الهه محمدی: تا همین چند وقت پیش روزمه به دست، رفته بودند در کافههای خوش آب و رنگ امروزی که باریستا شوند. بیشترشان برای گذران زندگی دانشجویی؛ «برای اینکه خرج و دخلمان به هم نمیخورد.» اما خشونتهای جنسی مثل دیگر فضاهای عمومی آنجا هم دامنشان را گرفت. بیشترشان سکوت کردند و بعد از مدتی عطای کار را به لقایش بخشیدند و تمام.
«گردنم را بوسید و زبانش را به بدنم زد، به پایین تنهام دست زدند ببینند دخترم یا پسر، با دستش باسنم را گرفت، با بهانههای الکی سر میز صدایم میزدند و ...»
اینها روایاتی از شش باریستای کافه است. چهار زن، یک مرد و یک فرد نانباینری که در گفتوگو با «دیدبان آزار» از آزار و اذیتهای جنسیای گفتند که هنگام کار کردن در کافهها با آنها روبرو شدهاند. آزارهایی از سوی مشتریان، همکاران و مدیریت یا کارفرما. واکنش اغلبشان سکوت بوده چون میترسیدهاند کارشان را از دست بدهند. بیشترشان ساعتی دستمزد دریافت میکردند، بیمه نداشتند، دستمزدشان از متوسط حقوق کارگری در ایران کمتر بوده و تبعیض جنسیتی را تجربه کردهاند.
خلاء قانونی، نگرش مردسالار جامعه، فقدان آموزش و نظارت و مقصرانگاری زنان شاغل، از عواملی است که وضعیت خشونت جنسی را برای زنان در محیطهای کاری پیچیده میکند و وضعیت را برای کسانی که در مشاغل خدماتی مانند کافهها و رستورانها کار میکنند، سختتر.
ماجرای طرحی شکستخورده
هفت سال پیش، شهریور سال ۱۳۹۳، رئیس پلیس اماکن ناجا اعلام کرد که طبق قانون زنان دیگر نمیتوانند در قهوهخانهها و کافیشاپها کار کنند. دلیل چه بود؟ حفظ شئونات. خبری که آن سال سروصدای زیادی به پا کرد و همچنان ورود و استخدام زنان در بسیاری از قهوهخانهها ممنوع است. اما این موضوع در کافیشاپها اجرا نشد و زنان همچنان به کارشان در کافهها ادامه دادند. آنچه مقامات نیروی انتظامی را به فکر ممنوعیت اشتغال زنان در کافهها انداخت، همان بحث قدیمی تفکیک جنسیتی بود. سیاستی که از سالها قبل در قالب امنسازی فضاهای عمومی، سعی در به حاشیه راندن زنان و حذفشان داشته است. روندی که به جای رویکردهای پیشگیرانه، آموزش و فرهنگسازی عمومی در اولین قدم، زنان را پس میزند تا جلوی مفسده را بگیرد. رویکردی شکستخورده و به ضرر بسیاری از کارکنان زن.
از سویی، سرشماری سال ١٣٩٠ جمعیت کشور نشان داد که سهم زنان در جستوجوی کار که تحصیلات عالی داشتند، کاهش داشته است. زنانی که به دلیل دسترسی نداشتن به فرصتهای شغلی، احساس نداشتن امنیت شغلی و ناامن بودن محیطهای کار ترجیح دادهاند در خانه بمانند و از اشتغال صرف نظر کردهاند. موضوعی که بیش از پیش لزوم ایجاد سازو کارهای قانونی و فرهنگسازی را در جهت کاهش خشونت مبتنی بر جنسیت را پررنگ میکند.
او گردنم را بوسید، مدیرم گفت: ادا درنیاور!
۸ سال پیش بود که هانیه به کافهای در شمال شهر تهران برای کار کردن رفت. او حالا ٣٢ ساله است و میگوید در تمام مدتی که در کافهها کار کرده با آزار و اذیتهای جنسی روبرو بوده؛ «یکی از تجربههای بدی که از این آزارها دارم مربوط به دو سال پیش است. از سوی یکی از مهمانان مدیریت کافه. او خیلى پولدار و از مقامات دولتى بود و خیلى از مواقع به کافه ما میآمد، تنها مینشست و با مدیرمان غذا میخورد. یک بار آخر شب گفت میخواهد به سفر برود و خواست که با همه خداحافظی کند. ۱۰-١٥ نفر از بچه ها آمدند و همه ایستادیم که بدرقهاش کنیم. شروع کرد از اول صف همه را بغل کردن و شلوغکارى. به من که رسید در یک لحظه گردنم را بوسید. انقدر بچهها داشتند سروصدا میکردند و سوغاتى سفارش میدادند که انگار هیچکس ندید. من حتى زبانش را حس کردم که به گردنم خورد. باورم نمیشد.»
او میگوید همکارش به مدیریت این موضوع را گزارش داده اما مدیر به این ماجرا اعتنایی نکرده است؛ «خودم را گم کرده بودم. رفتم روی یک میز نشستم و یکی از همکاران پیشم آمد و گفت هانیه من درست دیدم؟ این مرد گردنت را بوسید؟ با بغض به او گفتم هیچکس ندیده و تو هم چیزی نگو. او قبول نکرد و به مدیرمان خبر داد. مدیر من را صدا زد و گفت: "اونو که میشناسى، حتما میخواسته شوخی کنه، ادا در نیار!" او که یک زن ٣٥ ساله بود گفت به همکارت بگو ناراحت نشدى و با این مرد شوخى دارى. چون همکارت پسر است و از فردا به او اخم نکند. بعد از آن روز، اگر آن مرد را میدیدم و اگر مدیرمان نبود سعى میکردم به او جا ندهم و بگویم رزرویم.»
