نویسندگان: شیلا و زهره
آرزو بدری پیامک توقیف خودرویش را دریافت کرده بود. در خودروی خود در حال رانندگی بوده که پلیس فرمان توقف میدهد، او به راه خود ادامه میدهد، از ترس یا چون نمیخواسته بازداشتنش کنند یا ماشینش را به پارکینگ ببرند، چراکه بسیاری از ما تجربه کردهایم که روند توقیف و ترخیص خودرو تا چه اندازه فرسایشی است و زندگیمان چگونه با توقیف خودروها مختل میشوند. ماموران به سمت او شلیک میکنند، گلوله وارد نخاعش میشود و توانایی راهرفتن را از دست میدهد. و حالا خانوادهاش تحت فشارند برای اعتراف اجباری و اقرار به اینکه موضوع ربطی به حجاب نداشته است. نیروی انتظامی ادعا کرده است دستور توقف مرتبط با طرح مقابله با سرقت بوده و نه بدحجابی.
در طی چند سال اخیر، آنقدر ویدئو از برخوردهای خشونتآمیز و وحشیانه ماموران حجاب با زنان دیدهایم که دیگر کمتر از مجازاتها، تنبیهها و خشونتهای غیرفیزیکی مرتبط با حجاب صحبت میکنیم. انگار که به روندی عادی تبدیل شده باشد، اما زنان همچنان با چالشهای جدی مواجهند، به دادگاه میروند، خودروهایشان توقیف میشود، وقت، انرژی و هزینه به باد میدهند، امور روزمرهشان مختل میشود و از زندگی میمانند. به همین دلیل است که به شیوههای مختلفی تلاش میکنند که گیر پلیس نیفتند. در این گزارش تعدادی از زنان درباره تجربۀ دریافت پیامک بهدلیل بدحجابی و توقیف خودرو گفتهاند. ماجرای پیامکهای بدحجابی زنان، به سال ۱۳۹8، و جرمانگاری بیحجابی به سالها قبلتر برمیگردد، ولی کشف حجاب در خودرو در ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ علاوهبر جرم بودن، تخلف محسوب شد و تحت لوای طرح «نور»، در همان روزی که حکومت ایران حملات هواپیماهای بدون سرنشین را علیه اسرائیل آغاز کرد، اعلام شد. این طرح، سه حوزۀ خودرو، مکانهای عمومی و فضای مجازی را در بر میگیرد.
مهرماه سال 1402، روزنامه هممیهن گزارش داد: «برخورد با خودروها در موضوع حجاب کسبوکاری پررونق ایجاد کرده؛ کسبوکاری که بخشی از آن در مقابل ساختمان پلیس امنیت عمومی از طریق موتوریها تشکیل شده، بخشی در پارکینگها و بخشی هم در خیابان از طریق جرثقیلها و یدککشها. بهطور متوسط هر توقیف خودرو با یدککش بیش از دو میلیون تومان هزینه برمیدارد؛ از این دو میلیون تومان، یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان برای یدککش یا همان جرثقیل، هر شب ۸ تا ۱۰ هزار تومان برای توقیف خودرو در پارکینگ، هزینه ۳۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومانی برای پیداکردن جای خالی در برخی از پارکینگها و هزینۀ رفتوآمدها برای ترخیص خودرو. حالا به همۀ اینها باید دلالیهایی که برای پیداکردن جای پارک یا ترخیص خودرو زودتر از موعد صورت میگیرد را هم اضافه کرد که از ۵۰۰ هزار تومان تا ۷ میلیون تومان است. حتی اینکه در پارکینگ روی ماشین توقیفشده چادر کشیده شود هم تعرفه جداگانهای گرفته میشود.»
«در شرایط بد اقتصادی هزینه زیادی متحمل شدیم»
نازی تجربهاش دربارۀ دریافت پیامک را اینگونه شرح میدهد: «در محل رفتوآمد به پاساژ پالادیوم، یک بار در بدو ورود به پارکینگ روسریام افتاد و همان موقع اساماس بیحجابی گرفتم، تقریبا مطمئن شدم که پارکینگ این پاساژ به دوربینهای نظارتی پلیس وصل هستند.» بنا به گفته فرمانده کل انتظامی، هیچ خطایی در دوربینهای ثبت تخلف وجود ندارد، ولی در سالهای اخیر، موارد متعددی خلاف این ادعا را ثابت کرده است، هم در ثبت تخلف و هم در نحوۀ اطلاعرسانی.. سمیرا میگوید: «متاسفانه بدون هیچ پیامک قبلیای، برای من هم پیغام آمده است که با پای خودت بیار اون لعنتی رو توقیف کنیم.»
