دیدبان آزار

نگاهی به پرونده‌های خشونت جنسی در قرون وسطی

800 سال فرهنگ تجاوز

یکی از به‌یادماندنی‌ترین دروغ‌ها درباره تجاوز در قرون‌وسطی، اوایل فیلم پرفروش مل گیبسون «شجاع‌دل» (۱۹۹۵)[i] دیده می‌شود. پادشاه ادوارد اول که می‌خواهد اشراف انگلیسی را به زندگی در اسکاتلند ترغیب کند، اعلام می‌کند: «زمان آن رسیده است که رسمی قدیمی «شب اول»[ii] را دوباره برگزار کنیم. او توضیح می‌دهد: «حقوق جنسی هر زنی از طبقه روستایی ساکن زمین‌های اشراف، در شب اول ازدواجش به اشراف آن منطقه تعلق دارد.»

جهت شفاف‌سازی: این «رسم قدیمی» واقعی نیست و جهت رنگ‌ولعاب دادن به روایت رنج اسکاتلندی‌ها تحت سلطه انگلیس به داستان اضافه ‌شده است.

در صحنه بعدی گروه بزرگی از نظامیان انگلیسی، به یک مراسم عروسی روستاییان اسکاتلندی هجوم می‌برند. درحالی‌که رفقای آن‌ها داماد مبارز را با خنجری در گلو مهار می‌کنند، دو سرباز عروس را از بازوهایش می‌گیرند. او درحالی‌که ترک اسب لرد انگلیسی می‌نشیند بی‌قدرت به همسر تازه‌اش نگاه می‌کند.

رسانه‌ها اغلب تجاوز در قرون ‌وسطی را به‌عنوان بخشی عادی و قانونی از زندگی زنان، به‌ویژه خدمتکاران و دهقانان توصیف می‌کنند. آن‌ها زندگی در قرون‌ وسطی را مصیبت‌بار نشان داده و با مقایسه تلویحا می‌گویند که اکنون اوضاع بهتر شده‌ است و ما می‌توانیم از این پیشرفت بادآورده غرق در لذت شویم. این دیدگاه با دیگر ایده‌های رایج درباره آن دوره مطابقت دارد؛ که طول عمر در آن زمان کوتاه و زندگی خشونت‌آمیز بود، میان اشراف و افراد عادی شکاف و نابرابری عمیقی وجود داشت و زنان هیچ قدرتی نداشتند. اما واقعاً فرهنگ تجاوز قرون ‌وسطایی در اروپا شبیه به صحنه  فیلم شجاع‌دل است؟ و واقعاً اوضاع چقدر از قرون‌ وسطی تا دوره #MeToo تغییر کرده‌ است؟ پاسخ‌ها غافلگیرکننده‌اند و نیاز است آنها را بشکافیم تا قابل‌فهم شوند.

در انگلستان و اسکاتلند بین سال‌های ۱۲۰۰ و ۱۶۰۰ میلادی، تجاوز – مطابق قانون این‌‌گونه تعریف می‌شد: مردی «با اعمال ‌زور» با یک زن برخلاف خواسته‌اش رابطه جنسی برقرار کند. این رفتار یک عمل مجرمانه محسوب می‌شد و قوانینی برای برخورد با متجاوز وجود داشت. برخلاف کلیشه رایج زنان قرون ‌وسطی به‌عنوان دوشیزگان درمانده و بی‌پناه و وابسته به مردان، آن‌ها می‌توانستند علیه تجاوز به دادگاه شکایت و در خواست مجازات و خسارت کنند. ما امروز هم‌چنان می‌توانیم صدای آن‌ها را از لابه‌لای شهادت‌نامه‌های مستندشده بازماندگان در دادگاه‌های قرون‌وسطی بشنویم. این شهادت‌ها اغلب جزئیات چندانی ارائه نمی‌کنند و به زبان تخصصی حقوقی بیان شده‌اند، اما با این وجود می‌توانیم آن‌ها را هم‌راستا با روایات بازماندگان امروزی بخوانیم. اسناد قرون‌وسطایی هرچند کوتاه و بدون جزییات هستند، اما تروماهای معاصر را به یاد می‌آورند، مانند روایت غم‌انگیز شانل میلر که در سال ۲۰۱۵ پس از تجاوز جنسی توسط براک آلن‌ترنر- که در آن زمان دانشجو و قهرمان تیم شنا بود- بیهوش و نیمه‌برهنه پشت سطل آشغال دانشگاه استنفورد پیدا شد. نامه رسمی او که بسیار دست‌به‌دست شد نشان از خشمش داشت، زیرا ترنر که به اتهام تجاوز جنسی با ۱۴ سال زندان محکوم مواجه بود، در نهایت در سال ۲۰۱۶ تنها به ۶ ماه حبس محکوم شد.

