دیدبان آزار

از هر دو زن شیلی یک زن خشونت را در زندگی با شریک عاطفی خود تجربه کرده است

آوازخوانی برای زندگی زنان شیلی

«الیزابت ویلما اوریب» و همسرش «الن ولاسکوز» نزد همسایگانشان در کرونول، در قلب منطقه­ استخراج زغال سنگ سابق شیلی به عنوان زوجی مهربان و صمیمی شناخته شده بودند. زمانی که اوریب -که معلم مدرسه و مادر دو فرزند بود- در ۱۶ نوامبر سال ۲۰۱۶ پس از ۳۰ سال شکنجه­ تا سر حد مرگ، توسط شوهرش خفه شد، تمامی همسایه‌ها شوکه شدند. روز پس از این تاریخ سالروز تولد ۵۵ سالگی الیزابت بود

تحت دیکتاتوری نظامی شیلی (۱۹۹۰-۱۹۱۹)، هزاران زندانی سیاسی، به ویژه زنان، مورد خشونت و شکنجه جنسی قرار گرفتند. امروزه در شیلی، قتل زنان توسط همسر یا دوست‌پسر تبدیل به اتفاقی بسیار رایج شده به طوری که مطبوعات عموما این قتل‌ها را «زن‌کشی» دسته‌بندی می‌­کنند. درگذشت الیزابت اوریب پنجاهمین زن‌­کشی­‌ای بود که در سال ۲۰۱۶ در شیلی رخ داد. آژانس زنان دولت شیلی (SERNAM)، اعلام کرده که از هر دو زن شیلی یک زن خشونت را در زندگی با شریک عاطفی خود تجربه کرده و یا در حال زندگی در این وضعیت است.

مطالعه‌ای که توسط EPES  در جامعه سن رامون، در جنوب سانتیاگو انجام شد، چرخه خشونت بین نسلی را آشکار می‌کند: هم قربانی‌ها و هم متجاوزهای آنها - به ترتیب ۶۲ و ۷۹ درصد –در خانواده‌ای پرخشونت زندگی کرده‌اند. از سال ۲۰۱۰، که شبکه مبارزه با خشونت علیه زنان شروع به گردآوری سیستماتیک مستندات خود کرد، مشخص شده که سالانه بین ۴۵ تا ۶۵ زن توسط مردانی که زمانی گفته بودند آنها را دوست دارند، به قتل می‌رسند.

در حالی که خبر مرگ نابه‌­هنگام و وحشیانه­ الیزابت در رسانه­‌های شیلی سروصدا به پا کرده بود، در ۳۰۰ کیلومتری شمال کرونول، گروه دوازده نفره‌­ای از زنان در یک مکان روستایی در دره کژون دل مایپو، در نزدیکی پایتخت سانتیاگو گرد هم جمع شدند. چندین نفر از آنان علاوه بر کیف­‌های خود، سازهای کوبه‌ای و گیتارهایی را تا  مرکز سلامت روان ترومونهو حمل کردند؛ خانه‌­ای چوبی و دو طبقه­ زیر سایه­ کوه‌­های سخت و زمختی که روی رودخانه قد کشیده بودند. ۱۲ زن ترانه‌سرا و نوازنده که توسط «هالی نیر» خواننده­ نمادین، فمینیست و کنش­گر صلح، و با همکاری بنیاد آموزش بهداشت و سلامت عمومی (EPES) در شهر سانتیاگو، گرد هم آمده­ بودند تا در یک کارگاه آخر هفته‌­ای قدرت آوازخوانی­‌شان را علیه خشونت علیه زنان متمرکز کنند.

برای بیش از چهل سال است که موسیقی نیر، خشونت در درگیری­‌های مسلحانه­ سرتاسر جهان را محکوم کرده است. علاوه بر این صدای او هزاران نفر را علیه تجاوز جنسی در طی کمپین شب را پس بگیر «take back the night» که در دهه­ ۱۹۷۰ شروع شده و در سال ۲۰۰۰ با فشارها از سر گرفته شد، بار دیگر سروشکل داد و دور هم جمع کرد. قطعه­ «زنی گمشده است» نیر کمک کرد تا جرقه­‌های اولیه­ محکومیت بین‌­المللی ناپدید شدن اجباری توسط دیکتاتوری­‌ها و نقض سیستماتیک حقوق بشر زده شوند.

