جلوه جواهری: بخش مهمی از احساس ناامنی زنان در شهر ناشی از مردانه بودن فضای شهری است که حضور زنان را صرفاً به دلیل زن بودن با انواع و اقسام خطرات مواجه میکند. زنان در هنگام تردد از خیابانهای شهر بهویژه در ساعتهای زودهنگام یا دیرهنگام؛ گذر از زیرگذرها و پلهای عابر پیاده؛ استفاده از وسایل نقلیه عمومی نظیر تاکسی، اتوبوس، مترو و گاهی تاکسی سرویسها بااحساس ناامنی مواجه هستند؛ احساسی که در مردان به ندرت در موارد مشابه ایجاد میشود. این امر عدالت شهروندی را مخدوش میکند چرا که نیمی از جمعیت شهرنشین را از بدیهیترین حقشان، دسترسی به فضاهای عمومی محدود میکند. از طرفی دیگر، سبب میشود که زنان- بهویژه زنان فرودستتر جامعه- دسترسی بسیار محدودتری به مشاغل و فرصتهای اجتماعی داشته باشند. از همین رو، ضروری است برای افزایش امنیت زنان در فضاهای شهری برنامهریزیهای بلندمدت و یک پارچه طرح و اجرا شود.
شهر تهران بهعنوان یک کلانشهر پرمسئله در ایران دارای حاشیههای شهری قابلتوجه برای مطالعه است. مناطقی که در حاشیه این شهر بزرگ تشکیل شدهاند دارای مسائل پیچیدهتری به لحاظ امنیت شهری هستند. در میان این مناطق حاشیهای، منطقه ۱۵- مرز جنوب شرقی شهر تهران که به لحاظ وسعت، مهاجرنشینی، بافت ناهماهنگ شهری و… دارای مسائل بسیار پیچیده شهری است– نمونه موردی پژوهشی در سال ۱۳۹۱ بود[۱]. هدف این پژوهش، شناسایی و بررسی عوامل و بسترهای زمینهساز ایجاد ناامنی و خشونت در زندگی شهری زنان منطقه ۱۵، جانمایی این عوامل در سطح منطقه و در نهایت ارائه برخی راهکارها برای کاهش ناامنی توسط ساکنان منطقه بود. در این مقاله اشاره کوتاهی به روش و ابزارهای مشارکتی که در پژوهش یادشده برای شناسایی عوامل و بسترهای ناامنی صورت گرفت، میشود. در این روش، عوامل و بسترهای زمینهساز ناامنی در شهر با کمک و مشارکت خود زنان شناسایی شد و برای آن راهحلهای محلی و منطقهای برنامهریزی شد. کاربست روشهای مشارکتی از همان مرحله اول شناخت میتواند به مراحل بعدی کار (برنامهریزی، اقدام و نظارت) کمک کرده و مشارکت جمعی و محلی را به خوبی جلب کند. بهاینترتیب، زنان صرفاً بهعنوان ابژهای که با مسئله ناامنی و خشونت در شهر مواجه هستند دیده نمیشوند، بلکه سوژهای فعال برای حل این مسئله هستند.
بررسی عوامل و بسترهای ایجاد ناامنی زنان به شیوه مشارکتی
برای دستیابی به عوامل و زمینههای (بسترهای) ایجاد ناامنی برای زنان در زندگی شهری و جانمایی این عوامل در سطح محلات منطقه ۱۵ از روش کیفی ارزیابی مشارکتی[روستایی] ([۲]PRA) بهره گرفته شد. این روش در اواخر دهه ۱۹۸۰ بر اساس تجربههای «ارزیابی سریع روستایی» توسط رابرت چمبرز ایجاد و تا اواخر دهه ۱۹۹۰ تکامل یافت و البته همچنان نیز در حال رشد است. در این روش، بهجای آنکه یک متخصص از بیرون آمده و راهحلها را برای بهبود زندگی جوامع محلی ارائه دهد، تسهیلگر (تسهیلگران) از بیرون میآیند تا در روند یادگیری به افراد محلی ملحق شده و باهم به تجزیهوتحلیل، اجرا و فعالیتهای مشترک برای بهبود شرایط زندگی جامعه محلی بپردازند. اگر چه این روش برای برنامههای توسعه روستایی ابداع شد اما بهتدریج حوزه عملکرد آن از روستا فراتر رفت. برخی کاربردهای مهم روش PRA در شهر؛ بهداشت و رفاه، توسعه شهری، آموزش بزرگسالان، مراقبت و آگاهی دادن، تحلیل جنسیتی و ارزیابی آموزش است.
