نیلوفر حامدی: «اصلا چه کسی میخواهد به یک زن چاق تجاوز کند؟» احتمالا این جمله را از سوی عدهای در واکنش به روایات خشونت جنسی شنیده باشید. جملهای برآمده از کلیشههای جنسیتی که استانداردهای زیبایی و لاغری را حتی در مواجهه با گزارشهای آزار جنسی از سوی زنان، بازتولید میکند و افراد گوینده آن با ناباوری هرچه بیشتر به آنها مینگرند.
در گزارش نخست مرتبط با چاقیهراسی و چاقی آزاری بخشی از روایات زنان ایرانی در این زمینه را شنیدیم و از زبان یک روانشناس خواندیم که مصادیق چاقیآزاری چیست و چگونه منجر به ایجاد تبعیض و خشونت میشود. در بخش دوم این گزارش، ابتدا به این موضوع میپردازیم که زنان دارای اضافه وزن پس از روایات آزار جنسی و یا دست رد زدن به درخواست مردان، با چه واکنشهایی روبرو میشوند؟ همچنین نگاهی داریم به چند مقاله و یادداشت که از سالها پیش به بررسی رابطه بین اضافه وزن، اختلال پرخوری و آزار جنسی و Body image یا همان تصور ذهنی ما از بدن پرداختهاند.
زنان چاق، بیشتر آزار میبینند
Upwotthy [i]، مجموعهای است که با شرکتها و برندهای مختلف در زمینه کمپینهای مشارکتی و ایجاد داستانهای قابل اشتراکگذاری با جوامع دیگر فعالیت میکند. چاقیهراسی و چاقیآزاری هم از جمله مواردی است که این مجموعه به آن میپردازد و زنان و مردان میتوانند در آن از تجارب خود بنویسند. کاربری با عنوان «دوست چاقِ شما» در این سایت، از یک تجربه متفاوت نوشته است. او از این نوشته که مردانی که از یک زن با اضافه وزن جواب رد میشنوند، واکنش تندی نشان خواهند داد. موضوعی که در شکل کلانتر سبب میشود به وقت مواجهه این زنان با آزار جنسی و تعرض، بسیاری ظاهری متعجب به خود بگیرند و بگویند، اصلا چرا مردی باید به یک زن چاق تعرض کند؟ او در یادداشت خود اینطور مینویسد: «لحظاتی که مورد آزار و اذیت قرار میگیریم، لحظاتی مملو از استحقاق و خشونت مردانه است. کسانی که ما را آزار میدهند، بنا بر این باور جسارت پیدا کردهاند که رفتار تملقآمیزشان برای ما خوشایند تلقی میشود. فرهنگی که به آنها میگوید بدنهای ما یکبارمصرف، دسترسپذیر و تحت تملک آنها است. فرهنگی که به آنها میگوید دختران چاق در دسترساند چون آنها از خدایشان است که مورد توجه شما قرار بگیرند. بنابراین وقتی به این توجهات ناخواسته اعتراض میکنیم مورد سرزنش واقع میشویم.»
او با اشاره به تجربه یک خواستگاری مینویسد: «سالها پیش مردی از من خواستگاری کرد. من به آرامی امتناع کردم با این حال او عصبانی شد. رفتار این مردان به نحوی است که میگویند شما زنان چاق باید از توجهی که به شما میکنیم سپاسگزار باشید. تفکری که هنوز تجاوز را ناشی از میل جنسی میداند و نمیتواند تجاوز به یک زن چاق را بپذیرد، چون از نگاه او زن چاق اصلا شهوتبرانگیز نیست.»
از نگاه او، آزار جنسی برای زنان چاق به مراتب بیشتر از زنان لاغر است: «ما زنان چاق بیشتر با آزار جنسی و تمسخر مواجه میشویم. غریبهها مدام در خیابان به من نزدیک میشوند تا بگویند چاق هستم. گاهی اوقات به من میگویند که اگر آدم بهتری بودم چاق نمیشدم. برخی فریاد میزنند که من نباید صورتم را در جمع نشان دهم. اینها آزار جنسی است؛ شبیه زمانی که از افراد ترنس میپرسند در شلوارشان چه چیزی دارند. یا وقتی به سیاهان میگویند که به کشورشان برگردند. یا زمانی که زنان روسرویبهسر را متهم به تروریست بودن میکنند. برای کشف ریشههای این خشونت، نمیتوانیم فقط به داستانهایی که شبیه داستان خودمان هستند گوش دهیم، باید فراتر از تجربیات خود حرکت کنیم و به داستانهایی که برای ما ناآشنا هستند هم گوش دهیم؛ امنیت ما به آن بستگی دارد.»