 Epes در سال ۱۹۸۲ در اوج دوران دیکتاتوری پینوشه با هدف کمک به زنان طبقه­ کارگر برای تشکل‌یابی به منظور دستیابی به شرایط زندگی بهتر و مراقبت­‌های درمانی تاسیس شد. Epes در بیش از ۳۰ سال فعالیت خود، برنامه­‌های مشارکتی نوآورانه‌­ای را ایجاد کرده است که به شکل‌گیری سیاست‌های بهداشت عمومی در مورد مسائلی از قبیل پیشگیری از اچ آی وی/ ایدز و خشونت علیه زنان کمک کرده است، که این موارد هم به عنوان اقدامات مربوط به بهداشت عمومی و هم اقداماتی حقوق بشری در نظر گرفته می‌­شوند. هنر، به شکل نقاشی دیواری و موسیقی، یکی از عناصر اساسی و اصلی استراتژی آموزش عمومی و عامه‌پسند  EPES است.

نیر و Epes برای بیش از یک دهه با هم شریک و همکار بودند. Epes اولین بازدید نیر به شیلی را ترتیب داد و نیر نیز در مراسم جمع‌­آوری پول در ایالات متحده به منظور کمک و حمایت از کار Epes  شرکت کرد. آخرین محصول همکاری خلاقانه آن­ها، کارگاه سال گذشته بود که در آن از شرکت­‌کنندگان خواسته شد تا خودشان را به عنوان یک هنرمند فمینیست تصور کنند و به آن­ها قول ایجاد فضایی صمیمی و خصوصی که به تنظیم و ساخت قطعه­ موسیقیایی منجر شود، داده شد. کلودیا استرن، مدرس دیرینه آهنگ­سازی با سابقه­ ساخت دو مجموعه با نام خود، تصور می­‌کرد که این کارگاه جنبه­‌های فنی تنظیم و تدوین قطعات موسیقیایی را مدنظر قرار دهد. در عوض آنچه او در طول آخر هفته کشف کرد «یک شیوه­ کاملا متفاوت مواجهه­ با اثر موسیقی» بود.

تمرکز عمده و محور موضوعات کارگاه، ارائه­ سخنان بی­‌کم و کاست و هوشمندانه توسط Epes درخصوص خشونت علیه زنان و تاملات نیر در مورد استفاده­ اثربخش از آوازخوانی بود. نیر فرآیند سرایش ترانه را به جابه‌­جایی نمای دوربین بین دو حالت کلوز آپ (نمای نزدیک) و سپش لانگ شات (نمای دور- نمای عمومی) تشبیه می­‌کرد. او توصیه می­‌کرد که «یک نفر می‌­تواند با (تصویر، روایتی) شخصی (ترانه را) شروع کند و در ادامه آن را به سمت نمای کلی‌تر بکشاند؛ و یا نمایی عمومی داشته باشد و سپس روی (روایت یا تصویری) شخصی تمرکز کند. در هر صورت، انتخاب هر یک از این  دو روش می­‌تواند به روایت و داستان عمق ببخشد

اما جو مرکز «Tremonhue» با احساساتی ناشی از به اشتراک گذاشتن روایات و تجربیات شخصی و البته آواز خواندن، هیجان‌انگیز نیز بود. گویی زنجیر محکمی شرکت­‌کنندگان را به هم متصل کرده بود؛ شرکت‌کنندگانی که تنها چند نفرشان پیش از کارگاه یکدیگر را می­‌شناختند. علاوه بر این، این دعوت برای تنظیم و تهیه­ آثاری بود- به عنوان آثاری زنانه- که در این محیط به طور متناوب بین اثری فردی و گروهی در حال چرخش و تغییر باشند. تک­ تک نوازندگان برای نوشتن آهنگ‌­های خود، با الهام از صدای طبیعت و مناظر باشکوه، زیر یک درخت، روبه­‌روی کوه­‌ها، یا کنار سایه­‌بان خانه می‌­رفتند و پس از آن برای خواندن آهنگ­‌های جدیدشان دوباره گرد یکدیگر جمع می­‌شدند.

برای استرن، که موسیقی خود را «بسیار صمیمی، چنان که گویی از اعماق وجودم سخن می­‌گوید» توصیف می­‌کند، در ابتدا درک رویکرد نیر به موسیقی دشوار بود. پیش از این استرن از اینکه ترانه‌­ها تعهد سیاسی داشته باشند، اجتناب می­‌کرد. اکنون اما نیاز و ضرورت سوق دادن موسیقی­‌اش به سوی خشونت علیه زنان دریافته است. حال چالش، انتقال پیامی مستقیم و قوی، بدون به خطر افتادن سبک، لحن و نگاه شخصی است.