 

آیا در طی ۸۰۰ سال تغییرات زیادی صورت گرفته است؟

نگاهی به پرونده‌ای از گلاسکو نشان می‌دهد که چگونه شهادت بازماندگان از گذشته‌های دور می‌تواند پیش‌فرض‌های معاصر ما را در مورد زنان قرون‌وسطا، تجاوز و قدرت به چالش بکشد. یک خدمتکار به نام ایزابل برن ادعا کرد که جان اندرسون  در محل کار سعی کرده به او نزدیک شود  و تجاوز کند. وی زن را به پشت انداخته و قبل از اینکه «کلمات ناشایستی که ارزش تکرار ندارند» را به زبان بیاورد با یک‌تکه کلوخ بر سر او زده بود. اندرسون اقرار کرد که برن درباره تجربه‌اش حقیقت را می‌گوید. او به علت «توهین بزرگ به پرودگار و افترا به ایزابل» تبعید شد. علی‌رغم اینکه که برن خدمتکار و یک زن بود دادگاه به‌جای متجاوز قدرتمند، طرف او را گرفت.

در پرونده‌ای دیگر ویلیام دی‌هدستوک و همسرش جوآن در دادگاه حقوقی مدعی شدند که جیمز دی‌مونتیبوس یک غروب تابستانی در سال ۱۲۶۹ به همراه گروهی از مردان مسلح وارد خانه آن‌ها شده است. یکی از شاهدان، روایت زن را تأیید کرد و شهادت داد که «بعدازاینکه [جیمز] وارد خانه شد، در را بست و لباس [جوآن] را تا قسمت ناف پاره کرد؛ او را روی زمین انداخت و به او تجاوز کرد و انگشتش را شکست.» دادگاه مونتیبوس را تا زمانی که بتواند توافق سنگین ۵ پوندی را به این زوج بپردازد، زندانی کرد. تجاوز که درواقع پیش از ازدواج جوآن و ویلیام رخ‌داده بود، چشم‌انداز ازدواج او را نابود نکرد. در عوض همسر تازه‌اش در کنارش ایستاد تا جوآن برای عدالت بجنگد و با موفقیت خسارت مالی دریافت کند.

در پرونده‌های دیگر نیز نشانه‌های شگفت‌انگیز و لحظات غیرقابل‌پیش‌بینی‌ای نشان از روش‌های متعددی دارد که زنان در جستجوی عدالت به کار گرفته‌اند. در مکتوبات پرونده‌ای از پیبلز در جنوب اسکاتلند به چیزی شبیه مفاهیم معاصر عدالت ترمیمی اشاره شده است: «در سال ۱۵۶۱ میلادی روبرت بولو محکوم شد که یکشنبه در کلیسای محلی خود حاضر شود تا بابت  تجاوز به ماریون ستنسون به‌صورت علنی در مقابل جمعیت حاضران از او معذرت‌خواهی کند.»

