من «آمبرین» هستم، هجده سال دارم و در آمستردام در رشته رسانه تحصیل میکنم. دلیلی که از من خواسته شده با پیوستن به کمپین «بدن من به خودم تعلق دارد» (#MyBodyIsMine) این یادداشت را بنویسم، فعالیتم در زمینه حقوق زنان است و درواقع به این دلیل که ایجادکننده صفحهای در اینستاگرام به نام «متلکگویان آمستردام» @catcallsofams هستم. احتمالا تاکنون صفحات مشابهی را در این زمینه در اینستاگرام دیدهاید و کاری که من هم سعی میکنم در این صفحه انجام بدهم تلاشی است برای ارتقای آگاهی عمومی در زمینه این که مصادیق آزار خیابانی و آزارهای مبتنی بر جنسیت کدامند؟ درواقع هدفم این است که از متلکگویی در خیابان که ممکن است هنجاری پذیرفته شده باشد، هنجارزدایی کنم و فضایی را در اختیار مردم قرار بدهم که بتوانند از رنجی که این نوع آزار کلامی برایشان به همراه داشته حرف بزنند.
متلکگویی، شامل هر نوع رفتاری است که از سوت زدن و بوق زدن برای زنان تا بیان جملاتی مانند «هی، بیا اینجا خوشگله» و مواردی از این قبیل را شامل میشود. این رفتار، شهر و خیابان خاصی نمیشناسد و همینجا در آمستردام هم موارد زیادی از این آزارها را شاهدیم. بنابراین، کاری که من میکنم این است که در این صفحه اینستاگرامی، به افرادی که آزار خیابانی را متحمل شدهاند این فضا را میدهم که روایتشان از محل وقوع این آزار کلامی را بیان کنند، بعد کار ما شروع میشود یعنی میرویم به همان نقطهای که این اتفاق افتاده و با گچ، آن عبارتی را که بیان شده، روی زمین مینویسیم و با هشتگهایی مانند «آزار خیابانی را متوقف کنید» از عابرین میخواهیم که نسبت به گفتار و کردارشان بیشتر دقت کنند.
بیشتر بخوانید:
یک صدا، میتواند به جنبشی جمعی کمک کند
چیزی که متوجه شدهام این است که نگاه کردن به زنان به عنوان سوژههای جنسی و استفاده از عبارات ناخوشایند در خطاب کردن آنها، هم به صورت فیزیکی و هم به شکل آنلاین اتفاق میافتد و متاسفانه متلکگویی در طول سالهای اخیر نه تنها کمتر نشده بلکه افزایش هم داشته که ممکن است به دلیل مواردی از این قبیل باشد:
- رواج و گستردگی متلکگویی، باعث شده این عمل به نوعی رفتار بهنجار و عادی تبدیل شود و باعث شود کسی این عمل را به عنوان یک کار زننده یا مجرمانه تلقی نکند، بلکه عموم افراد به سادگی از کنار آن میگذرند و به شیوع بیشتر آن کمک میکنند.
- مشکل مهمی که وجود دارد، کمبود آگاهی است. بعضی از مردان هرگز آموزش ندیدهاند که این کار، عمل اشتباهی است و آن را به عنوان یک رفتار عادی تلقی میکنند چون با این رفتار رشد کردهاند و کسی به آنها نگفته این کار غلط است. بعضی از مردان واقعا فکر میکنند متلکگویی میتواند نوعی تعریف و تمجید از زنها به حساب بیاید و درکی از این ندارند که این عمل چقدر میتواند آزاردهنده باشد. عدهای هم هستند که فکر میکنند استفاده از چنین عباراتی، آنها را به فردی «بامزه» و «باحال» تبدیل میکند. برای همین است که تلاش میکنم در خلال گفتوگو با آزاردهندگان کلامی، به آنها نشان دهم کجای رفتارشان اشتباه است چون امیدوارم این توضیحات به تغییر رفتارشان منجر شود.