در مقابل، موسیقی به عنوان ابزاری برای تحولات اجتماعی مدت‌­ها است که بخشی از مجموعه آثار اویلین گونزالز، ترانه­‌سرا و نمایشنامه­‌نویس را تشکیل داده است. او که به طور مکرر به زبان «Mapudungun» که متعلق به اجداد بومی‌اش می‌نویسد. گونزالز که روانشناسی در مرکز مشاوره زنان شهرداری ا­ست، معتقد است که این کارگاه «دانه‌­ای بود که بعدها اتحادی سازنده­ و  نوین را پرورش ‌می‌دهد­ تا برای جلوگیری از خشونت علیه زنان جوانه بزند.»

یک شرکت­‌کننده­ دیگر به اسم وستی میشل، که در قلب منطقه روستایی «Mapuche» زندگی می­‌کند، از زمان کودکی به شدت نسبت به‌حاشیه‌راندگی و تبعیض آگاه بوده است: «آثار من به­ واسطه­ این نوع خشونت که پنهان‌شده و در طی قرن‌­ها عادی‌سازی شده ­است، به عنوان ابزاری برای رهایی و التیام شخصی به وجود آمده و طغیان‌گری می‌­کنند.» او می‌گوید این کارگاه کمک کرده تا چشم‌انداز خود از امکان ساخت جهانی عادلانه‌تر و دوست‌داشتنی‌تر توسط زنان موسیقی‌دان را تقویت کند.

تداوم شیوع خشونت علیه زنان نشان می‌­دهد که عمیقا با جامعه­ شیلی عجین شده است. کارن اندرسون، بنیانگذار EPES  و مدیر برنامه­‌های آموزشی بین­‌‌‌المللی این موسسه می‌‌­گوید: «این کارگاه با این باور ایجاد شده است که موسیقی این قدرت را دارد که باعث ایجاد شکاف و تغییر در عادات فرهنگی شود. او و نیر معتقدند که یکی از آثار موسیقی این کارگاه -به طور خاص- می‌­تواند این پتانسیل را داشته باشد: مجموعه­ ترانه‌ای که با عنوان دوباره، هرگز، زن « Nunca más mujer» ساخته شده است.

کلودیا استرن همراه خواننده­‌ای به اسم سیسیلیا کانچا لابورد آهنگ دوباره هرگز، زن را به طور داوطلبانه تهیه کرد. یک آهنگ با ملودی‌­ای جذاب و ترانه‌­ای ساده و بی‌­پرده. پس از ضبط قطعه موسیقی، در اواخر ماه مارس، شرکت­‌کنندگان در این کارگاه برای اضافه کردن آواهای بیشتر به قطعه مجدداً به هم پیوستند. انتشار این آهنگ، که برای ماه آوریل برنامه‌­ریزی شده بود، با یک کمپین تبلیغاتی در سطح کشور همراه بود.

نیر می‌گوید: «من معتقدم که موسیقی همواره جبهه­‌ای رهگشا برای تغییر و تحولات اجتماعی خواهد بود. وقتی قبل از آواز خواندن در یک طرف صحنه­ تئاتر ایستاده‌­ام، ورد زیر زبان من برای خودم این است: اینجا هستم تا التیام بخشم، بیاموزم، الهام بخشم، چالش بیافرینم و سرگرم کنم.» اندرسون تصور می‌کند که  ترانه دوباره هرگز، زن، در راهپیمایی‌­ها و رویدادهایی خوانده می­‌شود که پسران و دختران کوچک به همراه پدران و مادرانشان آواز می‌­خوانند و از طریق آواز یاد می­‌گیرند اینکه مردان به زنان آسیب برسانند- و یا برعکس- هرگز قابل­ قبول نیست. ممکن است فرزندان الیزابت اوریب، که با بی رحمی‌­ای که خانواده‌­شان را از هم پاشیده است، درگیرند، این آهنگ را بشنوند و احساس کنند که امکان بازسازی زندگی­‌شان آن هم بدون خشونت وجود دارد.

 

نویسنده: ماکسین لوی

برگردان: سمانه اصغری

منبع: Monthlyreview

مطالب مرتبط