بیشتر بخوانید:
این سرگذشت بدن من است
پیکر زنان هچون میدان نبرد
چرا بیشتر درباره «fatcalling» حرف نمیزنیم؟
«مگان دیماریا»، نویسنده و خبرنگار سایت «گلامور» که در حوزه چاقیهراسی قلم میزند از اهمیت گفتگو در باب «fatcalling» میگوید[ii]: «ما غالباً از اصطلاح متلکپرانی «catcalling» برای اشاره به اظهارنظرهای جنسی استفاده میکنیم که بیشتر آنها متوجه زنان در خیابان است. اما توهینهایی که به سمت افراد چاق روانه میشود را چگونه باید دستهبندی کرد؟ جستجوی واژه «fatcalling» در گوگل نشان میدهد که من تنها کسی نیستم که چنین چیزی را تجربه کرده است. هستند زنانی که در خیابانها با اسامی همچون «نهنگ» و «کرگدن» صدا زده میشوند. Fatcalling همچنین میتواند به شکل ابراز نگرانی خود را بروز دهد. توضیح میدهم چطور؛ مثل زمانی که پزشکان اظهارات مرتبط با چاقیهراسی را تحت عنوان توصیههای سلامتی مطرح میکنند. این بدان معناست که چنین پدیدهای تنها در خیابانها رخ نمیدهد. شما میتوانید در باشگاه، مطب دکتر، سکوهای مترو، رستوران و حتی در فضای آنلاین و در بخش نظرات صفحات مجازی هم با چاقیهراسی روبرو شوید.»
او با اشاره به متلکهایی که خودش و بسیاری از زنان دیگر در خیابانها میشنوند، ادامه میدهد: «"شبیه گالون شیری"، "چقدر گندهای با اون کون چاقت"، "چطوری با اون پاهای گنده جوراب شلواریت پاره نشده؟" اینها بخشی از جملاتی است که در خیابانها میشنوم. صرفا به این خاطر که به عنوان یک فرد چاق جرات کردهام در انظار عمومی حاضر شوم. این تجربیات نشان میدهد که افراد چاق چقدر احساس میکنند که بدن آنها نه تنها از نظر زیباییشناختی غیرقابلقبول است، بلکه حتی به خودشان تعلق ندارد. انگار که وجودشان تنها برای تمسخر، انتقاد و یا آزارهای کلامی دیگران باشد. در حالی که catcalling یا همان متلکپرانی در خط مقدم گفتوگوها در مورد آزار و اذیت خیابانی است، fatcaling جایی در این گفتگو ندارد و تنها باید تجربه کنید تا بدانید چه بحرانی در حال وقوع است. پس چرا بیشتر در این باره صحبت نمیکنیم؟ یک عامل بزرگ به احتمال زیاد شرمِ همراه با بیتفاوتی است. اینکه هر روز در مواجهه با این موضوع هستید و به آن عادت می کنید.»
او معتقد است باید این فضا به زنان دارای اضافه وزن داده شود که بتوانند از تجریباتشان حرف بزنند: «اولین باری که در سال 2014 دچار افزایش وزن شدم، کاملا نابود شدم. فرقی نمیکرد در چه محلهای باشم، چه لباسی بپوشم، چه کاری انجام دهم. انگار همیشه نظری برای به اشتراک گذاشتن درباره ظاهر من وجود داشت. اما این روزها، یاد گرفتم که چگونه صدای رهگذران بیادب را با تکیه بر دوستداشتن خودم و داشتنِ حس مثبت نسبت به بدنم مدیریت کنم. به طرز عجیبی هرچقدر که بدن من باعث ناراحتی دیگران میشد خودم با بدنم راحتتر شدم. احساس میکردم بیشتر بر واقعیت کنترل دارم. مثل اینکه واقعا برای خودم زندگی می کردم. نه به این معنا که بیشتر فستفود بخورم اما مثلا در لباس ورزشی راحتتر از زمانی بودم که لباسهای سایز کوچک و تنگ میپوشیدم. با این کار به دیگران جرات بیشتری میدادم که نظرات ناآگاهانه خود را به اشتراک بگذارند اما من اعتمادبهنفس بیشتری داشتم و اجازه نمیدادم که آن کلمات بر من قدرتی داشته باشند. مهمتر از همه، یافتن روایتهای افراد دیگری بود که چاقیهراسی را تجربه کرده بودند.»