در پژوهش یادشده تکنیک «نقشه کشی اجتماعی» از تکنیکهای روش کیفی PRA بهکار رفته است. این تکنیک به جانمایی مسائل اجتماعی- که در این جا به طور خاص عوامل ایجادکننده ناامنی علیه زنان است- کمک میکند. طی ۷ جلسه ارزیابی مشارکتی در نواحی ۸ گانه منطقه ۱۵، نقشههای اجتماعی ناامنی زنان در فضای شهری، خانوادگی و محیط کار ترسیم شد. در هر جلسه، از شرکتکنندگان که شامل زنان مطلع محلی در سرای محلات بودند، خواسته شد که به گروههای ۴ تا ۶ نفره تقسیم شوند. به هر گروه نقشه محله زندگی آن گروه داده شد. از آنها خواسته شد که بر روی نقشه، مصادیق ناامنی زنان در فضای شهری– به همراه خشونت در محیط خانوادگی، محیط کار، محیط اجتماعی و پیامدهای این خشونتها- را پس از بحث، تبادلنظر و اقناع جمعی علامتگذاری کنند. سپس، هر گروه نقشه علامتگذاری شده خود را به همراه راهنمای نقشه به گروههای دیگر ارائه داد و گروههای دیگر نیز نظرات خود را در رابطه با مصادیق علامتگذاری شده مطرح کردند. بهاینترتیب، نظرات بار دیگر مرور و تکمیل شد. در مرحله بعد، دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار GIS بر روی نقشههای شهری نشانگذاری شد.
بر اساس دادههای بهدست آمده از ترسیم نقشههای اجتماعی محلات منطقه ۱۵ تهران، سطوح زیر بهعنوان موارد ناامنی برای زنان شناسایی شد که مصادیق هر کدام از این مقولهها در کنار آن آمده است:
۱- ناامنی در عرصه خانوادگی: ازدواج اجباری؛ ازدواج در سنین پایین؛ وادار کردن به تن فروشی و مصرف و خریدوفروش مواد؛ تعدد زوجات؛ همسرآزاری؛ محرومیت از تحصیل؛ کودکآزاری؛ تجاوز جنسی به محارم، کودکان، آشنایان و فامیل و …؛ زن کشی؛ تعداد فرزندان بالا.
۲- ناامنی در محیط کار: آزار کلامی؛ آزار جنسی؛ تجاوز جنسی؛ و محیطهای ناامن کاری (زیرزمینی، غیررسمی و خانگی).
۳- پیامدهای ناامنی در عرصه خانوادگی: تن فروشی؛ فرار دختران؛ خودکشی و خودسوزی؛ تکدیگری و موادفروشی زنان و کودکان؛ روابط جنسی در سنین پایین.
۴- ناامنی در سطح اجتماعی: آدمربایی؛ قتل؛ مزاحمتهای خیابانی (متلکپرانی، آزار کلامی، بوق زدن، مزاحمت ماشینها، ایستادن و سوار کردن زنان و دختران، ویراژ موتور، تعقیب و آزار جنسی)؛ تجاوز به زنان و کودکان؛ و قاچاق زنان و کودکان؛ کیفزنی، زورگیری و چاقوکشی؛ کارتنخوابی و ولگردی؛ فقر و کمبود فضای مناسب زندگی؛ استعمال و خریدوفروش مواد مخدر و مشروبات الکلی؛ رابطه جنسی در ملأ عام؛ وجود خانههای تیمی؛ عدم روشنایی و تاریکی و خلوتی؛ وجود پارکها و انبوه درختان بلند؛ وجود مراکز تجاری؛ سگهای ولگرد؛ عدم وجود ایستگاه اتوبوس در کنار مدارس؛ وجود قهوهخانهها؛ وجود گاراژها و تعمیرگاههای مکانیکی؛ تنگی خیابانها؛ وجود توقفگاههای ماشین های سنگین.