میم میگوید برای خودروی همسرش پیامک کشف حجاب در ساعتی آمده که اصلا سرکار بوده و رانندگی نمیکرده است: «اصلا آن زمان ماشین دست من نبود. همسرم پزشک است پس از مراجعه به وزرا افراد زیادی را دیده که حتی مردانی هم روایت کردند که پیامک حجاب دریافت کرده و مجبور شدهاند برای اثبات خودشان و اشکال پیشآمده به وزرا بروند. همینطور زنان بسیاری گفتهاند که محجبه هستند و برایشان پیامک رفته است. زنی که کارمند یک سازمان دولتی است به ایرنا گفته است: «در خانوادهای متدین متولد شدم و حالا که بیش از 40 سال سن دارم و در یک سازمان دولتی کار میکنم، هیچ روزی را به یاد نمیآورم که بیحجاب در خودرو نشسته باشم.» ارسال این پیامک برای او منجر به اختلاف خانوادگی شده چون به گفتۀ خودش همسرش نسبت به چنین مسائلی بسیار حساس است.
اجرای این طرحِ پر از تناقضات و مصائب، برای بسیاری تبعات روانی و مالی به همراه داشته است. لیلا درباره تجربه دریافت اساماس کشف حجاب اجباری میگوید: «اگر سه بار اساماس بیاید ماشین را هرجا ببینند توقیف میکنند و رندوم زمانی که پلیس ماشین را متوقف کند و در سیستم متوجه شود ماشین سه بار اساماس دارد، حتما متوقف میکنند و ماشین باید به پارکینگ برود. یک هفته ماشین در پارکینگ نگهداری میشود. اما اگر بعد از این سه بار اساماس، و طی کردن این روند فرسایشی، دوباره اساماس دریافت کنی، یعنی برای بار چهارم، هرجا که ماشین را رندوم چک کنند توقیف خواهند کرد. اگر شاغل باشی از کار و زندگی میمانی تا بتوانی ماشینت را آزاد کنی.» نازی که با ماشین خودش رفتوآمد میکند میگوید: «پلیس در میدان ونک متوقفم کرد. یک دور میدان را با ماشین دور زدم و پلیس که کنارم بود وادارم کرد کنار میدان توقف کنم. بهم گفت ماشینت باید بره پارکینگ. منم پافشاری کردم که پول جرثقیل را ندارم. انقدر ایستادم و معطل کردم که پلیس موافقت کرد ماشین من را بدون هیچ هزینه ببرند پارکینگ. بعد از 10 روز و پرداخت هزینۀ پارکینگ، ماشینم ترخیص شد، اما دوباره اساماس دریافت کردم که یک ماه از خدمات حقوقی محروم میشوم و اگر اینبار پلیس متوقفم کند، باید ماشین یک ماه در پارکینگ باشد. برای همین تمام تلاشم را میکنم که گیر نیفتم.»
تجربه سایه که همسرش در اسنپ کار میکند، نشان از اخلال در مسیر درآمدزایی همسرش دارد و پرواضح است که در شرایط اقتصادی کنونی ایران این قبیل آزارگریها موجب چه فشارهای روانی و استرسهای مضاعفی میشود. سایه بدون حجاب اجباری در ماشین همسرش بوده که دوبار برایشان اساماس کشف حجاب میآید. در آن مقطع زمانی امکان اعتراض وجود داشت. در متن اساماس نوشته شده بود: «اگر اعتراض دارید، عدد ... را وارد کنید.» سایه میگوید: «ما دو بار اعتراض کردیم. (درحالحاضر امکان این اعتراض وجود ندارد و فقط دو گزینه وجود دارد: در زمان اعلام شده حضور نداشتم. در جغرافیای اعلامشده حضور نداشتم). بار سوم اخطار دریافت کردیم و ماشین توقیف سیستمی شد و بار چهارم توقیف فیزیکی شد. در آن مقطع همۀ سربازها و ماموران راهنمایی و رانندگی رندوم ماشینها را چک میکردند و اگر در سوابق متوجه میشدند ماشینی توقیف فیزیکی شده، ماشین را متوقف میکردند و ماشین باید به پارکینگ منتقل میشد. وقتی ماشین توقیف فیزیکی دارد، یا باید خود شخص ماشین را ببرد تحویل بدهد که یک هفته طی شود یا رندوم در خیابان متوقف میشود.» او ادامه میدهد: «همسر من دفعه اول که متوقف شد به پلیس رشوه داده بود و دفعه دوم که متوقف شد ماشین را بردند و ماشین ما چون جریمه داشت، همراه با پول جرثقیل و پارکینگ حدود پنج میلیون هزینه کردیم. وقتی ماشین به پارکینگ منتقل میشود، بعد از یک هفته کارهای اداری را انجام میدهی و ماشین را ترخیص میکنی. باید جریمههای قبلی ماشین هم پرداخت شود و بهطورکلی وقت زیادی از ما هدر رفت و هزینۀ زیادی متحمل شدیم درحالیکه در مضیغه مالی هم بودیم.»