هانیه از آن کافه میرود و بعد از چهار سال مدیر همانجا میشود؛ «من از آن جا رفتم و در جای دیگری مدیر شدم. همیشه سعی میکردم کارکنانم در امنیت باشند. اگر مهمانی به بچهها پیشنهاد دوستى میداد اولین سوالم این بود که اگر به تو حس ناامنى داد او را دیگر راه نمیدهیم. و بارها شده بود به مهمان میگفتم ما نمیتوانیم پذیرای شما باشیم چون به همکارم احساس ناامنی دادید. اما چهار سال بعد من مدیر همان کافهای شدم که قبلاً آن تجربه را در آن داشتم. یک روز دیدم همان مرد آزارگر آمده و سر میزی نشسته است. یکى از باریستاهای زن آمد و گفت هانیه این آقا اسم تو را آورده و میگوید مهمان تو است. گفتم غلط کرده، دیگر او را راه ندهید. او هم گفت آره، رفتارش یک جوری است و انگار او را هم آزار داده بود. به او گفتم من خودم سفارشش را سرو میکنم و سر میزش رفتم. سینى چاى را بردم که یک مرتبه دستش را حس کردم که دارد آن یکی دست من را از زیر سینی ناز میکند! باورم نمیشد. من هم سینى را مخصوصا کامل چپ کردم روی او. خیلى سوخت. اول دوید و به دستشویى رفت و بعد نشست و جلسهاش را ادامه داد. ولى هر ماه یک بار میآمد و به او جا نمیدادیم و به بچهها هم گفته بودم که دلیلش چیست.»
او چندین بار دیگر هم به آزارگرانی که کارکنانش در کافه را آزار داده بودند تذکر داده و میگوید مقابل این رفتارها کوتاه نمیآید؛ «این فرهنگسازیها هم آزارگر را میترساند و هم به باریستاها یاد میدهد که شجاع باشند. باید مدیران بدانند که ایجاد فضاى امن براى پرسنل جزء وظایفشان است.»
مدیر کافه گفت رژ لبت را قرمزتر کن!
رکسانایِ ۲۵ ساله، حدود دو سال در کافهای در شمال شهر تهران کار میکرده و آزار و اذیتهای متعددی را تجربه کرده است؛ «لمس کردنهای بیجا، نزدیک شدن بیش از حد، کامنت مثبت و منفی دادن در مورد ظاهر و آرایشم و چشمچرانی و زل زدنهای طولانی، از آزارهایی بود که در آن مدت کارم در کافه بارها تجربه کردم. بیشتر آزارها معمولا از سمت همکاران پسرم بود ولی گاهی اوقات کارفرمایان هم دخیل بودند. در اولین کافهای که کار میکردم به نظر یکی از همکاران پسرم خیلی عادی بود که بدن من را لمس کند. مثلا با مشت محکم میزد به شکمم و میگفت: "چقد سفته!" وقتی میفهمید همخانهام نیست اصرار میکرد که شب او را دعوت کنم. یا مثلا در مورد شیو کردن من نظر میداد.»
او میگوید هر وقت این آزارها را گزارش میداده، جدی گرفته نمیشده است؛ «در همان کافه یک مشتری بود که به خاطر من به آنجا میآمد و من را واقعا اذیت میکرد. به هرکسی هم در آن کافه این موضوع را میگفتم، اصلا جدی نمیگرفتند. حتی یک بار زنگ زد کافه و سراغ خودم را گرفت و من گفتم نه ایشان نیستند. ولی به کافه آمد و وقتی من نمیرفتم که سفارش بگیرم، بقیه شاکی میشدند که برو سفارش بگیر! من آن موقع فکر میکردم حق اعتراض ندارم و به مدیر آن کافه گزارش ندادم.»
رکسانا از روزهایی میگوید که از سوی سوپروایزرش آزار میدیده؛ «در کافه بعدیای که کار میکردم از طرف همکار و سوپروایزرم اذیت میشدم. روز اول سوپروایزر کافه شروع به دادن اطلاعات زندگیاش به من کرد و میخواست من را با موتور برساند. در ادامه وقتی که موقع کار به من زور میگفت و من میگفتم نه، دستم را محکم نیشگون میگرفت یا با قیچی روی دستم را فشار میداد. یکی از همکارانم هم در آن کافه من را از پشت محکم بغل میکرد. دیگر خسته شدم و روزی که میخواستم از آن کافه بروم به مدیر کافه ماجرا را گفتم. او هم گفت در مورد سوپروایزر میتواند شرایط را بهتر کند اما در مورد همکارم گفت تقصیر خودم است. گفت تو با بچهها گرم میگیری و آنها هم فکر میکنند حق دارند این کار را بکنند.»
