دیدبان آزار: جمعی از دانشجویان و فارغالتحصیلان رشتههای علوم اجتماعی در کشور بر آن شدند تا نامهای اعتراضی علیه تبعیض و آزار موجود در دانشگاهها منتشر کنند و از سایر دانشجویان خواستهاند که این نامه را امضا کنند. در بخشی از این نامه آمده است: «اغلب ما دانشجویان (اگر نگوییم همه)، در طول مدت تحصیلمان با مواردی از آزار و تبعیض در محیط دانشگاهی روبرو شدهایم. این آزار و تبعیض میتواند ما یا کسی که میشناسیم را نشانه گرفته باشد. مواردی همچون سوءاستفاده از قدرت، آزار کلامی، آزار جنسی، خشونت یا تهدید به خشونت، دریغداشتن اطلاعات از فرد، سوءاستفاده روانی، کارشکنی در کار یا درس، قلدری، شرمسار کردن فرد در معرض عموم، حرمتشکنی و بیاحترامی، افترا بستن، منزویسازی، تهدید آکادمیک، رعایتنکردن حریم خصوصی و... مواردی است که به کرات در دانشگاه رخ داده است. اغلب بدین شکل که کسی که در سلسلهمراتب قدرت در میدان دانشگاهی از جایگاه «فرادست» برخوردار است، به پشتوانه جایگاه خود، به اشخاص «فرودست» خشونت میورزد، آزار میدهد، قلدری میکند و...»
نویسندگان نامه در پاسخ به دیدبان آزار، هدف خود را از تدوین و انتشار این نامه اینگونه توضیح میدهند: «مسئله آزار، قلدری و تبعیض در فضاهای دانشگاهی، سالها موضوع گفتگوهای دوستانه و غیررسمی دانشجویان و فارغالتحصیلان علوم اجتماعی بوده است؛ اما قطعاً محدود به این رشته دانشگاهی یا یکی دو دانشگاه خاص نیست. با این وجود، مسئلهای با این سطح از گستردگی، مدتهاست که تنها به حلقههای کوچک ما محدود ماندهاست و فراتر از آن طرح و پیگیری نشده است. دلایل بسیاری را میتوان برای این علنینشدن مطرح کرد. از جمله اینکه بسیاری از ما حتی حقی جهت اعتراض به این رویه برای خود قائل نبودیم. اگر هم به صرافت طرح بحث و پیگیری موضوع در نهادها و انجمنهای دانشگاهی میافتادیم، میدانستیم که نه تنها از حمایت و پشتیبانی لازم برخوردار نخواهیم شد، بلکه ممکن است متحمل خشونت بیشتر یا حتی طرد شویم و مجبور شویم بابت آن اعتراض، هزینه گزافی بدهیم. حالا اما انباشت سالها تجارب شخصی و جمعی، ما را به حرکتکردن وا داشته است، به برداشتن قدم اول از طریق اعتراض جمعی به این رویه ریشهدوانده و سیستماتیک در دانشگاه.»
دانشجو تنها، بیپناه و بهشکلی چندوجهی آسیبپذیر است
این نامه خطاب به رئیس انجمن جامعهشناسی ایران نوشته شده است و حالا که در شبکههای اجتماعی منتشر شده تلاش دارد تا آزار و اذیت در فضای دانشگاه را به مسئلهای عمومی تبدیل کند. آتنا کامل، پژوهشگر و فارغالتحصیل رشته جامعهشناسی، لینک را در اینستاگرام به اشتراک گذاشته و نوشته است: «این متن دادخواستی علیه تبعیض، تحقیر آزار و سوءاستفاده اساتید در دانشگاهها و مشخصا دپارتمانهای علوم اجتماعی است. من هم تجربیات بدی در این زمینه دارم که یکی از هدفهای زندگیام نوشتن همینهاست.»
یکی دیگر از فارغالتحصیلان علوم اجتماعی، فرآیند جذب شدن در هیئت علمیها را زیر سوال میبرد و از تاثیر آن بر افزایش رفتار قلدرمابانه اساتید و دانشجویان مینویسد: «تجربه مشترک سالهای دانشجویی در فضای آکادمیک ایران مملو از مواجهه با سوءاستفاده اساتید از اقتدار ناشی از جایگاه در صورتهای مختلف آزار، قلدری، بهرهکشی، توهین و اعمال زور است. به نظر میرسد اساتید راهحل پر کردن شکاف و برطرف کردن ضعفهایشان در عدم تناسب بین جایگاه/مسئولیت و عملکردشان را در فرار رو به جلو با اعمال قلدری بیشتر یافتهاند.»
المیرا بهمنی، پژوهشگر و فارغالتحصیل علوم اجتماعی در صفحه اینستاگرام خود نوشته است: «روایتی نوشتم اما فعلا منتشرش نمیکنم. روایت آزار جنسی است و من هنوز برای انتشارش تردید دارم. امیدوارم روزی فرصت و شجاعت بازگوییاش را پیدا کنم. تنها این را بگویم که تا اطلاع ثانوی، یعنی زمانی که امکان پیگیری خشونتهای روانی و جنسی به دانشجویان فراهم شود، دانشجو تنها، بیپناه و بهشکلی چندوجهی آسیبپذیر است.»