برخی از زنان نیز عدالت را با دستان خود اجرا کردند. در سال 1405 در یک منطقه روستایی در نزدیکی مرز ولز، ایزابلا گرونووسون و دو دخترش، راجر دی‌پالسدون را در مزرعه‌ای گیر انداختند، طنابی به گردن او بستند، بیضه‌های او را قطع کردند و اسب او را به سرقت بردند. بعدها هر سه زن مورد عفو قرار گرفتند، به این معنا که آن‌ها برای پاسخگو کردن متجاوز، به شکلی از دادخواهی پارتیزانی و خشونت‌آمیز متوسل شدند.

ایزابل پلومت در یک دادگاه حقوقی در سال ۱۲۹۲ به توافق مالی قابل‌توجهی دست پیدا کرد. پزشک ایزابل با نوشیدنی مخدر جراحی او را مسموم و سپس به او تجاوز کرده بود. این دریافت خسارت نشان می‌دهد تجاوز جنسی از طریق مسمومیت، جرم و مستحق جبران انگاشته می‌شده است.

در قرون‌وسطی، تجاوز جنسی ازنظر قانونی به‌عنوان جرمی علیه اموال طبقه‌بندی می‌شد و درنتیجه مجازاتی مانند اخته‌سازی، کور یا حلق‌آویز کردن به دنبال داشت. همان‌طور که می‌توانید تصور کنید محکومیت کیفری بابت تجاوز، بسیار نادر بود زیرا هیئت‌منصفه تماما مردانه چندان تمایلی نداشتند که بر اساس ادعای یک زن، همنوعشان را به چنین مجازات وحشتناکی محکوم کنند؛ و اگر مهاجم محکوم می‌شد این مجازات به‌ندرت اجرا می‌شد.

بازماندگان باید مراحل متعدد و دشواری را طی می‌کردند تا امیدی به محکومیت متجاوز داشته باشند. آنها موظف بودند که تجاوز را بلافاصله و به‌صورت عمومی گزارش دهند، چندین بار روایات منسجمی از واقعه و آسیب‌هایش برای مقامات دادگاه محلی در حوزه قضایی خود و در حوزه‌های قضایی مجاور بازگو کنند و شواهدی از حمله خشونت‌آمیز مانند لباس پاره‌شده، لکه خون، موهای ژولیده یا جراحت جسمی- ارائه دهند. اگر یکی از بازماندگان می‌خواست از این روند اجتناب کند یا احساس می‌کرد که شکل دیگری از دادخواهی موثرتر است، می‌توانست برای توافق جبران خسارت خارج از دادگاه مذاکره کند یا به‌جای طرح دعوی کیفری، پرونده حقوقی برای خسارت‌های مالی تشکیل دهد، همان‌طور که جوآن دی‌هدستوک پس از تجاوز مونتیبوس در خانه‌اش این روش را انتخاب کرد. این امر به زنان این امکان را می‌داد تا غرامت قابل‌توجهی برای آنچه متحمل شده‌اند دریافت کنند و روند پیچیده و تروماتیک دادرسی کیفری را دور بزنند.

پرونده‌های بسیاری موجود است که نقص‌ها و خلأهای ذاتی نظام‌های عدالت تجاوز قرون‌وسطایی را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که اگر زنان پیش از تجاوز با متجاوز رابطه جنسی مبتنی بر رضایت داشته‌اند، یا به روندهای پیچیده گزارش‌دهی متوسل نشده‌اند و یا پس از تجاوز باردار شده‌اند ممکن است شکایت تجاوز آنان رد شود. پرونده‌ای از ویلتشایر این اسطوره رایج را نشان می‌دهد که کسی که قبلاً با متعرض خود رابطه جنسی رضایت‌آمیز داشته است نمی‌تواند ادعای تجاوز کند: یک زن مجرد به نام ادیت ادعا کرد که ویلیام لو اسکات در سال ۱۲۴۹ به او تجاوز کرده است. در این گزارش آمده است: «شهادت داده می‌شود که ویلیام با ادیت خوابیده است اما آسیبی به او نزده زیرا آن‌ها پیش‌ازاین همدیگر را می‌شناخته‌اند.» به‌عبارت‌دیگر چون ادیت و اسکات در گذشته رابطه جنسی مبتنی بر رضایت داشته‌اند این اتفاق خاص تخلف محسوب نمی‌شود. این پرونده جزئیات جالب دیگری هم دارد: ادیت زنی به نام آلیس را متهم کرد که به اسکات کمک کرده تا به او تجاوز کند و گل سینه او را به سرقت برده است.