در این میان، بیشترین مسائل و مشکلاتی که به طور خاص در سطح محلات منطقه ۱۵ موجب ایجاد خطرات برای زنان میشود، عبارتاند از: ۱- فضاهای بیدفاع شهری، ۲- مهاجرپذیر بودن، ۳- اعتیاد و خریدوفروش مواد مخدر، ۴- ناامنی معابر به دلیل عدم روشنایی و خلوتی و تنگی، ۵- جنگلی بودن پارکها و ۶- کارتنخوابی.
موضوع مهم در تفسیر نقشههای اجتماعی، دشواری درک درست از خشونت خانوادگی و تشخیص آن در محلههای مختلف است. با این وجود، نکته حائز اهمیت این است که در محلههایی که خشونت خانوادگی بالاتر نشان داده شده بود، پیامدهای ناشی از این خشونتها از جمله فرار دختران، خودکشی، تکدیگری و موادفروشی زنان و کودکان و همچنین مصادیق ناامنی در فضای شهری نیز بالاتر به نظر میرسید. این امر میتواند رابطه دوسویه بین این دو سطح خشونت (عرصه خصوصی و عمومی) را نشان دهد. بهویژه، ممانعت از حضور زنان در فضای شهری خودبهخود به مردانه شدن این فضا کمک کرده و در نهایت رشد ناامنی اجتماعی را فراهم میکند. برخی از مواردی که بهعنوان مصادیق ناامنی در سطح اجتماعی مطرح شدند خود از عوامل ایجاد ناامنی هستند که در نتیجه طراحی شهری یا جرمخیز بودن آن ایجاد شدهاند؛ از جمله، وجود فضاهای بیدفاع شهری که زمینهساز آزارهای خیابانی و در نهایت ایجاد ناامنی برای زنان در هنگام تردد است.
با نگاهی به یافتههای این پژوهش میتوان گفت منطقه ۱۵ تهران بهعنوان یکی از مناطق ۲۲ گانه آن تا حدود زیادی مردانه و خالی از حس اعتماد و ایمنی برای زنان طراحی شده و توسعه یافته است. طوری که نه تنها آنها را از تردد دیرهنگام یا زودهنگام در سطح شهر بازمیدارد بلکه در برخی مکانها به طور خاص رفتوآمد آنان را ناامن کرده است. مهمترین عامل ناامنی که در منطقه ۱۵ میتوان به آن اشاره کرد، وجود فضاهای بدون دفاع شهری است که پیش از این به آن اشاره شد. این فضاها بیش از همه منجر به گسترش احساس ناامنی و هراس زنان در این منطقه از شهر تهران شده است. مدیریت نامناسب شهری در منطقه ۱۵ تهران بهویژه به دلیل شتابزدگی در اجرای طرحهایی نظیر نوسازی بافت فرسوده و گسترش شبکه بزرگراهی (احداث اتوبان امام علی)، به گسترش چنین فضاهایی (از جمله املاک بدون مالک، ساختمانهای نیمهتمام و رهاشده یا متروک، زمینهای گودبرداری شده و …) کمک بسیار کرده است. اجرای این طرحها بدون در نظر گرفتن نیازهای واقعی جامعه مورد نظر، تجربه ناکافی، رجوع نکردن به تجربههای موجود در شهرهای توسعهیافته پرجمعیت و پرترافیک و بهکار نگرفتن نظارت و مشارکت مردم، باعث گسترش فضاهای امن برای خریداران، فروشندگان و مصرفکنندگان مواد مخدر و ناامن برای گروههای بیقدرت شهری از جمله زنان شده است.