بیشتر بخوانید:
آزار جنسی دانشجویان؛ دیوار شرم و قدرت مانع بزرگ روایتها
مقابله با خشونت جنسی از محورهای مهم فعالیت دانشجویی بوده است
مهم نبود که ما از کجا میآییم و به کجا برمیگردیم
در نامه با اشاره به دلایل پنهان ماندن این آزارها آمده است: «رفتارهایی که به دلیل حمایت نهادی از شخص آزارگر و زورگو و نیز فقدان چارجوبهای ارجاعی برای رعایت رفتار اخلاقی در محیط دانشگاه، نادیده گرفته میشود. در اینگونه موارد، دانشجویان اغلب شناختی از حقوق خود ندارند. اگر هم داشته باشند، بهخوبی میدانند که هیچ نهاد حمایتگری برای رسیدگی به شکایات آنها وجود ندارد. همچنین میدانند که شخص فرادست میتواند بهراحتی تمام فرصتهای کاری و تحصیلی آینده را از او بگیرد. این فشارها و تهدیدها از ندادن نمره تا تهدید به اخراج و شکایت از دانشگاه (چنانکه در خصوص یکی از اساتید گروه انسانشناسی دیدیم) و پاسنکردن و رد شدن در مصاحبه و منع استخدام و…را میتواند در برگیرد.»
یکی از راویان نوشته که پس از به اشتراک گذاشتن تجربهاش از قلدری، تحقیر و خشونت حاکم بر دانشگاه، در اینستاگرام پیامهای متعددی مبنی بر تجربیات مشابه دریافت کرده است. او با اشاره به نقش موثر خوابگاههای دختران در تشدید هرچه بیشتر این نابرابریها، در صفحه اینستاگرام خود نوشته است: «تقریبا همه این پیامها از جانب زنان نوشته شده است و اغلب این خشونت را با زندگی در خوابگاهها ربط دادهاند و از فشارهایی نوشتهاند که سالها گریبانگیرشان بوده است. شاید برای بعضیها سوال پیش بیاید که ربط این دو چه میتواند باشد؟ آیا دانشکده مسئولیتی در قبال اینکه ما بعد از کلاس به کجا میرویم داشت؟ بله داشت. دانشکده علوم اجتماعی بنا به تعریف و ماهیت دانشی که قرار است تولید کند موظف بود نسبت به محیطی که ما در آن روز و شبمان را سپری میکردیم، نسبت به مکانیسمهای کنترلی که در خوابگاهها بر بدنها و روانمان اعمال میشد و نسبت به خشونتهایی که به هنگام ورود و خروج به خوابگاه تحمل میکردیم واکنش نشان دهد. برای هیچکام از اساتید آن دانشکده مهم نبود که ما از کجا میآییم و به کجا برمیگردیم.»
این پژوهشگر و فعال حقوق زنان که تغییر وضع موجود در تشکیل نهادهای مستقل و مطالبهگری میبیند، ادامه میدهد: «همچنان فکر میکنم رعب و وحشت چنین فضاهایی در جامعه جنسیتزده ما برای دختران دانشجو بیشتر بود و این اتفاقی نیست که از دیروز بیشتر، زنان تجربههای مشابهشان را مینویسند. این جنسیتزدگی را میشد در در حلقهها و روابط مراد و مریدی حول این اساتید هم دید که اغلب همراهنشان را پسران تشکیل میداند. برونرفت از چنین فضایی جز با تشکیل نهاد مستقل و مطالبهگری پیرامون تامین فضای دانشی برابر، عادلانه و حساس به تبعیضها ممکن نیست.»
به دنبال تقلیل مسئله به اشخاص نیستیم
نویسندگان این بیانیه نام خود را منتشر نکردهاند و از هیچکدام از استادان آزارگر نیز نام نبردهاند. آنها معتقدند این نامه از تجارب شخصی و پیوندهای دانشگاهی تکتک افراد فراتر است و ساختار بازتولیدکننده خشونت و قلدری، نه فقط در دانشگاههای تهران که در همه شهرها را نشانه میگیرد. این گروه به دیدبان آزار میگوید: «اعتراض ما به اساتیدی است که به پشتوانه جایگاه فرادست خود در روابط استاد/ دانشجو، خشونت ورزیدهاند و قلدری کردهاند. مهمتر از آن، اعتراض ما به ساختاری است که بسترساز این سوءاستفادهها و خشونتورزیها و نیز بازتولیدکننده آن در مناسبات میان اساتید و دانشجویان است. بنابراین تأکید میکنیم که به دنبال تقلیل مسئله به اشخاص نیستیم و رویکرد حذفی را دنبال نمیکنیم.»
المیرا بهمنی معتقد است که نام نبردن از افراد خاص در این دادخواست، نشان از مواجههای حرفهای، ساختاری و غیرشخصی دارد. او در این زمینه نوشته است: «مسئله نه شخص، که آن سازوکاری است که به یک فرد اجازه میدهد خشونت بورزد. اساسا در خشونت سلسلهمراتبی مسئله ویژگیهای شخصیتی نیست، بلکه نابرابری قدرت و امکانات سیستمی برای بروز اشکال الگوواری از خشونت است. از همین روست که «فعلا» نانی در روایتها برده نمیشود. قرار نیست که اینبار هم مسئله دانشجویان به چند دانشگاه مادر تقلیل یاید. قرار نیست که به یک نفر فحاشی کنیم با این توهم که رسالت دانشجویی خودمان را انجام دادهایم. قرار است فضا برای همگیمان امن شود.»
نویسندگان نامه مطالبه خود را نوشتن آییننامه و تشکیل نهادی برای حمایت از دانشجویان در مواجهه با آزار، قلدری و تبعیض اعلام عنوان کردهاند و بر این اساس، از دانشجویان و فارغالتحصیلان علوم اجتماعی همه دانشگاهها در همه شهرها دعوت کردهاند تا با امضای نامه و بهاشتراکگذاری تجربهها و نظرات خود، با این حرکت همراه شوند. در بخش دانشگاه در سایت دیدبان آزار میتوانید گزارشهایی را درباره وضعیت زنان دانشجو در خوابگاهها، آزار جنسی و جنسیتی توسط استادان و مبارزات زنان دانشجو با تبعیض و خشونت در دانشگاه بخوانید.