رکسانا از آن کافه به کافهای دیگر میرود اما آزارها ادامه پیدا میکنند؛ «هدِ کافه در کافه بعدی که کار میکردم، خیلی راحت چشمچرانی میکرد. یعنی میرفت بیرون مینشست و مدتها زل میزد. مدت زیادی هم یک مرتبه خودش را به من میچسباند و در گوشم حرف میزد. با هر کسی لاس میزد و رفتارهایش خیلی خستهکننده شده بود. یکی دیگر از همکارهایم در همان مجموعه مدام در مورد آرایشم نظر میداد. مدیر مجموعه هم حتی در مورد رنگ رژ لبم هم نظر میداد و میگفت کمی قرمزترش کن! بقیه همکاران مرد هم پشت سر یکی دیگر از همکارهای زن و در مورد فعالیت جنسیاش و اینکه با چه کسی سکس دارد حرف میزدند و جلوی چشمش اذیتش میکردند. من در آن کافه به هیچ کسی این رفتارها را گزارش ندادم.»
او انتظار داشته که مدیران این کافهها نگاه جنسیتزده نداشته و خودشان هم نسبت به زنان خشونت اعمال نکنند؛ «متاسفانه نگاه جنسیتزده مدیران باعث میشد که حتی گزارش دادن به آنها هم فایدهای نداشته باشد. فکر میکنم نیاز به آموزش بیشتری در مورد آزار جنسی و رعایت کردن حد و حدود دیگران داریم. اگر فضای گفتوگو بین همکاران و مدیر کافه باز باشد شاید بشود این مسائل را بهتر کرد.»
مهمترین انتظارم احترام بود و مسخره نشدن
در حالیکه که بیشتر موارد آزارهای جنسی برای زنان اتفاق میافتد اما در مواردی باریستاهای مرد هم این خشونتها را تجربه میکنند. علیرضا اما روایت متفاوتی دارد؛ او که حالا ۲۹ ساله است چند سال پیش برای پرداخت شهریه دانشگاه در کافهای در مرکز شهر تهران، مشغول به کار میشود اما هنوز یک سال نشده به خاطر آزارهای جنسی کارش را ترک میکند؛ «من در کافهای که کار میکردم قلیان هم سرو میشد. زنان جوانی که به آنجا میآمدند گاهی تقاضا میکردند که برایشان قلیان چاق کنیم. من کارگر ساده و پایین ردهترین پرسنل آنجا بودم. چند نفر از همان مشتریها که تقریبا کل عصر را در کافه سپری میکردند، رفتهرفته شروع به لاس زدن کردند و این موضوع خیلی من را اذیت میکرد. طوری رفتار میکردند که انگار من برده آنها هستم. چون آنها پولدار بودند و من یک کارگر.»
او از شبی میگوید که از سوی یکی از مشتریان آزار دیده است؛ «یک بار آخرهای شب بود و تقریبا مشتریای در کافه نبود؛ یکی از همین مشتریها که عملا با کلام من را مورد آزار قرار میداد از کیفش یک بطری در آورد و گفت بیا بنشین باهم عرق بخوریم. من گفتم من در محیط کارم الکل مصرف نمیکنم و شروع به شستن آشپزخانه و ظرفها کردم. او گفت پس برای من یک قلیان بیاور. برایش قلیان را آماده کردم اما چاق نکردم. گفت: "وای چاق نکردی، عیب نداره اگر بلد نیستی اینجوریه" و بعد شال و روسریاش را شل کرد و سینههایش را نشانم داد و گفت: "هنوز بلد نیستی؟" من جواب ندادم و خیلی کلافه و شاکی بودم. بعد یک مرتبه دستش را به سمت آلت جنسی من برد. خودم را عقب کشیدم و به سمت کانتر برگشتم. انقدر عصبی بودم که یک لیوان از دستم افتاد شکست. داشتم شکستههای لیوان را از کف آشپزخانه جمع میکردم که او بالای سرم آمد و این بار وقتی من بلند شدم باسنم را دستمالی کرد و گفت: "بیا بریم خونه من امشب. تو خوب تیکهای هستی و هر دختری رو بخوای میتونی داشته باشی. با من بهت خوش میگذره" من با یکی از دوستانم این موضوع را مطرح کردم و او مسخرهام کرد. به مدیر کافه هم گزارش داد که او از من شاکی شد و گفت: "از خدات هم باشه زنها بهت گیر بدن"»
علیرضا میگوید از صاحب کافه و مشتریها انتظار احترام داشته؛ چیزی که ندیده است؛ «من دانشگاه دولتی تهران درس میخواندم، دوستان و شخصیت خودم را داشتم اما انگار از نظر بعضیها کسی که کارگر ساده است شخصیتی ندارد. اما مهمترین انتظار من احترام بود و مسخره نشدن.»
به پایین تنهام دست زدند ببینند دخترم یا پسر
ضحی، ساکن جزیره کیش، نانباینری و ۲۰ ساله است. او میگوید از زمانی که شروع به کار در کافهای کرد تا کمکخرجی باشد برای گذران زندگیاش، آنقدر با اذیت و آزارهای جنسی مواجه شد که عطای کار کردن را به لقایش بخشید؛ «به یک سال نکشید که دیگر نتوانستم در کافه کار کنم. من یک نانباینری هستم و به خاطر استایلم که گاهی پوشش منتسب به مردان و گاهی پوشش منتسب به زنان است، بسیار مورد آزار قرار گرفتم. زمانی که در کافه کار میکردم، دائما با این سوال از سوی مشتریها مواجه میشدم که تو پسری یا دختر؟ به بالاتنهام نگاه میکردند که ببیند برجستگی دارم یا نه.»