گرچه شباهت های بسیاری بین بافت فرسوده در مناطق مختلف شهر تهران مشهود است، اما منطقه ۱۵ به دلیل مسائلی که از پیش با آن درگیر بوده، حساس بودن این امر را بیشتر نمایان میکند. از جمله این مسائل، وجود کارگاههای تولیدی، تعمیرگاهها، گاراژها و … است که سیمای شهری منطقه را در لبه معابر اصلی ناخوشایند کرده است. همچنین، پایین بودن نسبی جایگاه (کمی و کیفی) عملکردی- سکونتی منطقه در شهر، حجم بالای شدآمد عبوری از داخل منطقه، زیاد بودن شبکه بزرگراهی در داخل منطقه، فقدان پیوستگی در سازمان فضایی و ساختار کالبدی منطقه، اشتغال بخش قابلتوجهی از اراضی منطقه توسط فعالیتهای ناکارآمد و مزاحم شهری و ناکافی بودن دسترسی شهروندان ساکن منطقه به خدمات شهری از جمله مسائل اصلی منطقه به لحاظ کالبدی هستند (معاونت برنامهریزی و توسعه شهری منطقه ۱۵، ۱۳۹۰: ۸؛ مهندسان مشاور طرح و آمایش، ۱۳۸۵: ۴). این مسائل همان طور که اشاره شد باعث شده تا هر گونه مدیریت شهری نامناسب در منطقه به بار مشکلات آن چندین برابر بیفزاید. به طور مشخص میتوان به احداث اتوبان امام علی و تخریب محله اتابک برای نوسازی بافت فرسوده آن اشاره کرد که پیش از این نیز مطرح شد. ساکنان نواحی یک و دو منطقه بهویژه در محلات اتابک، نفیس و هاشمآباد از این دو امر به عنوان بدترین مسائل کالبدی شهری در منطقه ۱۵ یاد میکنند که در کنار هم توانسته است این محلات را به محلههایی عمیقاً ناامن بهویژه برای زنان و کودکان تبدیل کند[۳]. از همین رو، بهعنوان نمونه موردی به مواردی که به طور خاص در این نواحی رخ داده اشاره میشود تا اهمیت اجرای شتابزده طرح های توسعه شهری را بدون در نظر گرفتن نیازهای مردم و نظر آنان دریابیم.
در تخریب بافت فرسوده اتابک و نفیس، نه تنها بسیاری از خانهها متروک، نیمه تخریب یا نیمهتمام رها شده است بلکه بسیاری از ساکنان خانههای تخریبشده به مجتمعهای مسکونی منتقل شدهاند. خود این مجتمعها به دلیل ساخت نامناسب و شلوغی و تراکم بالا از یک سو و از سوی دیگر تعارض ساکنان آن که از فرهنگها و قومیتهای مختلف هستند، منجر به نوعی ناامنی ذهنی در میان ساکنان (بهویژه زنان) که آشنایی با این نوع زیست نداشتهاند، شده است و به نوعی، هویت محلی را نیز مخدوش کرده است. چرا که بسیاری از ساکنان مجتمعها جدید بوده و ساکنان قبلی محلهها به محلهای دیگر مهاجرت کردهاند. تصاویر فوق، قسمتی از محله نفیس را نشان میدهد که در آن بخشی از بافت فرسوده تخریب و رهاشده و بخشی دیگر هنوز مسکونی است اما بهواسطه بخش های تخریبشده بسیار ناامن بوده و محل امنی برای ارتکاب جرم است. نقشه اجتماعی محله اتابک نشان میدهد مردم این محله با آسیبهای بسیاری دستبهگریبان هستند که بخشی از آن به توسعه نامطلوب این محله برمیگردد.
نقشه اجتماعی محله اتابک، ناحیه ۲ شهرداری منطقه ۱۵ تهران
نمونه دیگرِ مدیریت نامطلوب شهری در ناحیه ۴ به چشم میخورد. زنان محله رضویه (شهرک کاروان سابق) به طور خاص، وجود گرمخانه (خوابگاه موقت سوءمصرف کنندگان مواد مخدر) را در توسعه ناامنی محل بسیار موثر میدانند. بهویژه در ساعات زودهنگام که خوابگذاران را در محله رها میکنند. یکی از زنان میگوید: «صبح که در گرمخانه باز میشود فکر کنید ۵۰۰ معتاد یک باره در محله پخش میشوند که اغلب هم از این محله نیستند[۴]». ساکنان محله، جرمخیز بودن محله خود را به حضور این افراد منتسب میکنند و از اینکه محلهشان بدنام شده است گله دارند. حضور آنها در کنار هم است که احساس ناامنی را به ساکنان این محله بهویژه زنان منتقل میکند. محله کاروان از پیش نیز به دلیل هممرز بودن با اتوبان امام رضا -که محل رفتوآمد به خارج از شهر است- پارکهای جنگلی چون پارک گلشن – که محلی برای جمع شدن فروشندگان و مصرفکنندگان مواد مخدر است- در معرض انواع ناامنی و جرمخیزی بوده است.