گستردگی بی‌اعتمادی به زنان در فرهنگ قرون‌وسطایی -با توجه به ضرب‌المثل‌های مشهور مانند «زنان می‌توانند هر زمان که بخواهند دروغ بگویند و گریه کنند»- نشان می‌دهد که زنان برای متقاعد کردن هیئت‌منصفه بابت اینکه مورد خشونت قرار گرفته‌اند با نبرد سختی روبرو بوده‌اند. پرونده‌های حقوقی مملو از زنانی است که اتهام تجاوز را مطرح کرده‌اند و پس‌ازاینکه هیئت‌منصفه به این نتیجه رسیده که متهم گناهکار نیست یا شاکی به‌درستی تجاوز را گزارش نکرده است، متهم به گزارش دروغین شده‌اند. در ویلتشایر در سال ۱۲۴۹، زنی مجرد به نام ایو، آدام مایکل را متهم کرد که به او تجاوز کرده است. مایکل ابتدا حاضر نشد در دادگاه حضور پیدا کند، سپس ادعای آن زن را تکذیب کرد. هیئت‌منصفه موافقت کرد که او گناهکار نیست، بنابراین ایو به دلیل اتهامات دروغین بازداشت شد. او مدتی بعد به این دلیل که فقیر بود، مورد عفو قرار گرفت.

 

بیشتر بخوانید:

16 روش برای مقابله با فرهنگ تجاوز

10 نکته برای پایان دادن به فرهنگ تجاوز

 

در موارد دیگر زنان به علت پیروی نکردن از روندهای پرمانع و دشوار گزارش‌دهی، متهم و زندانی شده‌اند. در سال ۱۲۴۸ میلادی، مارجری دختر اما دی‌لاهوله شهادت داد که مردی به نام نیکولاس چهار سال قبل در یک بعدازظهر تابستانی در فضای باز به او تجاوز کرده است؛ و در آن زمان او باکره بوده است. وی محل دقیق تجاوز را این‌طور توصیف و مشخص کرد: «بین بگنار و باکسفورد در محل خاصی نزدیک جنگل بگنور که به کینگ‌استریت معروف است.» امروز اگر به‌صورت آنلاین این مکان خاص را جستجو کنید، نقشه‌هایی برای پیاده‌روی‌های زیبا در جنگل بگنور در غرب برکشایر پیدا خواهید کرد.

مارجری ادعایش در مورد نیکولاس را با شجاعت و اعتمادبه‌نفس پیش می‌برد، مستندات نشان می‌دهند که «او پیشنهاد داده اگر دادگاه صلاح دید ادعایش علیه نیکولاس را ثابت کند.» نیکولاس پاسخ داد که مارجری حمله را به‌موقع گزارش نداده و همچنین جهت طرح شکایت خود در دادگاه ناحیه مجاور کوتاهی کرده است. هیئت‌منصفه نتیجه گرفت که خطای مارجری و عدم پیروی از مراحل گزارش و ثبت تجاوز، ادعای تجاوز را بی‌اعتبار می‌کند. علی‌رغم اینکه آن‌ها پذیرفتند که نیکولاس با مارجری رابطه جنسی داشته و او را وادار به پرداخت خسارت کردند، مارجری به علت گزارش دروغ به زندان محکوم شد.

