«امی کاوانا» مانند بقیه آدمهای دنیا از پایان دوران قرنطینه و خانهنشینی خوشحال است. اما او یک نگرانی دارد که عیشش را مخدوش میکند: «هیجانزدهام که دوباره میتوانیم بیرون بیاییم و با یکدیگر معاشرت کنیم، اما این حضور و روابط اجتماعی برای من بدون هزینه نیست.» کاوانا نابیناست و آزار جنسی را به طور روزمره تجربه میکند: «در فضای عمومی مورد آزار قرار میگیرم، در خیابانها، مغازهها، در وسایل حملونقل عمومی، در تاکسی و حتی در محیطهای حرفهای. پیش از پاندمی من دستکم ماهی یک بار با لمس جنسی نامناسب مواجه میشدم.»
اگرچه پس از مرگ سارا اورارد و سابینا نسا، امنیت زنان در انگلیس دوباره به مسئله عمومی تبدیل شده است، اما توجه چندانی به آزار و خشونتی که زنان دارای معلولیت متحمل میشوند، نشان داده نشده است. این در حالی است که طبق آمار دو سال اخیر، زنان دارای معلولیت (۵ درصد)، حدودا دو برابر زنان بدون معلولیت (۲.۸ درصد) تعرض جنسی را تجربه کردهاند.[i] در طی سه سال گذشته، آمار تعرض جنسی به زنان دارای معلولیت ۵.۷ درصد بوده است. یافتههای یک نظرسنجی که توسط کنگره اتحادیههای کار[ii] صورت گرفته نشان میدهد ۶۸ درصد از زنان دارای معلولیت، آزار جنسی در محیط کار را تجربه کردهاند.[iii] این آمار و ارقام به خوبی حقایق زندگی زنان دارای معلولیت را فاش میکند.
کاوانا توضیح میدهد که مردان عموما به بهانه کمک کردن او را مورد هدف قرار میدهند: «یکی از تجربههای رایج این است که مردی به سمتم میآید و پیشنهاد کمک میدهد تا از خیابان رد شوم. من چه بپذیرم و چه رد کنم، بازوی من را میگیرد و ول نمیکند. بعضا از فرصت استفاده و پستانهایم را هم لمس میکند. یا اظهارنظرهای نامناسب درباره تمایلات جنسی و ظاهرم حواله میکند و سوالهای خصوصی درباره بدنم میپرسد.» او با قطعیت میگوید که مردان به صرف نابینا بودن او نشانهاش میگیرند: «من به راحتی نمیتوانم آنها را شناسایی کنم، نمیتوانم ببینم به سمتم میآیند، تعقیبم میکنند یا به من خیره شدهاند.»
کاوانا در پاسخ به این رفتارهای مکرر، کارزاری توییتری با عنوان و هشتگ «لمس نکن، فقط سوال کن»[iv] به راه انداخته و صدها پاسخ و کامنت از تجربههای افراد دیگر دریافت کرده است. افراد ناشنوا نوشتهاند که دیگران برای جلب توجه آنها بدنشان را لمس میکنند و افرادی که از ویلچر استفاده میکنند، گفتهاند که دیگرلن بدون رضایشان ویلچر را جابجا میکنند. یک زن که روی ویلچر مینشیند نوشته است: «به مرکز خرید رفته بودم و مردی شروع کرد ویلچرم را هل دادن. هرچه هشدار دادم توقف نکرد. شانس آوردم که زنی رهگذر متوجه موضوع شد و مداخله کرد. مرد مدعی شد که فقط قصد کمک داشته است.»
اگرچه پیام این کارزار واضح است اما کاوانا توضیح میدهد که افراد دارای معلولیت اگر به پیشنهاد کمک دیگران دست رد بزنند عموما با واکنشهای تخاصمی از جمله آزار کلامی، خشونت فیزیکی و حتی تعرض جنسی مواجه میشوند. او تاکید میکند: «بسیار مهم است که پیش از اقدام به کمک، به حرف و خواسته فرد دارای معلولیت گوش بدهید چرا که ما نمیدانیم واقعا حسننیت دارید و یا نفر بعدیای هستید که قرار است آزارمان بدهد یا به ما تعرض کند.»
