هنگامی که جنبش #MeToo در سال ٢٠١٧ بهطور گسترده بهراه افتاد، روایات بیشماری از آزار جنسی در محل کار برملا شد، و محیطهای آموزشی نیز از این کارزار فراگیر دور نماند. با این حال پاندمی کووید ١٩ موجب تمرکززدایی از این موضوع در آموزش عالی شده و درحال حاضر توجهات به سمت چالشهای موجود در تحصیل از راه دور جلب شده است. ما به عنوان پژوهشگران حوزه سوگیری جنسیتی، معتقدیم که در وهله اول ممکن است این کانون توجه بیشاز حد محدود شده باشد.
در نظرسنجیها و مصاحبههایی که پیش از وقوع پاندمی از دانشگاههای برتر انجام دادیم، بیش از ٣٠٠ دانشجوی تحصیلات تکمیلی که دستیار آموزشیاند و حدود نیمی از آنها زن هستند، آزار جنسی را تجربه کرده بودند. این درحالیست که آزار جنسی در دانشگاه اغلب بهصورت تعرض استادان به دانشجویان جوانتر تلقی میشود، اما طبق یافتههای ما استادان تنها افرادی نیستند که مرتکب آزار جنسی میشوند.
آزار جنسی داخل و خارج از کلاس
بیشاز یک چهارم دستیاران آموزشی زن که دانشجویان تحصیلات تکمیلیاند گفتهاند که برخی از دانشجویان مقطع کارشناسی آنها را آزار دادهاند، که بهصورت آزار فیزیکی و یا نظر دادن درمورد ظاهر و رفتارشان نمود پیدا کرده است و برخی از این اتفاقها در داخل کلاس رخ داده است.
یکی از دستیاران آموزشی زن گفته است درحالی که بر روی تخته مطلبی را مینوشته تعدادی از دانشجوها «با صدای بلند درمورد باسنم صحبت میکردند.» دیگری گفته است که دانشجویی از «اشاره به ظاهر و لمس کردن گوشم» دستبردار نبوده است.
باوجود یافتههای ما مبنیبر شایع بودن آزار جنسی، شکایتهای رسمی درمورد آزار جنسی توسط دانشجوها، یا افراد دیگری در موقعیت مشابه، به ندرت صورت گرفته است. بهطور مثال، پژوهشی در سال ٢٠١٨ در رشته پزشکی حاکی از آن است که نهادهای دولتی به آزارها و تعرضهای جنسی بیماران نسبت به پزشک خود بیتوجهی کردهاند. نگرانیهای پزشکها درمورد آزارهای احتمالی از سوی مراجعین تحت عناوینی مانند «قسمت اجتنابناپذیر شغل» نادیده گرفته میشود.
بیشتر بخوانید:
گفتوگوی جمعی پیرامون خشونت جنسی ضروری است
آزار جنسی و سازوکارهای پیچیده قدرت
بهعنوان پژوهشگر بیم آن داریم که آزار جنسی بهعنوان بخشی اجتنابناپذیر از مشاغل عادیسازی شود؛ چراکه دستیاران آموزشی از رفتار دانشجوها، هرقدر هم شدید، بهندرت بهعنوان «آزار جنسی» یاد کردهاند. بهطور مثال، دانشجویی جزئیات خودارضاییاش را برای دستیار آموزشی یکی از دروسش ارسال کرده بود. وقتی از یکی از دستیاران آموزشی درمورد احساسش نسبت به آزارهای جنسی دانشجوها پرسیدیم، در پاسخ گفت: «باور ندارم این پرسش معقولی باشد. آزار جنسی بهواسطه قدرت و سلسله مراتب رخ میدهد، نه جنسیت. در این موقعیت، دستیار آموزشی دست بالا را نسبت به دانشجو دارد، نه بالعکس.»
این نگاه از درک سازوکارهای پیچیده قدرت و سکسیسم فرهنگی در جامعه ناتوان است؛ به ویژه زمانیکه آزار جنسی توسط فردی صورت میگیرد که بهطور رسمی مسئول نیست. همچنین این حقیقت که ممکن است دستیاران آموزشی و استادان بهواسطه احتمال دریافت نمرههای پایین از دانشجوها در سیستم ارزشیابی استادان و دستیاران آموزشی در گزارش آزار جنسی تردید کنند نیز نادیده گرفته میشود.
یافتههای ما حاکی از آن هستند که دستیاران آموزشی و استادان براین باورند که دانشجوها امکان آزار رساندن به هیچ استاد یا دستیاری را ندارند و این باور با روایتهایی که از زنان شاغل در محیط دانشگاه با ما به اشتراک گذاشته شده است مغایرت دارد. آنها موقعیتهای را شرح دادند که دانشجوهای آزارگر از کلاس آنها را تعقیب کرده و در هنگام حضور در دفتر کارشان به آنها آزار جنسی رساندهاند.