یک پرونده ناراحت‌کننده دیگر مربوط به جوآن سلر ۱۱ ساله از شهر لندن است. در این پرونده داستان به طرز وحشتناکی علیه قربانی چرخیده است. سلر شهادت داده بود که در سال ۱۳۲۱ میلادی در گرگ‌ومیش غروب درحالی‌که چند قدمی بیشتر با خانه پدرش فاصله نداشته، ریموند دی‌لیموژ با دست چپ او را گرفته است. لیموژ او را به اتاق اجاره‌ای که در طبقه بالا داشت کشانده و به او تجاوز کرده است. این شهادت به دلیل استفاده زیاد از اصطلاحات حقوقی، جزییات دقیق و مفصلی دارد و خواندن آن دردناک است. سلر ادعا می‌کند که لیموژ «برخلاف میلش، وی را بین بازوهایش گرفته بود و او را روی زمین درحالی‌که شکمش رو به بالا بود به پشت خواباند و با دست راستش لباس جوآن دختر یوستاس را تا ناف بالا کشید، او کت آبی‌رنگ و پیراهنی به‌رنگ روشن به تن داشت. لیموژ جنایتکارانه با دو دستش پاها و ران‌های همان زن، جوآن را باز کرده و با دست راستش اندام مردانه‌اش را که فلان قطر و فلان اندازه داشت در جای مخفی همان زن فروکرد...»

سلر اضافه کرد که این تجاوز سبب خونریزی او شد و لیموژ پیش از آن که رهایش کند او را تمام شب در اتاقش نگاه داشت. لیموژ برای دفاع از خود در برابر اتهام تجاوز ادعا کرد سلر در ابتدا به پزشکی قانونی محلی در مورد تجاوز جنسی اطلاع نداده، ظرف ۴۰ روز این کار را انجام نداده و شش ماه صبر کرده تا او را متهم کند و در گزارش‌هایش دو تاریخ متفاوت را اعلام کرده است. جایی ادعا کرده که این اتفاق یکشنبه عصر افتاده و جای دیگر گفته زمان را روز چهارشنبه عنوان کرده است. لیموژ از دادگاه خواست که به دلیل این عدم تطابق شکایت را مردود اعلام کند و در حالی که با اتهامات سنگین مطرح‌شده علیه خود شوخی می‌کرد گفت: «چون او نمی‌تواند دو بار دوشیزگی‌اش را از دست داده باشد.» هیئت‌منصفه لیموژ را تبرئه کرده و حکم داد که ۴۰ پوند غرامت به او پرداخت شود، که البته سلر - به‌عنوان یک کودک ۱۱ ساله و فرزند یک زین‌ساز - قادر به پرداخت آن نبود. دادگاه دستور داد سلر دستگیر شود و سپس به دلیل سن پایینش مورد عفو قرار گرفت.

باورهای نادرست درباره رضایت جنسی و بارداری، نکوهش قربانیان و فرار از مجازات مرتکبان را فراهم کرد. حکم دیگری که برپایه این باورها صادر شده پرونده زنی ۳۰ ساله به نام جوآن است که مردی به نام ای را متهم به تجاوز در سال ۱۳۱۳ کرد. او نوزادی داشت که ادعا می‌کرد حاصل آن تجاوز است. هیئت‌منصفه نتیجه گرفت که این یک «معجزه» بوده «زیرا بچه بدون رضایت هردو طرفین نمی‌تواند به وجود بیاید.» هیئت‌منصفه‌ ای را تبرئه کرده و جوآن را به دلیل گزارش نادرست تجاوز به زندان فرستاد. نظر هیئت‌منصفه بازتابی از یک کتاب حقوقی معروف قرن سیزدهمی بود که ادعا می‌کرد «هیچ زنی اگر رضایت به رابطه جنسی ندهد نمی‌تواند باردار شود.»