در این دو مورد یادشده، محلیهای اتابک گسترش فروشندگان مواد مخدر در محله خود را به گردن شهرداری (به دلیل ساخت اتوبان امام علی و نوسازی بافت فرسوده) میاندازند. به اعتقاد آنها، این بافتار جدید مسبب هجوم فروشندگان مواد مخدر به محلههای اطراف (اتابک، نفیس و هاشمآباد) شده است. محلیهای رضویه نیز معتقدند که مصرفکنندگان مواد مخدر از محلههایی نظیر اتابک به گرمخانه آورده شده و رها کردن آنها هر روز مسبب هجوم فروشندگان مواد مخدر بیشتری به محله آنها میشود. بهاینترتیب، نه تنها مدیریت شهری نتوانسته اوضاع منطقه را به سامان برساند بلکه با طرح های نسنجیده بدون همراهی مردم به هر چه ناامن کردن این محلهها و تعارض میان آنها دامن زده است. در نهایت بیاعتمادی که در این قسمت از شهر نسبت به مدیران شهری وجود دارد روزبهروز بیشتر میشود. آنها حس میکنند منطقهشان برای لاپوشانی محیطهای ناامن شهری ایجاد شده است. یکی از ساکنان منطقه شوش همین نکته را میگوید: «قرار نبوده که محله ما آباد شود اصلا این محلهها ایجاد شدند که هرچه بدبختی در شهر است به آن سرازیر کنند. اگر فلان جای شهر پر از معتاد است می آیند خوابگاهش را در محلههای ما درست میکنند. اگر کارتنخوابها در پارک فلان هستند از آنجا به پارکهای این محلات کوچ داده میشوند[۵]»[۶].
دستیابی به راهکارهای مشارکتی و نهادی برای مقابله با ناامنی در سطح محلات
پس از ترسیم نقشههای اجتماعی در محلات ۲۰ گانه منطقه ۱۵، جداولی استخراج شد که حاوی اسامی خیابانها و کوچههای ناامن و مصادیق ناامنی و خشونت در آن معابر بود. برای تعمیق اطلاعات بهدست آمده و ارائه راهکارهای مشارکتی، ۴ محله که دارای مشارکت محلی نسبی بوده و مصادیق ناامنی خاصی داشتند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. طی ۸-۴ جلسه منسجم با شرکت زنان فعال در سرای محلات و حسینیهها و با استفاده از برخی تکنیکهای PRA (تحلیل و اولویتبندی مسائل)، عوامل ایجادکننده و توسعهدهنده ناامنی علیه زنان شناسایی و اولویتبندی شد. اگر چه بسیاری از زنان شرکتکننده در این جلسات عضو هیچ گروه مردمی نبودند اما به دلیل حضور در کلاسهای سرای محلات، در برخی فعالیتهای محلی از جمله برگزاری نمایشگاه غذا، بازارچه، اردو و… شرکت داشتند. برخی راهکارهای بهدست آمده از این جلسات عبارت بود از:
۱- ترویج از طریق ابزارهای آموزشی: یکی از راهکارهایی که در همه محلات مورد اشاره قرار گرفت استفاده از ابزارهای آموزشی مختلف برای ارتقا آگاهی ساکنان محلات بود. از جمله؛ برگزاری کلاسهای آموزشی کاهش خشونت و مهارتهای پیشگیری از آن برای مردان و زنان در محلات (به طور مرتب و برای گروههای مختلف) از طریق سرای محلات، فرهنگسراها و مساجد؛ آموزش به کودکان در رابطه با پیشگیری از خشونت؛ دعوت از مشاوران در سرای محلات و مدارس و مساجد برای آگاهسازی مردم؛ برگزاری نمایش خیابانی و موسیقیایی در زمینه کاهش خشونتهای خیابانی؛ تهیه کتابچه، بروشورهای آموزشی، پوستر و بنر در زمینه پیشگیری از / مقابله با خشونت و آزار خیابانی و نصب یا پخش آن در مکانهای عمومی از جمله مدارس، باشگاهها، مراکز خرید، پارکها، جلسات روزه و جشنها، بانکها، ایستگاههای اتوبوس و داخل اتوبوسها، خیابانها (لازم است تا شهرداری برخی از این مکانها از جمله محل نصب بنر در برخی خیابانهای پرتردد را به طور رایگان در اختیار قرار دهد). از میان راهکارهای پیشنهادی برخی نیز به اجرا درآمد؛ از جمله، تهیه بروشور مقابله با آزار خیابانی و پخش آن در محله، تشکیل جلسات مهارتهای زندگی و آموزش حقوق زنان در خانواده.