او از زمانی میگوید که عدهای از مشتریها برای اینکه بفهمند او دختر است یا پسر، مسخرهاش کرده و به آلت جنسی او دست زدهاند؛ «دو دفعه این اتفاق افتاد که جمعی از پسران تنیسور که برای برگزاری مسابقات به کیش سفر کرده بودند، به کافه ما آمدند. من آن روز یک هودی، شلواری گشاد و کلاه پوشیده بودم. وقتی برایشان منو را بردم، مثل همیشه متوجه نگاههای سنگینشان شدم. یکی از این پسرها پرسید که تو دختری یا پسر؟ من جوابی ندادم و گفتم چه سفارشی دارید؟ همان پسر به یکی از دوستانش اشاره کرد و آن پسر دستش را محکم به پایینتنهام زد. من شوکه شدم و چون قبلا هم مورد تجاوز قرار گرفتهام، پنیک به من دست داد و نمیتوانستم هیچ کاری کنم. یخ زده بودم و پاهایم میلرزید. به خاطر اینکه شوکه شده بودم نتوانستم هیچ واکنشی نشان دهم. آن پسر وقتی دید که آن برجستگی منتسب به مردان را ندارم، به دوستانش گفت: "نه مثل اینکه دختره". آن پسرها بلند میخندیدند و میگفتند پس چرا موهایش کوتاه است، چرا بالاتنهاش صاف است و ... به یکی از همکارانم اطلاع دادم و گفتم دیگر نمیتوانم سر آن میز بروم اما همکارم با من همکاری نکرد و گفت خودت برو.»
او یک بار دیگر هم از سوی مدیریت کافه آزار دیده است؛ «در ماه اولی که وارد کار کافه شدم، مدیر کافه که تقریبا ۵۰ ساله بود بند هارنس من را کشید و گفت اوه، این از این لباس سکسیهاست! من بار اولی بود که او را میدیدم و به کارم احتیاج داشتم. میدانستم اگر بخواهم خیلی تند برخورد کنم، کارم را از دست میدهم. من بعد از این اتفافات با حالت بههمریختهای کارم را ادامه دادم اما علیرغم علاقه شدیدی که به آن کار داشتم نتوانستم بیشتر از یک هفته طاقت بیاورم.»
مدام صدایم میکنند برای برانداز کردن
از سه سال و نیم پیش که هلیایِ ۲۵ ساله در شیراز کارش را در کافهها شروع کرد تا حالا، با آزارهای کلامی مشتریان روبرو بوده است؛ او میگوید به علت قوانین کافهها اجازه برخورد با این آزارها را نداشته است، چون همیشه به او و همکارانش گفتهاند باید با مشتری خوشرو باشید؛ «بارها پیش آمده که چندین بار بدون اینکه کاری داشته باشند باریستاها را صدا میکنند و براندازشان میکنند. این موضوع برای من هم اتفاق افتاده است. بارها مشتریها صدایم میکنند و درخواست دوستی میدهند و بر این خواستهشان اصرار میکنند. جدیدا در این طور مواقع اگر همکار مرد داشته باشم به او گزارش میدهم و دیگر سر آن میز نمیروم.»
او میگوید کسانی که در کافهها کار میکنند اجازه برخورد با مشتریها را ندارند؛ «به ما گفته شده حداکثر تلاشمان را بکنیم که در محل کار درگیریای ایجاد نشود و این موضوع جزو قوانین انضباطی تمام کافههایی بوده که در آنها کار کردهام. من از سوی همکارانم هیچ وقت مورد آزار قرار نگرفتم و تا به حال هم همکارانم از سوی همکاران و کارفرمایان مورد آزار قرار نگرفتهاند.»
بیشتر بخوانید:
اعتراض کارکنان مکدونالد به آزار جنسی
قدم بعدی MeToo چیست؟ اعتصابات مکدونالد پاسخی دارند
صاحب کافه گفت باریستای زن نمیخواهیم، به سلامت!
ملیکا، ۲۱ ساله و تنها ۱۰ روز در کافه کار کرده است. ۱۰ روزی که کارفرمایش در پوشش دخالت کرده و بعد او را اخراج کرده است؛ «من دانشجوام و چند وقت پیش به مدت ۱۰ روز در یک کافه در شرق تهران شروع به کار کردم. روز نهم صاحب کافه به من گفت که میخواهد برایم لباس فرم تهیه کند. گفت تو آستین و شلوارت کوتاه است و طرز لباس پوشیدنت را درست کن. من هم گفتم چشم و فردایش لباسم را تغییر دادم. اما صاحب کافه دوباره گفت: "این چیه باز پوشیدی؟ این که کوتاهه!" و بعد یک لباس فرم نشانم داد و گفت این لباس را میخواهم برایت بخرم و باید از این به بعد این را بپوشی. من هم مخالفتی نکردم اما آخر شیفت کاری آمد و گفت چون تا به حال همه ما که در این کافه کار میکنیم مرد بودهایم، نمیتوانیم با یک زن کار کنیم. پول ۱۰ روز را حساب کرد و گفت به سلامت!»
چرا گزارش نمیدهند
«گزارش ندادم چون کارم را در کافه از دست میدادم، گزارش دادم و مسخره شدم، مدیرم گفت تقصیر خودت است که با همه گرم میگیری، فکر کردم حق اعتراض ندارم، گزارش ندادم چون صاحب کافه خودش آزارگر بود.»