کیتی که روی ویلچر مینشیند توضیح میدهد که در فضای عمومی مورد آزار و تعرض قرار گرفته است. او دختری ششماهه دارد و به همین مدتی است که دیگر به بار و کلوپهای شبانه نمیرود. اما قبلا هر بار مورد آزار جنسی قرار گرفته است: «هر دفعه که با دوستانم بیرون میرفتیم کسی پستانم را لمس و به بدنم دستدرازی میکرد. تجربهای تکراری بود. افراد از پشت بدنم را دستمالی میکردند چون روی ویلچر نشسته بودم و نمیتوانستم راحت و سریع واکنش نشان بدهم. مردم بارها دستشان را به زیر لباس من برده و بدنم را لمس کردهاند. خب من قاعدتا توان بلند شدن و مواجهه ندارم و آنها از این آسیبپذیری سوءاستفاده میکنند. اگر اعتراض هم کنی احساس خطر میکنی چون نمیدانی با چه واکنشی مواجه خواهی شد. همین ترس باعث میشود توان نه گفتن را هم از دست بدهی.»
بیشتر بخوانید:
نکاتی برای حمایت از افراد دارای معلولیت که خشونت جنسی را تجربه کردهاند
هر دوی این زنان راوی میگویند که این مصائب به واسطه گزارههای توانمندگرایانه تثبیت و تقویت میشوند. روایت غالب بر این باور استوار است که زنان دارای معلولیت جذاب نیستند پس اصلا مورد توجه جنسی قرار نمیگیرند و خشونت جنسی علیه آنها رخ نمیدهد. کاوانا میگوید: «وقتی از آزار جنسی حرف میزنم، اولین واکنش همیشه اطرافیان همیشه ناباوری است. مردم نمیتوانند بپذیرند که یک زن نابینا دستمالی شده است. زنان دارای معلولیت دائما جنسیزدایی میشوند و مردم گمان میکنند ما هیچگونه مواجهه جنسی را چه توافقی و خوشایند و چه ناخواسته و خشونتآمیز تجربه نمیکنیم.»
کیتی میگوید حالا دیگر تمامی آزارها را گزارش میکند: «قبلا با خودم میگفتم اوضاع همین است دیگر. بخشی از این پذیرش هم به این دلیل بود که مردم وجودم را غیرجنسی تلقی میکردند و درک نمیکردند که چرا کسی باید بدنم را لمس کند. بماند که منشا آزار جنسی اصلا میل جنسی نیست و قدرت است. به من میگفتند که احتمالا لمس را اشتباه برداشت کردهام و آن مرد منظوری نداشته است. یا حتی یک بار دوستی به من گفت باید از خدایت هم باشد که کسی بهت دست بزند.»
سارا مبتلا به اوتیسم است و بعنوان خبرنگار مشغول است. از او درباره تجربهاش که پرسیدم پاسخ داد: «اصلا نمیدانم از کجا شروع کنم. پیشنهادات چندشآور، اظهارنظرهای بیش از حد جنسی، دعوت به اتاقهای هتل، ... واقعا آزاردهنده است. عمدتا این مشکلات وقتی آغاز میشود که افراد بدون رضایت من، دیگران را در جریان بیماریام میگذارند. برخی افراد وقتی موضوع را میفهمند با خودشان میگویند: "این فرد حتما آسیبپذیر است." خشونتگران، افراد مبتلا به اوتیسم و دیگر افراد دارای معلولیت را انسان کامل نمیشمارند و این امر توجیه آزار جنسی را تسهیل میکند. مردم به طور ضمنی فرض میکنند که افراد دارای معلولیت شناختی توان و ظرفیت ذهنی تشخیص آزار جنسی و واکنش نشان دادن به آن را ندارند. گاهی اوقات حتی ناتوانی و معلولیت یک زن به عنوان ابزاری علیه او استفاده میشود. برای مثال به بهانه حساسیت افراطی نسبت به سروصدا، قرار گذاشتن در اتاق هتل به جای لابی را توجیه میکنند.»
سارا ادامه میدهد: «برایم خیلی سخت است که از چهره افراد نیتشان را تشخیص بدهم. عده بسیاری آگاهند که این از ویژگیهای رایج افراد دارای اوتیسم است و عامدانه حالات چهره خود را تغییر میدهند که نیاتشان را پنهان و زن اوتیستیک را گمراه کنند. زن هم وقتی میفهمد که برداشت اشتباه کرده خودش را مقصر میداند. من لحث امنیت را بسیار جدی میگیرم و به همین دلیل گاهی وحشت دارم و به همه مظنونم.»
«آن وافولا استرایک»[v]، قهرمان پارالمپیک هم از تجربههایش صحبت میکند: «نمیتوانم تشخیص بدهم این کامنتهای مشمئزکنندهای که دریافت میکنم به خاطر معلولیتم است یا سیاه بودنم، شاید هم هر دو. عموما برای زنان سیاه حریم و مرزی تصور نمیشود و همچنین زنان دارای معلولیت هم «طعمههای آسان» قلمداد میشوند. آزارها وابسته به تغییرات ظاهریام متفاوت میشوند. مثلا اگر موهایم را مدل آفریقایی درست کنم بیشتر مورد هدف قرار میگیرم.»