امروزه اغلب وقتی صحبت از «فرهنگ تجاوز» می‌شود، مردم به‌شدت چهره در هم می‌کشند و به اسم هیستری فمینیستی انکارش می‌کنند. درحالی‌که فرهنگ تجاوز چارچوبی کارآمد برای قابل‌فهم کردن این پرونده‌ها و نتایج آن‌ها است. باوجودی که سیستم حقوقی قرون‌وسطایی تجاوز به عنف را جرم تعریف می‌کرد و برایش مکانیسم‌های پیگرد قانونی و مجازاتی مانند اخته‌سازی، کور کردن یا به دار آویختن، تعیین کرده بود، فرهنگ قرون‌وسطایی - که بر مقاماتی که قوانین را نوشتند و همچنین هیئت‌های منصفه‌ای که آن‌ها را به اجرا می‌گذاشتند، تسلط داشت - خلأهایی را ایجاد کرد که مانع از دستیابی بسیاری از بازماندگان به عدالت شد. آناستازیا پاول و نیکولا هنری جامعه‌شناس، در سال ۲۰۱۴ فرهنگ تجاوز را به‌عنوان مجموعه‌ای از نگرش‌ها، شیوه‌ها و اسطوره‌های فراگیر تعریف کردند که در آن تجاوز قابل‌تحمل، پذیرفته‌شده، اروتیزه می‌شود و در نهایت خشونت جنسی دست‌کم گرفته شده و بی‌اهمیت جلوه داده می‌شود. در یک فرهنگ تجاوز، خشونت علیه زنان در بازنمایی‌های ادبی، سینمایی و رسانه‌ای اروتیک جلوه داده می‌شود. بازماندگان معمولا باور نمی‌شوند یا مورد قربانی‌نکوهی قرار می‌گیرند و مرتکبین به‌ندرت بازخواست می‌شوند یا رفتارهای آن‌ها قابل توجیه یا قابل‌درک تلقی می‌شود.

فرهنگ تجاوز در قرون‌وسطی بر چند باور فراگیر درباره زنان و رابطه جنسی استوار بود. از جمله اینکه زنان درباره تجاوز دروغ می‌گویند؛ آن‌ها به‌صورت طبیعی از مردان حشری‌تر هستند و نمی‌توانند امیال خود را کنترل کنند، اینکه آنان برحسب عادت نظرشان را درباره رابطه جنسی تغییر می‌دهند و اینکه تجاوز باید با گریه و زاری، آثار جراحات بدنی، اعتراض و مقاومت آنی، روایت‌های یکسان و منسجم از تروما به مقامات مربوطه به اثبات برسد تا به‌عنوان «تجاوز واقعی» پذیرفته شود.

در بی‌شماری از متون قرون‌وسطی داستان زنانی روایت شده که هنگام خشم، شرم‌زدگی و یا انتقام، مردان خوب را به دروغ به تجاوز متهم کرده‌اند. قصه معروف نیت همسر پوتیفار[iii] که در انجیل آمده داستان زنی است که به خدمتکار شوهرش پیشنهاد سکس می‌دهد و پس از رد درخواست او توسط مرد، وی را به اقدام به تجاوز متهم می‌کند. این روایت محبوب بارها و بارها تعریف شده است. یکی از نسخه‌های این داستان که در خطابه‌ها برای نشان دادن مذمومیت شهوت روایت می‌شود، از زنی می‌گوید که شیفته یک روحانی می‌شود که «چشمانی زیبا» دارد. زن به او وعده می‌دهد که اگر با او هم‌بستر شود، تمام ثروتش را به او ببخشد. مرد نمی‌پذیرد. زن که از رد خواسته‌اش خشمگین شده، به دادگاه محلی رفته و مدعی می‌شود که روحانی تلاش کرده به او تجاوز کند. قاضی حرف او را باور و مرد را به زندان محکوم می‌کند. زن که هنوز لبریز از خواسته‌ای ارضا نشده است، نردبانی می‌آورد و از پنجره‌ای که در بالای دیوار زندان قرار دارد بالا می‌رود، سپس به سلول روحانی درمانده می‌جهد و التماسش می‌کند تا با او رابطه جنسی برقرار کند. بار دیگر، مرد نمی‌پذیرد. نگهبانان زندان که زن را دذ سلول مرد می‌یابند، تصور می‌کنند که او برای انتقال زن به آنجا از جادو استفاده کرده تا بتواند به او تجاوز کند. مرد که قربانی دروغ و شهوت بی‌شرمانه زن شده بود، به‌عنوان مجازات سوزانده می‌شود.