کسانی که در کافهها کار میکنند از ترس از دست دادن شغل یا واکنش شدید دیگران، آزار و اذیتهای جنسی را معمولا گزارش نمیکنند. آنطور که از آمارها در آمریکا برمیآید، در صنعت خدمات، بیشترین آمار آزار جنسی (۸۰ درصد) از طرف مشتریان صورت میپذیرد اما این بدان معنا نیست که مدیران و سایر همکاران در بروز این امر مشارکت ندارند و آنچه که مهم است، داشتن روی خندان نسبت به مشتریان همزمان با تلاش آنان برای دستدرازی به آنها است.موضوع خدمات دادن به مشتری در کافیشاپها، ممکن است باعث شود باریستاها چارهای جز قبول کردن و گزارش نکردن آزار و اذیت جنسی مشتریان نداشته باشند. مثل مواقعی که مشتریها به آنها انعام میدهند. بعلاوه در سال ۲۰۱۶، کنگره اتحادیه کارگری انگلستان (TUC) و پروژه «سکسیسم روزمره» دریافتند که کارکنان جوانتر، افراد کمدرآمد و افرادی که به صورت قراردادی استخدام شدهاند، بیشتر احتمال دارد که آزار و اذیت جنسی را تجربه کنند و یا بسیاری از جوانان شاغل که فقط چند شیفت در هفته کار میکنند، ممکن است آسیبپذیرتر هم باشند.
از آنجا که بسیاری از کافیشاپها کوچک هستند، بسیاری از باریستاها ممکن است نسبت به گزارش تجربیات خود احتیاط کنند. این موضوع بیشتر زمانی صدق میکند که مدیر کافه خودش با آزارگر دوست است و از طرف دیگر تمایل نداشتن ناظران برای کمک به دیگران میتواند یک مساله تاثیرگذار هنگام مواجهه با آزارهای جنسی باشد. همچنین کسانی که با تبعیض مالی در محیط کاری مثل کافهها روبرو میشوند، گزارش کردن این آزارها برایشان دشوارتر است.
آماری از دیگر کشورها
گزارشهایی که از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ به کمیسیون فرصتهای استخدامی برابر (EEOC) در آمریکا رسیده نشان میدهد که ۱۴.۲ درصد از ادعاهای آزار و اذیت جنسی در صنایع اقامت و خدمات غذایی که شامل رستورانها، کافی شاپها، هتلها و سایر مراکز پذیرایی است، اتفاق افتادهاند. همچنین مطالعهای که اخیرا در زمینه آزار جنسی در محل کار در آمریکا انجام شده است نشان میدهد ۳۳ درصد کارکنان زن سیاهپوست و ۳۲ درصد لاتینتبارها در فستفودهای زنجیرهای تعرض جنسی را تجربه کردهاند. این رقم در میان زنان سفیدپوست ٢٥ درصد است.
در بعضی از کشورهای اروپایی، آسیایی و استرالیا هم وضع با کمی تفاوت در آمارها به همین منوال است. به عنوان مثال، چندی پیش «جوکو لونکو»، حقوقدان و وکیل اتحادیه کارگری فنلاند در مصاحبهای با خبرگزاری هلسینکی اعلام کرد که بیشترین موارد آزار و اذیت در میان کارگران و پرسنل رستورانها و کافهها گزارش شده است؛ در عین حال شاغلان در این رشته خدماتی، از آن جا که مرتبا با مشتریان مست روبرو هستند، به طور غیرمستقیم و شاید ناخودآگاهانه واکنش کمتری در مقابل آزار و اذیت جنسی نشان میدهند.
اتحادیههای کارگری در سالهای گذشته در این کشور و بعضی دیگر از کشورهای اروپایی با برگزاری کمپینهای متعدد از اعضای خود خواستهاند ضمن گزارش چنین مواردی به دادگاه شکایت کنند تا بتوان به طور قانونی جلوی آنها را گرفت. همچنین اعمال خشونت جنسی در رستورانهای زنجیرهای مکدونالد، یکی از خبرسازترین اعتراضهای کارکنان خدماتی در چند سال اخیر در آمریکا را رقم زده است. سپتامبر سال ۲۰۱۸ هزاران نفر از کارکنان این فستفود زنجیرهای در اعتراض به آزار جنسی در محیط کار، برای بهبود امنیت و افزایش درآمدشان راهپیمایی کردند. آنها خواهان تصویب قوانین ضد آزار و اذیت جنسی بودند و به بیاعتنایی یا اقدامات تلافیجویانه مدیران مجموعهشان هنگام گزارش این آزارها، اعتراض داشتند.
حالا سه سال بعد از این اعتراضات، در ۱۴ آپریل ۲۰۲۱، مکدونالد اعلام کرده که استانداردهای جهانی جدیدی را با هدف جلوگیری از خشونت جنسی و تبعیض جنسیتی در رستورانهای خود تدوین کرده است. مکدونالد گفته تمام ۳۹ هزار رستوران این شرکت در بیش از ۱۰۰ کشور جهان، ملزم به رعایت این استانداردها خواهند بود. آنطور که «کریس کمپچینسکی»، مدیرعامل مکدونالد در این پیام گفته، این شرکت برای تقویت و گنجاندن فرهنگ امنسازی، از ژانویه ۲۰۲۲ این را استانداردها را برای ارزیابی رستورانهایش آغاز میکند. در این آییننامه جدید فرایندی برای گزارش شکایات کارکنان، بررسی آنها و نظرسنجی از آنها درباره آزار و اذیت جنسی، در نظر گرفته شده است. کمپچینسکی گفته که آزار و اذیت جنسی در هیچ رستورانی از مک دونالد جایی ندارد و این شرکت اطمینان حاصل خواهد کرد که همه ادعاها در این باره به طور کامل و دقیق بررسی میشوند.