بسیاری از موارد مطرحشده در بالا ابتکاری نو نیست و پیشتر نیز در سرای محلات اجرا میشد. همهروزه کلاسهایی در این سراها برپاست و بروشورها و دفترچههای آموزشی بر پیشخوانها به طور رایگان در اختیار مردم قرار میگیرد؛ اما چه میشود که این دو، تأثیر متفاوتی دارند. اگر چه این راهکارها ابتکاری نو نیست اما دارای تأثیرگذاری بیشتر است چرا که با شیوه مشارکتی بهدست آمده و منافع مستقیم مردم را در نظر دارد. تفاوت در نگاه به مخاطبِ این ابزارهای آموزشی است که قرار است از آن منتفع شود. مخاطب -که بهتر از هر کسی نفع خود را تشخیص میدهد- وقتی از همان ابتدا به سوژه فعال در نیازسنجی، برنامهریزی و اقدام تبدیل شود، هم راهکارهای متناسب با نیاز خود را مطرح میکند و هم مشتاق به اجرای آن است؛ بنابراین تأثیرگذاری چنین کاری را بهمراتب بالاتر میبرد. به طور مثال، بروشور آموزشی روش های مقابله با آزار خیابانی که در محله رضویه توسط زنان فعال محلی تهیه شد، آنها را ترغیب کرد که برای پخش بروشورها به خیابانها، اتوبوسها و پارکهای محل خود رفته و با مردم به گفت و گو بنشینند. حال تصور کنید که در همه محلات چنین شیوهای صورت گیرد؛ چقدر میتواند در بهبود و ارتقا نگاه نسبت به حل این مسئله کمک کند؟
۲- توانمندسازی اقتصادی زنان: راهکار خاص دیگری که توسط فعالان محلی مطرح شد، توانمندسازی اقتصادی زنان بود. آنها این راهکار را برای مقابله باهر سه سطح خشونت بهکار گرفتند؛ مقابله با خشونت و ناامنی در عرصه خانگی، اجتماعی و محیط کار. زنان شرکتکننده معتقد بودند که اجازه بیرون رفتن از خانه توسط مردان خانواده کمتر به آنها داده میشود (با آوردن این دلیل که محیط بیرون ناامن است). آنها هم اجازه کار ندارند و هم توان آن را. برای آنکه تنها جایی که میتوانند با مهارتهایی که دارند به آن مراجعه کنند محیط های کارگاهی غیررسمی است که بسیار ناامن هستند. وجود این کارگاهها و نظایر آن، مردان را بسیار بدبین بهکار زنان در بیرون از خانه کرده است و خود آنها هم آن را مناسب نمیدادند چرا که جدا از امنیت پایین، دستمزد بسیارکمی دارد. از همین رو، پیشنهاد آنها ابتدا مهارتآموزی و بعد راهاندازی تعاون یا صندوق خرد بود. آنها به این واسطه هم میخواستند از محیط خانه بیشتر خارج شوند و استقلال بیشتری پیدا کنند و هم با حضور جمعی خود در بیرون از خانه به امن شدن محله کمک کنند. به طور خاص در محله قیام دشت این موضوع مطرح شد که اگر بازارچه زنان در قسمتی از محله برگزار شود میتواند به امن شدن آن محله کمک کند، هم برای برخی زنان در محله شغل ایجاد کند و هم راه را برای تغییر نگاه نسبت به اشتغال زنان خانهدار باز کند.
۳- همکاری بین نهادی: ایجاد هماهنگی بین نهادهای محلی (نهادهای مردمی، انجمن اولیا و مربیان، شهرداری، شورایاری، بسیج، هیئتها و…) بهمنظور همکاری گروهی در خصوص کاهش خشونت؛ ایجاد ارتباط موثر اهالی با مسئولان کلانتری، شورایاری، شهرداری نواحی، بسیج محله و دیگر افراد ذینفوذ محله و گروههای محلی برای یافتن راهکار مناسب محلی و جمعی و اجرای آن؛ تأسیس نهادهای فرهنگی، ورزشی، آموزشی ویژه زنان؛ ایجاد ارتباط موثر اهالی محل با شهرداری برای نظارت بر پارکها؛ درخواست اهالی (بهصورت نامه یا طومار) از شهرداری برای روشنایی معابر.