این داستان، سیستم حقوقی‌ای را متصور می‌شود که در آن زنان می‌توانند بدون ارائه هیچ مدرکی با موفقیت ادعای تجاوز جنسی کرده و زندگی مردان بی‌گناه را نابود کنند. برخلاف واقعیت که بازماندگان باید روندها و مسیرهای پیچیده و فریب‌کارانه‌ای را برای دادخواهی طی کنند. در متون دیگر زنان فریب‌کار، برای اجبار کردن مردان به رابطه جنسی تهدید می‌کنند که آنان را به تجاوز متهم خواهند کرد. در شعر آمیس و آمیلون (۱۳۳۰)، دختر یک دوک قدرتمند به دنبال یک شوالیه خوش‌تیپ می‌افتد و به او می‌گوید اگر معشوقش نشود می‌میرد. وقتی او امتناع می‌کند، دختر تهدید می‌کند که لباس‌های خود را پاره خواهد کرد و به همه می‌گوید که مرد به او تجاوز کرده است. او هشدار می‌دهد که او به‌عنوان یک متجاوز به دار آویخته می‌شود مگر اینکه با خواسته او موافقت کند. مرد که چاره دیگری نمی‌بیند، قول می‌دهد با او ازدواج کند. دختر بعداً مخفیانه به اتاق او می‌رود تا با او رابطه جنسی برقرار کند، پیروز از اینکه به خواسته‌اش رسیده است.

این داستان‌ها بر پیش‌فرض‌های فراگیری بنا شده که به احکام قضایی نیز شکل داده است: اینکه زنان از مردان شهوات‌ران‌ترند و توسط انگیزه‌های جنسی هدایت می‌شوند؛ اینکه آنان ذاتا دروغ‌گو و فریب‌کارند و اگر مردان دست رد به سینه آنها بزنند، به نیرویی شیطانی برای انتقام‌گیری تبدیل می‌شوند. همان‌طور که ضرب‌المثلی اسکاتلندی می‌گوید: «وقتی یک زن می‌خواهد با مردی گناه کند و درخواستش رد می‌شود، از خرسی که توله‌هایش را از او گرفته‌اند، شرورتر می‌شود.» فرهنگ قرون‌وسطایی هم با ضرب‌المثل‌هایی مانند «زنان معمولاً بی‌ثباتند» و «طبیعت و اراده زنان متغیر است و به‌راحتی عوض می‌شود» بر این انگاره‌ها اصرار می‌ورزید. این کلیشه معطوف بر بی‌ثباتی ذاتی زنان، مسئله رضایت جنسی را از اساس بی‌معنا می‌کند: هر «نه» به راحتی می‌تواند به «بله» تبدیل شود، درحالی‌که هر «بله» مشتاقانه بعداً می‌تواند به یک اتهام تجاوز بدل شود.

اما باورهای فرهنگی پیچیده‌ای که ذکر کردم به سادگی نشان نمی‌دهد که چقدر مردم قرون‌وسطی در مورد خشونت جنسی ناآگاه بودند، همان‌طور که ثابت نمی‌کند که در قیاس با آنها ما چقدر مترقی هستیم. در عوض، بسیاری از عناصر فرهنگ تجاوز قرون‌وسطایی در فرهنگ ما نیز محوریت دارند. به‌ عنوان ‌مثال، پرونده مربوط به سال ۱۳۱۳ را در نظر بگیرید که در آن به دلیل بارداری جوآن، ای از تجاوز تبرئه شد. پیش از آنکه این حکم را به ناآگاهی قرون‌وسطایی در زمینه زیست‌شناسی و تولیدمثل نسبت بدهیم، باید به یاد بیاوریم که همین ایده توسط تاد آکین نامزد سنای ایالات‌متحده[iv] در سال ۲۰۱۲ مطرح شد، زمانی که او اصرار داشت که بارداری ناشی از تجاوز جنسی «واقعاً نادر است» زیرا «اگر تجاوز مشروع رخ بدهد، بدن زن راه‌هایی دارد که از بارداری ممانعت کند.»