خلاء قانونی
در ایران قانون ویژهای درباره آزار جنسی بهویژه در محیط کار وجود ندارد. براساس تبصره دوم ماده ۲۲۴ قانون مجازات اسلامی: «هرگاه کسی با زنی که راضی به زنای با او نباشد، در حال بیهوشی، خواب یا مستی زنا کند، رفتار او در حکم زنای به عنف است. در زنا از طریق اغفال و فریب دادن دختر نابالغ یا از طریق ربایش، تهدید و یا ترساندن زن، اگرچه موجب تسلیم شدن او شود، نیز حکم فوق جاری است.»
ماده ۱۴۰ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی در بخش تعزیرات، یکی دیگر از موادی است به موضوع آزار جنسی پرداخته است. در این ماده آمده است: «در صورتی که زن و مردی که بین آن ها علقه زوجتی نباشد، مرتکب روابط نامشروع یا عمل منافی عفت غیر از زنا از قبیل تقبیل یا مضاجعه شوند، به شلاق تا ۹۹ ضربه محکوم خواهند شد و اگر عمل با عنف و اکراه باشد، فقط اکراه کننده تعزیر شود.» در اینجا منظور از تقبیل، بوسیدن و مضاجعه، دست در گردن انداختن است.
اما در این مواد قانونی اشارهای به آزارهای جنسی در محل کار نشده است و اگر هم زنی بتواند آزار جنسی یا تجاوز را ثابت کند، پس از اجرای قانون برای متجاوز یا آزارگر درصورتیکه او کارفرما یا بالادست فرد آزاردیده باشد، بعد از حضور در محل جرم به راحتی در معرض اخراج خواهد بود؛ زیرا در قانون ما مادهای برای حمایت شغلی از بازمانده خشونت جنسی وجود ندارد. از طرف دیگر، اگر زن نتواند ادعای خود را اثبات کند، به خاطر ایراد اتهام، مجرم تلقی میشود و بازهم ممکن است امنیت شغلی او در معرض مخاطره قرار گیرد.
اتحادیه: به ما گزارش دهید، قاطعانه برخورد میکنیم
اما آنطور که محمد خوشنیت نیکخوی، نایبرییس اتحادیه بستنی و کافیشاپهای تهران به «دیدبان آزار» میگوید، اگر مدیر یا صاحب کافهای که در آن کار میکنید به این موضوع بیتوجه است، شما را تهدید به اخراج میکند و یا خودش آزارگر است میتوانید به اتحادیه گزارش دهید تا با او برخورد شود.
خوشنیت که خودش صاحب یک برند کافه زنجیرهای در تهران است و ۳۶ نفر پرسنل دارد، میگوید موضوع آزار و اذیتهای جنسی مانند دیگر محلهای کار در کافهها هم دیده میشود؛ «فکر میکنم در سالهای اخیر فرهنگسازی درباره این موضوع در کافهها بهتر شده است اما در هرحال وجود دارد. یک بار در یکی از کافههای ما هم این اتفاق افتاد. دیدم آقایی به یکی از کارکنان شماره داد و آن زن باریستا خوشش نیامد. من دخالت کردم و وقتی دیدم آن مرد بیادبی میکند او را بیرون کردم و آن مرد از کافه ما شکایت کرد و تا مدتی درگیر دادگاه بودیم. اما به همکارانم گفتم اگر این موضوع باز هم پیش آمد حتما گزارش دهند تا دخالت کنیم. ما اگر متوجه این موضوع شویم از ورود مجدد آزارگران ممانعت میکنیم.»
او با بیان اینکه صاحبان کافهها باید سعی کنند مقابل این موضوع واکنش نشان دهند، میگوید: «کارکنان کافهها باید در امنیت کامل کار کنند و این وظیفه کارفرمایان است که این موضوع را جدی بگیرند. برایم پیش آمده بود که یکی از باریستاهای زن از آزارهای یکی دیگر از کارکنان نزد من شکایت کرد، من با آن پسر صحبت کردم و بعد از آن چندبار تذکر دادم و وقتی دیدم دست بردار نیست او را اخراج کردم. اتحایه مرتبا از کافهها بازرسی میکند و اگر این موارد به دست ما برسد که کارفرمایی نسبت به آزار و اذیت کارکنانش بیاهمیتی کرده یا خودش آزارگر است، با او قاطعانه برخورد میکنیم. کمااینکه این کار را هم کردهایم و حتی چند وقت پیش یک کافه را به همین دلیل بستیم.»
خوشنیت همچنین میگوید در اتحادیه با تبعیضهای جنسیتی در پرداخت دستمزد برخورد میشود و کارکنان کافهها میتوانند این موضوع را به آنها گزارش دهند.
یک تجربه عملی
یک کافیشاپ در ونکوور اخیرا تصمیم گرفته است روشی را برای زنان فراهم کند تا بتوانند اگر در موقعیت خطرناکی هستند، کارکنان کافه را مطلع کنند. گردانندگان این کافه میگویند با این روش میخواهند به هر نوع آزار جنسی علیه زنانی که مشتری هستند و یا کسانی که در کافهها کار میکنند، واکنش نشان دهند.
این برنامه در واکنش به داستان زنی از ونکوور که غریبهای آن را در مرکز شهر دنبال میکرد، در نظر گرفته شده است تا اگر در موقعیتی مشابه قرار گرفتند با احتیاط به دنبال کمک بروند.