سخن آخر
برای ساخت شهری ایمن و اداره آن نیاز به حضور و مشارکت مداوم مردم است. محلهها باید خودگردان شوند یا به سمت این رویکرد نزدیک شد تا احساس هویت محلی و تلاش برای بهبود آن در میان ساکنان یک محله تقویتشده و مشارکت واقعی نه صوری آنان تضمین شود. اینجاست که ایجاد و توسعه نهادهای مردمی که به نوعی میتوانند نماینده مردم باشند نه تنها ارزشمند، بلکه ضروری است. نکتهای که به نظر میرسد اخیراً مجموعه مدیریت شهری در تهران به آن توجه کرده است. نمونه آن، تصویب و اجرای طرح مدیریت محله با رویکرد اجتماعمحور است. اگر چه این نمونه طرحها به دلیل حضور کمرنگ نهادهای مردمی، رویکرد متمرکز و غیر مشارکتی و اجرای سریع و سرسری که صوری بودن آن را نشان میدهد، موفقیت لازم را بهدست نیاورده است؛ اما حداقل میتواند روزنهای باشد برای مشارکت مردم. نهادهای مردمی در محلات میتوانند با کارهای به ظاهر کوچکی که با همکاری بین نهادها و اهالی محلات همراه است در راه کاهش ناامنی بکوشند. مدیریت شهری میبایست تضمین آزادی عمل این نهادها باشد و فرصت و امکان فعالیت آنها را ارتقا بخشد نه آنکه آنها را با قوانین دست و پا بسته و بروکراسی طویل اداری مواجه کند.
اگر میخواهیم شهری ایمن بسازیم میبایست حداقل نیازهای همه گروههای جامعه بهویژه گروههای کم قدرت که کمتر شنیده میشوند برای زندگی در چنین شهری را بشناسیم. چرا که بدون داشتن چشماندازی از این گروهها نمیتوان به چنین شهری دستیافت. برای این منظور لازم است مشارکت این گروهها در همه مراحل ساخت و مدیریت یک شهر تضمین شود.
منابع
– بمانیان، رضا؛ رفیعیان، مجتبی؛ ضابطیان، الهام (۱۳۸۷)، «امنیت تردد زنان در فضاهای شهری و سنجش مشارکتی آنها در بخش مرکزی شهر تهران»، مجله علمی-پژوهشی تحقیقات زنان، زمستان سال دوم، شماره چهارم: ۵۶-۳۹٫
– پودراتچی، مصطفی (۱۳۸۱)، «فضاهای بدون دفاع»، فصلنامه شهرداریها، مهر سال چهارم، شماره ۴۱٫
– طرح و آمایش. (۱۳۸۴) «الگوی توسعه و طرح تفضیلی منطقه ۱۵»، تهران: مهندسان مشاور طرح و آمایش.
– معاونت برنامهریزی و توسعه شهری منطقه ۱۵٫ (۱۳۹۰) «سند راهبردی توسعه محلات منطقه ۱۵ شهرداری تهران»، تهران: شهرداری منطقه ۱۵٫
– ازکیا، مصطفی؛ زارع، عادل و ایمانی، علی (۱۳۸۷)، رهیافتها و روشهای تحقیق کیفی در توسعه روستایی، تهران: نشر نی.
[۱] – این پژوهش توسط کاوه مظفری و جلوه جواهری در اردیبهشت ۱۳۹۱ انجام شده است.
[۲] – Participatory Rural Appraisal
[۳] – نتایج FGD توسط نگارنده با گروهی از زنان فعال در نهادهای محلی و معتمدان محلات اتابک، هاشم آباد و نفیس، خرداد ۱۳۹۰٫
[۴] – یکی از شرکت کنندگان جلسات ارزیابی مشارکتی، سرای محله رضویه، تابستان ۱۳۹۱٫
[۵] – یکی از شرکت کنندگان در کارگاه خشونت علیه زنان، دفتر نوسازی شوش، بهار ۱۳۹۱٫
[۶]– این دو نمونه (اتابک-رضویه) تنها اشاره کوچکی به مسائل کالبدی منطقه ۱۵ که به ناامنی در سطح محلات دامن می زند، است. از این موارد در منطقه بسیار دیده می شود.
منبع: خشونتبس