طبق یافتههای ما این دستیاران در اغلب موارد سکوت میکنند. دلیل اصلی هم آن است که بسیاری از افراد چنین رفتارهایی را بهعنوان آزار جنسی تلقی نمیکنند؛ حتی اگر شامل لمس بدن، تعقیب کردن، تهدید به آسیب رساندن و اقدام تلافیجویانه باشد.
دلایلی برای سکوت
در خلال تحقیقاتمان دریافتیم که سکوت دستیاران آموزشی اغلب یا از حس شرم نشأت میگیرد یا بیم آن دارند که صحبت کردنشان موجب تضعیف جایگاه و به خطر افتادن موقعیتهای شغلی محدودشان شود. پاندمی کووید ١٩ نیز موجب افزایش آسیبپذیری آنها شده است. دانشگاههای ایالات متحده برای آموزش به دانشجوهای مقطع کارشناسی گرایش بیشتری به جذب نیروی کار موقت پیدا کردهاند، و از دستیاران آموزشی بیشتر در این زمینه استفاده میکنند.
یافتههای ما نشان میدهد دستیاران آموزشی بهندرت اقدامی انجام میدهند که به اعتبارشان خدشه وارد کند، چراکه برای حفظ موقعیت شغلی متزلزل خود به ارزیابی مثبت دانشجوها احتیاج دارند.
در ارزشیابی استادها و دستیاران آموزشی نمودی از سوگیری جنسیتی و نژادپرستی دیده میشود، چرا که مردها بهطور میانگین نمره بهتری از زنها کسب میکنند، و اینکه استاد یا دستیاری بهجای صلاحیت بهخاطر ظاهرش ارزیابی شود درمورد استادها و دستیارهای زن شایعتر بوده است.
دانشجویی درمورد دستیار آموزشیاش نوشته است: «اینکه خانم خوش بر و روییه رو مخم نیست. یه آبجو مهمونش میکنم.» در موردی دیگر، یکی از اعضای تیم پژوهشی ما ارزیابیای دریافت کرد که در آن نوشته شده بود: «دلم میخواد ببرمت یه جزیره خالی از سکنه، نوشیدنی بخوریم، و وقتی لباساتو در میاری تماشات کنم.»
آزار جنسی همچنان گریبانگیر دستیاران آموزشی میشود، چه تدریس به صورت حضوری باشد و چه از راه دور. زنانی که در پژوهش ما شرکت کردند گفتهاند که از لحاظ جسمی و روحی فرسوده شدهاند. یکی از زنان به یاد میآورد که رفتار یکی از دانشجویان احساس «ناخوشایند و وحشتناکی» را به او منتقل کرده است، اما نمیدانسته آیا میتواند این رفتار را به کمیته انضباطی گزارش دهد یا نه، چراکه از دیدگاه خودش این رفتار آزار جنسی محسوب نمیشده، و درعوض این حادثه را بهعنوان اتفاقی که باید تحمل کند تلقی کرده است. بسیاری از زنهایی که با ما مصاحبه کردند میگویند که به همین دلیل است که از تدریس در مقاطع بالاتر منصرف شدهاند.
آسیبپذیری در دوران پاندمی
پژوهشی در سال ٢٠١٩ نشان میدهد زنهایی که در محل کار خود آزار و تعرض جنسی را تجربه میکنند بیشتر در معرض فشار خون بالا، خواب نامناسب، افسردگی و اضطراب قرار میگیرند. اگر این را در کنار چالشهای نامتعارفی که زنان در آموزش عالی در دوران پاندمی تجربه میکنند، مانند مراقبت از فرزندان و خانهداری قرار دهیم، نتایج و بحرانهای وارده شدیدتر خواهند بود.
گفتگوها درمورد آزار جنسی بهجای آنکه حول محور عاملهای تداوم آزار باشند، برر وی کنش افراد تمرکز میکند، مانند سیاستمدارها، مدیرعاملها و سلبریتیها. پژوهش ما بهدنبال تغییر چارچوب نظری منسوخ در بررسی آزار جنسی است که صرفا برای مردانی که در جایگاههای بالا در سلسلهمراتب هستند، مانند استادها، ظرفیت ارتکاب به خشونت و آزار جنسی قائل میشود. درحالیکه روابط قدرت بهگونهای پیچیده و متفاوت عمل میکند. آزار جنسی در واقع نوعی اعمال قدرت است، اما این قدرت صرفا نباید از سوی فردی «قدرتمند» اعمال شود تا آثار زیانآوری بهجای بگذارد.
در محیط آموزشی، گرایش به جذب نیرویهای موقت میتواند موجب تضعیف چارچوبهای قانونی شود، خصوصا اگر این نیروها زن باشند. دستیاران آموزشی زن نه تنها در مقابل آزار جنسیِ استادان آسیبپذیرند، بلکه از سوی دانشجویان نیز آزار میبینند. حالا که بار دیگر کلاسها بهصورت حضوری تشکیل خواهند شد، تدریس از راه دور نمیتواند ضامن مصونیت از آزار جنسی باشد.
نویسنده: آن بارتوس و سارا ایوز
برگردان: سپهر بهارلوئی
منبع: The Conversation