علیرغم آمار و ارقام موجود از شیوع خشونت علیه زنان دارای معلولیت و همچنین روایتگری زنانی چون کیتی، سارا و آن، هیچکدام از سازمانهای برجسته مدافع حقوق زنان، پاسخی به مصائب ویژه این گروه ندارند و حمایت از زنان دارای معلولیت را در دستور کار خود جای ندادهاند. در عوض با دکتر «هانا مورگان»[vi]، استاد ارشد مرکز مطالعات معلولیت دانشگاه لنکستر گفتوگو کردم. مورگان میگوید: «زنان دارای معلولیت توسط فمینیسم جریان اصلی و مبارزات غالب ضدخشونت نادیده گرفته میشوند. از طرفی دیگر خدمات بیشازحد به اصطلاح حمایتگرانه، مانع از آن میشود که زنان دارای معلولیت سکسوالیته خود را کشف و درک کنند و اعتمادبهنفس و دانش تشخیص رفتارهای مناسب را به دست آورند. این رویکرد افراطی، به اسم محافظت از این زنان، آنها به انزوا میکشاند و از شبکههای ارتباطی و اجتماعی محروم میکند.»
مورگان ادامه میدهد: «شواهد محکمی وجود دارد[vii] که نشان میدهد حرف زنان دارای معلولیت در فرآیندهای دادرسی کمتر مورد پذیرش قرار میگیرد و معتبر انگاشته میشود، چه به عنوان شاکی و چه به عنوان شاهد در محاکم. دستگاه قضایی حرف این زنان را باورپذیر نمیداند چرا که تصور بر این است که افراد دارای معلولیت از هنجارها و برساخت اجتماعی زیبایی و جذابیت جنسی عدول کردهاند و پس از هرگونه توجه و مواجهه جنسی در امانند. در حالی که خشونت علیه این افراد بهقدری شایع است که گاهی باید بین حق آزار ندیدن و حق آزادی دست به انتخاب بزنند. اگر توسط راننده تاکسی که تنها راه دسترسی شما به عرصه عمومی است مورد آزار قرار بگیرید چه میکنید؟ یا اگر بارمنی که رمپ متحرک را برایتان مهیا میکند تا با دوستانتان ملاقات کنید شما را آزار بدهد چه اتفاقی خواهد افتاد؟»
مورگان اظهارات سه زن دیگر که با آنها گفتوگو کردم را تایید میکند. او هم معتقد است که مردم «آسیبپذیری ذاتی» افراد دارای معلولیت را مفروض میگیرند و همین پیشفرضها باعث میشود آزارگران خیال کنند به راحتی میتوانند از زیر بار خشونت علیه این افراد قسر دربروند. مورگان توضیح میدهد: «این خشونتها به مرحلهای تحملناپذیر میرسد. آثار روانی و عاطفی این خشونتها برخی از زنان دارای معلولیت را به خانهنشینی و خلوتگزینی سوق میدهد و از مشارکت تحصیلی، اقتصادی و اجتماعی طرد میکند. در دنیایی که برای افراد دارای معلولیت دسترسی برابری به منابع، خدمات و عرصه عمومی وجود ندارد، در دنیایی که رویکرد توانمندگرایی بر آن حاکم است، آزار جنسی یک دلیل هولناک دیگر به انگیزههای موجود برای خانهنشینی اضافه میکند.»
از آنجا که رویکردهای نادرست به معلولیت در جامعه ما نهادینه شده است، امید به تغییر و بهبود وضع موجود، ناچیز جلوه میکند. اما به اشتراک گذاشتن روایات و تجربهها میتواند به شکلگیری گفتوگوهای نو کمک کند. اگر برای مقابله با خشونت جنسی مصر هستیم، باید زنان دارای معلولیت را در مرکز و خط مقدم این مبارزه قرار بدهیم.
نویسنده: لوسی وبستر
برگردان: غنچه قوامی
منبع: گاردین
پانوشتها:
[i]https://www.ons.gov.uk/
[ii] Trades Union Congress
[iii] https://www.tuc.org.uk/news/tuc-survey-7-10-disabled-women-say-theyve-been-sexually-harassed-work
[iv] #JustAskDontGrab
[v] Anne Wafula Strike
[vi] Hannah Morgan
[vii] https://avaproject.org.uk/wpcontent/uploads/2019/03/FINAL-Drill-Final-Project-Toolkit-VADWG-2019-1proofed.pdf