این برنامه که «فضای امن» نامیده شده، بیان میکند زنانی که احساس میکنند در یک موقعیت خطرناک قرار دارند چه کاری میتوانند انجام دهند و چگونه کارکنان میتوانند به آنها کمک کنند.
گردانندگان این کافه درباره این تصمیشان نوشتهاند: «اگر شما به هر دلیلی احساس امنیت نمیکنید، در کافه ما مورد استقبال قرار میگیرید و در صورت نیاز میتوانید تا زمانی که لازم باشید بمانید. اگر لازم است از ورودی پشتی ما خارج شوید، فقط به کارمندان ما اطلاع دهید. در صورت نیاز میتوانیم پلیس را مطلع کنیم. شما میتوانید برای مطلع کردن ما از کلمات رمزی مثل «لطفا یک آمریکانوی بدون چربی» (چنین چیزی وجود ندارد) استفاده کنید و کارکنان ما معنای آن را میدانند. ما اطمینان خواهیم داد که کسی شما را آزار نمیدهد و شما میتوانید با خیال راحت در قسمت پشتی ما منتظر بمانید تا فضا امن شود.»
از تدوین سیاست مشخص تا سیستمی برای گزارشدهی
آزار و اذیت جنسی نباید به عنوان «بخشی از کار» در نظر گرفته و کنار گذاشته شود. تحقیقات نشان دادهاند که آزار و اذیت در محل کار باعث افزایش استرس، اضطراب، فرسودگی شغلی و ترک کار کارکنان میشود. این از وظایف کارفرما است که از کارمندان خود برابر خشونت جنسی محافظت کند. کارکنان کافهها باید بدانند این یکی از وظایف مدیرشان است که هنگام مشاهده آزار جنسی مشتریها یا دیگر کارکنان، مداخله کند. اگر صاحب کافهای هستید یا آن را مدیریت میکنید و میخواهید علیه آزارهای جنسی اقدام کنید، دستورالعمل زیر میتواند برایتان راهگشا باشد:
۱. سیاستگذاری: تعریف آزار و اذیت جنسی، به کارکنان شما اجازه میدهد که بدانند این رفتارها قابلقبول نیست. کارگران کافهها ممکن است تصور دیگری از آنچه آزار جنسی در نظر گرفته میشود داشته باشند. شما میتوانید با ایجاد سیستمهای انضباطی، میزان آزار و اذیت جنسی را که از سوی کارکنان شما رخ میدهد، کاهش دهید. در این صورت، اگر کارکنانی هم که این آزارها را تجربه میکنند بدانند جدی گرفته میشوند، احتمالاً آن را گزارش میکنند.
زمانی که شما سیاستهای خود را تدوین کردید، مقابله با اینگونه موارد برایتان آسانتر میشود؛ زیرا اطمینان حاصل میکنید که به موقع اقدامات مناسب را انجام میدهید. سیاست آزار جنسی شما باید کامل و گسترده باشد. افرادی را که میتوانند در تدوین سیاست آزار جنسی همفکری کنند، وارد کار کنید. ممکن است آزارهای جنسی برای زنان باریستا از سوی مشتریها و یا دیگر کارکنان در خارج از ساعت کاری و یا بیرون از کافه رخ دهد، بنابراین دقیق باشید و این موضوع را هم در سیاستهایتان بگنجانید. شما میتوانید برای تدوین این سیاستها، مشاوره حقوقی بگیرید.
۲. آموزش دهید و سیاستها را مشاهدهپذیر کنید: سیاستها فقط زمانی تاثیرگذار هستند که شناخته و اجرا شوند. بهترین راه انتقال آنها به کارکنان از طریق آموزش و مستندسازی است. پوسترهای آموزشی در این باره، می توانند بخشی از یک استراتژی موثر باشند. آموزش میتواند روی موضوعات گستردهای متمرکز باشد، مانند: آزار و اذیت جنسی چیست؟ چه کسی آزار و اذیت جنسی را تجربه میکند؟ زمانی که شاهد آزار و اذیت جنسی چه باید بکنید؟ چگونه میتوان به آزار جنسی از سوی مشتریان و دیگر کارکنان واکنش نشان داد؟
شما میتوانید در کافی شاپتان سیستمی را راهاندازی کنید و از کارمندانتان بخواهید که به وسیله آن ایدهها و موضوعات مربوط را بدون نام برای شما ارسال کنند.
۳. فرهنگ صحبت کردن را ایجاد کنید: وقتی شاهدان آزار و اذیت جنسی این موضوع را میبینند و درباره آن سکوت میکنند، به نوعی به قابل پذیرش بودن این رفتارها صحه میگذارند. صحبت در مورد آزار و اذیت جنسی ممکن است دشوار باشد، به ویژه اگر این آزارها از سوی کارفرما یا مدیر اعمال شوند، اما راههایی وجود دارد که شما میتوانید کارکنان کافیشاپتان را به گزارش کردن خشونت جنسی تشویق کنید. شما میتوانید کارکنان خود را آگاه کنید که انتظارات شما در این باره چیست و به آنها اطمینان بدهید که برای انجام این کار به دردسر نخواهند افتاد. در نهایت، شما میتوانید به آنها توضیح دهید در صورت مشاهده آزار و اذیت جنسی، چه کاری باید انجام دهند. تحقیقات نشان میدهند این موضوع در کاهش گزارش نکردن آزارها موثر است و میتواند در برنامههای آموزشی شما گنجانده شوند.