نگویید «سرت کنی مگر چه میشود؟»
چنین برخوردهای دون شأن انسان، در این ۴۵ سال، تروماهای جدی برای زنان و خانوادههایشان ایجاد کرده است، ولی همچنان شاهدیم زنان ایرانی در پوشش خود حرکتی متهورانه ایجاد کردهاند و هر بار هم با ماشینهای گشت، ایجاد رعب و وحشت، گرفتن تعهدنامههای کتبی و پیامکهای اخطار مواجه شدهاند و هزینههای بسیاری دادهاند ولی از تغییر نهراسیدهاند و به راه خود ادامه دادهاند. هیچکدام از زنانی که برای نوشتن این گزارش با آنها صحبت کردهایم، پس از توقیف خودرو حاضر به سرکردن حجاب در خودرو نشدهاند و همچنان همان رویه قبلی را ادامه میدهند، فقط حواسشان را بیشتر جمع میکنند که حتیالامکان گیر نیفتند. بنفشه که ماشینش را ۳۵ روز توقیف کرده بودند، همچنان از مقاومت میگوید و هیچ نشانی از ترس و عقبنشینی از حق انتخابش در او دیده نمیشود: «وقتی یکی به شما میگوید ماشینم را توقیف کردند برای حجاب، تعهد گرفتند یا هرچیزی مرتبط به این کثافت حجاب اجباری، نگویید حالا آن روسری را بنداز سرت دیگر، مگر چه میشود؟ هرچه میگویید، این را نگویید.» او ادامه میدهد: «همسرم گفته است از چیزی نترس، حتی اگر ماشین را بخوابانند و جریمهام کنند، روسریات را سر نکن. من پشتت هستم.»
این جملات و مقاومتها که در جهان عینی ما رخ میدهند، معنای مشخصی دارد؛ هیچ زور و ارعابی جلوی تغییر را نخواهد گرفت. مبارزات مدنی زنان با این تحدیدها و بگیروببندها نهتنها خاموش نمی شود که هر بار با دیدن شجاعتهای بدیع انگیزههای نو در زنان ایجاد میشود. ما در دهۀ 60 و 70 فکرش را هم نمیکردیم که روزی بدون روسری در خیابان قدم بگذاریم، ولو با ترس و احتیاط و به کار گرفتن استراتژیهای مختلف برای گیرنیفتادن. الف میگوید بیش از 10 بار اساماس کشف حجاب برایش آمده و تاکنون خودرویش شناسایی و توقیف نشده است: «واقعا خوششانس بودم چون در هر نقطه و زمان و مکانی ممکن است گیر بیفتید. حتی در سفر. دو نفر از زنان خانواده دوستم را نیمهشب در سفر از خودرو پیاده کردند و ماشین را بردند، حتی فکر هم نکردند که دیروقت دو زن تنهای مسافر چه باید بکنند. اما من تا جایی که بتوانم نقاط پرخطر را دور میزنم. مثلا میدانم روبروی کلانتریهای مشخصی مامور ایستاده و از آن مسیرها عبور نمیکنم. تعدادی از دوستانم راههای دیگری پیدا کردهاند مثلا حتی رشوه میدهند و قسر درمیروند. یکی از دوستانم دیگر با پلیس محلهشان آشنا شده و در ازای رشوۀ ماهانه، از ثبت پلاک او خودداری میکند. روشهایی مانند رشوهدادن را تایید نمیکنم اگرچه از روی استیصال به چنین کاری تن میدهند. میخواهم بگویم ترفندهای مختلفی را امتحان میکنیم.»
میم بدون حجاب پشت فرمان خودرو مینشیند و بعد از بارها دریافت اساماس، خودرو بالاخره توقیف میشود. او و همسرش خودرویی مشترک دارند و همسرش شاغل و پزشک است: «همسرم چیزی نگفت و حمایتگر بود اما عذاب وجدان داشتم چون همسرم بهدلیل شغلش حتما باید ماشین زیر پایش باشد. تصمیم گرفتم تلاش کنم خودرو پیش از موعد ترخیص شود. با هم رفتیم و بعد از کلی پیگیری و توضیح و پافشاری، خودرو را ترخیص کردند، اما تا توانستند تحقیرم کردند. چون کارمان گیر بود دعوا راه ننداختم اما خیلی حرفهایشان آزاردهنده بود و تمام مسیر را تا خانه گریه کردم. همسرم میگفت مهم نیست و میتواند با اسنپ رفتوآمد کند. دفعه بعد باز هم بدون حجاب پشت ماشین نشستم و بعد از مدتی دوباره اساماس آمد اما مهم نبود. حس میکردم تحقیر پوشیدن حجاب اجباری برایم از تحقیر حرفهای آنها دردناکتر است.»