روش قرون‌وسطایی مجازات بازماندگانی که نتوانسته‌اند از رویه‌های گزارش‌دهی خاص پیروی کنند، امروزه نیز ادامه دارد: مینی‌سریال نت‌فلیکس باورنکردنی (۲۰۱۹)، بر اساس وقایع واقعی، یک زن ۱۸ ساله را نشان می‌دهد که به دلیل وجود تناقض در اظهاراتش برای پلیس، به گزارش دروغ تجاوز جنسی متهم شده است؛ مانند جوآن سلر ۱۱ ساله در ۷۰۰ سال قبل. قاضی در این سریال تلویزیونی، به زن عفو مشروط و او را تحت نظارت قرار می‌دهد، او را وادار می‌کند جلسات مشاوره روانکاوی بگذراند و وی را ملزم به پرداخت هزینه‌های دادگاه می‌کند. خبرگزاری‌های محلی هویت او را منتشر می‌کنند و ادعا می‌کنند که «وقتی درباره تجاوز صحبت می‌کند اشک تمساح می‌ریزد.» در‌حالی‌که که پلیس بعداً اعلام کرد که در واقع یک متجاوز سریالی به او تعرض کرده است؛ و وقتی در فوریه ۲۰۲۱ الکسیا اوکازیو کورتز عضو کنگره آمریکا خودش را به‌عنوان یک بازمانده تجاوز توصیف کرد کسانی که با نظرات سیاسی او مخالف بودند، افشاگری او را به‌دلیل اینکه «فریب‌کارانه» و «نمایشی» بود نادیده گرفتند. این واکنش‌ها بازتابی است از همان پیش‌فرض قرون‌وسطایی که مدعی می‌شد زنان با هدف فریب دادن دیگران ادعای تجاوز می‌کنند.

هم در آن زمان و هم امروزه، سیستم قضایی و فرهنگ کلان مدعی است که تجاوز جنسی را محکوم و آن را جرم طبقه‌بندی می‌کند؛ اما در واقعیت و عرصه عمل، خلأ‌های درونی بیشماری وجود دارد که موجب می‌شود این تخلفات تحت پیگرد قرار نگیرند، مجازات نشوند و حتی علیه قربانیان به کار گرفته شوند. به بیان دیگر، فرهنگ تجاوز قرون‌وسطایی تفاوت چندانی با دوران ما ندارد. اما رشته‌های پیونددهنده گذشته و امروز، نباید باعث شود نتیجه‌ بگیریم که تغییر فرهنگ تجاوز تلاشی عبث است. در عوض، این‌رشته‌ها می‌توانند ضرورت تلاش کردن را نشان بدهند و برای ما الهام‌بخش باشند.

 

نویسنده: کریسا هریس

برگردان: رها عسکری‌زاده

منبع: Aeon

 


[i] Braveheart

[ii] prima nocte

[iii] اشاره به قصه یوسف و زلیخا و تهمت زلیخا به یوسف. توضیح مترجم

[iv] آکین نامزد جمهوری‌خواهان امریکا که از مخالفان سقط‌جنین است در یک مصاحبه تلویزیونی در پاسخ به اینکه آیا زنانی که قربانی تجاوز هستند باید اجازه سقط‌جنین داشته باشند یا نه این ادعا را مطرح کرد. توضیح مترجم

منبع تصویر: From The Taymouth Hours (Yates Thompson MS 13, folio 62r), 14th century. Courtesy the British Library

مطالب مرتبط