- دلیل دیگر شیوع و ادامه آزارهای کلامی علیه زنان این است که «مردانگی سمی» و ابعاد متفاوت آن بسیار گسترده است. بعضی از مردان در خانوادهها و جوامعی تربیت میشوند که هنجارهای مردسالارانه بر آن حکمفرماست و یکی از نتایج این مردسالاری، این است که حتی با آگاهی نسبت به این که رفتارشان برای زنان آزاردهنده است، آن را به عنوان نشانه قدرت خود و تمسخر زنان به عنوان جنس دوم در نظر گرفته و از آن دست نمیکشند.
- تاثیر گروه همسالان را هم نباید نادیده گرفت. این موضوع در تمام سنین ممکن است اتفاق بیفتد اما به طور عمده در نوجوانان بین 14 تا 20 سال دیده میشود که بیشتر از همه منتظر تایید گروه دوستان هستند. آنها در این سن منتظر فرصتی برای اثبات خودشان به دیگران هستند که گاهی به شکل دست انداختن دختران و زنان در خیابان با تمسخر و اعمال قدرت از طریق کلام و صدا و سوت زدن و ... بروز پیدا میکند.
- یکی از موضوعات جدید که متجاوزان کلامی سعی میکنند با استناد به آن، کارشان را توجیه کنند، سوءاستفاده و سوءبرداشت از عبارت «آزادی بیان» است. بعضی از مردان مدعی میشوند که باید این آزادی را داشته باشند که هرچه را میخواهند، بگویند. آنها اینطور بهانهتراشی میکنند که هر کس باید این اختیار را داشته باشد که چیزی که در فکرش میگذرد را بگوید و اگر در خیابان احساس کردند که میتوانند از اندام یک زن تعریف کنند، نباید مانعی برای این کار وجود داشته باشد چون هم به تخلیه هیجانیشان منجر میشود و هم زنان متوجه میشوند که چقدر جذابند!
در کنار این سوتزدنها و دادزدنها و نجواهای خیابانی خطاب به زنان، با گسترش استفاده از اینترنت آزارها به فضای مجازی هم راه پیدا کردهاند، به ویژه که آزارگران میتوانند خودشان را پشت مانیتورها و کیبوردها پنهان کنند و به صورت ناشناس هرچه دلشان خواست را روانه هرکس که دلشان خواست کنند.
و حالا، با پاندمی کرونا، آزارهای کلامی نه تنها کاهش نیافته بلکه حتی شدیدتر هم شده است. همهچیز شکل متفاوتی به خود گرفته و در حال تجربه شیوههای متفاوتی از آزارها و خشونتها علیه زنان هستیم. در خانه ماندن آزارگران و فراغت بیشتر، به آنها فرصت بهتری برای این تجربه متفاوت یعنی خشونت کلامی علیه زنان در فضای مجازی را میدهد و فضای مجازی به جولانگاه واقعی آنها تبدیل شده است. در قرنطینههای طولانی مدت که مردم بیشتر در خانه هستند، احتمال استفاده نادرست از اینترنت بیشتر شده و بعضی از مردان از مزاحمتهای اینترنتی برای زنان به عنوان نوعی سرگرمی استفاده میکنند.
بنابراین، به نظر میرسد کاری که باید بکنیم این است که فضای اطلاعرسانی و آگاهیسازی درباره عواقب ناخوشایند آزار کلامی و انواع مزاحمت را، هم در خیابان و هم در فضای مجازی ادامه بدهیم، کمپینهای توقف انواع خشونت علیه زنان را در فضای مجازی رونق ببخشیم و در کنار آگاهیرسانی عمومی، با استفاده از جرایم و قوانینی که درباره منع آزارهای اینترنتی وجود دارند، کار را برای افرادی که به این رفتار اصرار دارند سختتر کنیم.
نویسنده: آمبرین مونیرالام
مترجم: فهیمه حسنمیری
منبع: mamacash