دیماریا میخواهد از صدای خودش برای مبارزه با fatcaling استفاده کند: «من نمیگویم که ما فقط باید خودمان را تسلیم این نوع آزار و اذیتها کنیم. کسانی که با چاقیهراسی روبرو میشوند میتوانند با صحبت کردن در مورد تجربیات ما آرامش پیدا کنند و همچنین برایشان این اطمینان حاصل شود که پیشتر از آنها افرادی بودهاند که به این موضوع آگاه بودند. چرا که هیچکس سزاوار اظهارنظرهای این چنین خشونتباری نیست. کمپینهای مختلف برای پایان دادن به آزار و اذیت خیابانی که در سالهای اخیر شروع شده، آغازی عالی است. اما مهم است که به یاد داشته باشید برخورد فیزیکی سنتی تنها شکل آزار و اذیت خیابانی نیست، ما باید با چاقیهراسی و چاقیآزاری هم مبارزه کنیم و من مشکلی ندارم که از صدای «بزرگ و چاق» خودم به عنوان یک سلاح استفاده کنم.»
ارتباط سوءاستفاده جنسی و پرخوری عصبی
وضعیت وزن و اندام بدن یکی از مواردی است که مشخصا به تصور از بدن (Body image) ارتباط دارد و سالهاست که پژوهشگران در دنیا به مطالعه در این زمینه پرداختهاند. از جمله مطالعه «ولش و فربرن» در سال 1996[iii] که دریافتند سابقه سوءاستفاده جنسی به طور قابل توجهی در بین زنانی که مبتلا به پرخوری عصبی (بولیمیا نروزا) هستند شایعتر است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که بین تجارب زنان از آزار جنسی، تصور از بدن و اختلالات خوردن، ارتباط بالقوه وجود دارد. پس از آنها، «واینر و تامپسون» تأثیر «سوءاستفاده جنسی پنهان» را روی تصویر بدن و اختلالات خوردن ارزیابی کردند و دریافتند که این دو پدیده به طور قابل توجهی همبستگی دارند.
آنها [em1] در مقاله خود تاکید میکنند که آزار و اذیت جنسی ممکن است باعث نارضایتی از تصویر بدن شود. چنانچه این آزارها دقیقاً منعکس کننده آیتمی است که در پرسشنامه تجربیات جنسی (SEQ؛ فیتزجرالد، گلفاند و دراسگو)، معیار استاندارد آزار جنسی است.
«سالزبری و گینوریو» در سال 1986 در مطالعه خود دریافتند که 75 تا 95 درصد از زنانی که به خاطر اضافه وزنشان آزار دیدهاند، اشکالی از پریشانی عاطفی را هم تجربه میکنند. از اواسط دهه 1980، آزار جنسی، تجاوز و آزار جسمی[em2] ، وجود ارتباط بین خشونت جنسی و فیزیکی علیه زنان و غذا خوردن، موضوعات قابل توجهی بودهاند. پژوهش [em3] در این زمینه نشان داده که 20٪ تا 69٪ از زنان مبتلا به اختلال غذا خوردن، سابقه سوءاستفاده جنسی یا تجاوز را گزارش کردهاند.
منابع:
[ii] https://www.refinery29.com/en-us/2017/11/167419/fatcalling-definition-body-shaming-street-harassment
[iii] file:///C:/Users/jame.SHARGH/Downloads/j.1471-6402.2000.tb00216.x%20(3).pdf