۴. سیستمی برای گزارش کردن ایجاد کنید: افرادی که خشونت جنسی را تجربه میکنند، کمتر گزارش میدهند چون احساس میکنند جدی گرفته نمیشوند. افرادی که آزارهای جنسی را گزارش میدهند، بیشتر احتمال دارد این کار را ادامه دهند؛ زیرا احساس میکنند که این یک امر طبیعی است و حتی شاید مورد تقدیر هم قرار گرفته شود. در سال ۲۰۱۶، کنگره اتحادیه کارگری انگلستان (TUC) و پروژه «سکسیسم روزمره» دریافتند که ۸۰ درصد از زنان که در محل کارشان آزار و اذیت جنسی را تجربه کردهاند، آن را گزارش نکردهاند و در حدود ۸۰ درصد از موارد، مرتکبان در جایگاه قدرت و فرادست نسبت به آزاردیدگان بودهاند.
بنابراین داشتن یک سیستم برای گزارشدهی بسیار مهم است. کارکنان شما باید قادر به گزارش حوادث باشند بدون اینکه احساس کنند جلب توجه میکنند. همچنین باید چندین نفر برای کمک به آنها تعیین و مسئول شوند که امکان گزارش دادن فراهم بشود (در غیر این صورت، چه اتفاقی میافتد اگر فقط یک این مسئولیت را داشته باشد که از قضا ممکن است خودش آزارگر باشد؟). در نهایت، این سیستم باید به طور گسترده بین کارکنان شناخته شود. افرادی که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتهاند و یا شاهد آن بودهاند باید بدانند که در برابر اعمال انتقامجویانه بعدی محافظت میشوند. دوباره تأکید کنید که هر کارمند وظیفه دارد گزارش دهد. آنچه را برای ایمن نگه داشتن گزارشدهندگان لازم است، بیان کنید و به آنها اطمینان دهید که شغلشان را از دست نخواهند داد.
۵. به گزارشها واکنش نشان دهید: زمانی که فردی آزار و اذیت جنسی را به شما گزارش میدهد، مهم است به او نشان دهید که آن را جدی گرفتهاید. اول از همه، با دقت گوش و یادداشت کنید. در صورتی که به اطلاعات بیشتری نیاز دارید، از آزاردیده بخواهید در صورت تمایل، لیست نوشته شدهای از حوادث و تاریخ دقیق را در اختیار شما بگذارد. تاثیر چیزهایی را که ممکن است برای شما کوچک به نظر برسند، دست کم نگیرید. همه جزئیات زیر چتر آزار و اذیت جنسی قرار میگیرند و میتوانند باعث شوند که کارکنان شما در محل کارشان احساس معذب بودن کنند.
با فرد آزاردیده، با استفاده از سیاستهایی که از قبل پیشنویس کردهاید، در مورد این که چه اقدامی میخواهید درباره آزارگر انجام دهید، بحث و تبادل نظر کنید. این صحبتها و اسناد میتوانند به تحقیقات پلیس کمک کنند. شما باید قوانین و قراردادهای استخدام را بررسی کنید تا تعهدات قانونی خود در این مورد را مدنظر داشته باشید. در این بخش باید بحث شود که چگونه مدیریت یا منابع انسانی به صورت گامبهگام به شکایت آزار جنسی رسیدگی میکنند. در مورد تمام مراحل این روش از جمله تحقیقات و فرجامخواهی بحث کنید. همچنین روند انضباطی کافه خود را توضیح دهید. به عنوان مثال، اگر آزارگر کارمند شماست، بار اول که شوخیهای نامناسبی کرده چه اخطارهای کلامیای می گیرد؟ آیا آزارگران در صورت تکرار کارشان با تنزل مقام روبرو شده، منتقل یا اخراج میشوند؟ روند و نتایج بالقوه را برای همه توضیح دهید.
۶. استمرار و تقویت: اینکه یک بار آموزشهای لازم را انجام دهید و سپس آن را فراموش کنید، کافی نیست. شما باید برای ایجاد فرهنگی که در آن حرف زدن از آزار و اذیت جنسی مورد پذیرش نیست، همه سیستمهایتان را تقویت کنید. از آنجا که اغلب کافهها کوچک هستند، شما میتوانید این کار را از طریق بحث روزمره انجام دهید: به باریستاها یادآوری کنید که مجبور نیستند آزار و اذیت مشتریان یا همکارانشان را تحمل کنند و میتوانند در هر وضعیت ناراحتکنندهای، موضوع را با شما در میان بگذارند. شما میتوانید در کافیشاپهای زنجیرهای، مدیران خود را در مورد نحوه تقویت سیستمتان برای مقابله با آزارهای جنسی، آموزش دهید. همچنین میتوانید نظرسنجیهای ناشناس را از طریق ایمیلهای مرتبط به شرکتتان ارسال کنید تا از احساس باریستاها مطلع شوید. با اینکه این مراحل ممکن است آسان نباشند، اما به شما کمک خواهند کرد تا از ایمنی افرادی که در کافه شما کار میکنند اطمینان حاصل کنید. و با این کار به مشتریان خود اطمینان بدهید که آنها هم میتوانند موارد آزار و اذیت در کافه را گزارش دهند.
منابع:
http://app.blog.enalyzer.com/the-solution-to-workplace-sexual-harassment-is-institutional-courage/
https://perfectdailygrind.com/2017/10/dealing-with-sexual-harassment-assault-in-coffee-shops/
https://fortune.com/2021/04/14/mcdonalds-standards-harassment-discrimination/