق می‌کنند که عامدانه پا را از حدوحدودشان فراتر گذاشته‌اند. یک دانشجوی سال دوم، علی‌رغم ادعایش درباره این‌که در موضوع رضایت، طبق معیارهای اخلاقی رفتار می‌کند چندین بار تردید شرکایی را که به‌تازگی با قصد رابطه جنسی با آن‌ها آشنا شده بود، نادیده گرفته است. او اعتراف کرد: «فکر می‌کنم چیزی در پس ذهنم بود که زیاد به حرفش گوش نمی‌دادم، انگار وقتی کل شب را با کسی لاس زده‌اید و حس می‌کنید چیزی که منتظرش بودید نزدیک است اتفاق بیفتد، ترمز گرفتن سخت است. و نمی‌دانم. من داشتم لذت می‌بردم. چیزی که تجربه می‌کردم در آن لحظه یک رابطه جنسی مثبت بود. فکر می‌کنم چون فقط می‌خواستم این کار را بکنم. که ترسناک است.»

و ممکن است همین موضوع اصل مشکل باشد. مردان جوان اغلب می‌آموزند که لذت خود را نسبت به احساسات زنان در اولویت بالاتری قرار دهند و رفتار شریک جنسی را از دریچه خواسته‌های خود تفسیر کنند. بدرا در تحقیقش به این نتیجه رسید که «سوء‌برداشت» ممکن است در واقع بخشی از «این توقع باشد که مردان باید روایات هر دوطرف رابطه را درباره تمایل و رضایت جنسی، کنترل ‌کنند.»

همه این‌ها نشان می‌دهد که در این پرونده‌های جنجالی، هرچقدر هم که مردان انکار کنند، اتهاماتی که زنان وارد می‌کنند ذاتاً معتبرتر از انکار مردان است. همچنین به این معنی است که علی‌رغم استانداردهای جدیدی که وضع شده است و علی‌رغم تمامی سرمقاله‌ها و مقالات خبری و مطالبات برای تغییر وضع موجود، ما هنوز اقدامات ضروری را صورت نمی‌دهیم: آموزش کامل پسران نه تنها درباره اهمیت تمایلات جنسی رضایت‌مندانه و اخلاقی و لذت متقابل، بلکه درباره شیوه‌هایی که حس استحقاق مردانه، موجب کور شدن این ارزش‌ها و معیارها و در نهایت منجر به آسیب رساندن به دیگران می‌شود. به بیان دیگر، باید با خرس درون اتاق مواجه شویم.

 

نویسنده: پگی اورنستاین

برگردان: حدیث حسینی

منبع: نیویورک ‌تایمز

مطالب مرتبط