ملیکا رضایی: در انگلستان نیز مانند بسیاری از دیگر کشورها، میان عامه مردم در مورد توافق بر سر برقراری رابطه جنسی، تعرض و حتی تجاوز جنسی سوتفاهم وجود دارد که عمدتا غیرقابل اجتناب و شایع است. بسیاری از دانشجویان دانشگاه انگلستان که درباره این مسائل آگاهی بیشتری پیدا کردهاند، ادعا میکنند که همواره مورد تعرض جنسی واقع میشوند. پذیرش این اظهارات از سوی برخی افراد میتواند دشوار باشد؛ چرا که فهم اشتباه از مسئله تعرض، به گونهای در میان آنان عادی شده که حتی آن را به عنوان بخشی از زندگی دانشجویی تلقی میکنند.
از طرفی آمار گزارش کردن تعرض در دانشگاههای انگلستان به طرز اعجابآوری پایین است. این آمارها به هیچ وجه نمیتواند اطلاعات دقیق یا حتی نزدیک به واقعیت از آزارجنسی، ارائه دهد. البته علتیابی چنین وضعیتی کار چندان سختی نیست. در سادهترین حالت تصور کنید که قوانین، حمایت همهجانبه از شما به عمل میآورند و هیچگونه ایراد اجرایی ندارند؛ اما کسی که مرتکب جرم شده، آشنای دور یا نزدیک شما است و هر زمان ممکن است با او رودررو شوید. در این شرایط حاضرید گزارشی از آزار و تعرض جنسی او منتشرکنید؟ البته این مسئله ابعاد پیچیدهتری هم دارد.
پاوان آمارا، بنیانگذار پیمایشِ «پروژه بدن من[2]»، فعالیت خود را در راستای حمایت از زنانی که تجربه آزار جنسی داشتهاند راهاندازی کرده است. بسیاری از گزارشهایی که او در طول مدت فعالیتش در این پیمایش دریافت کرده از سوی دانشجویان بوده است. او معتقد است که میان کسی که دانشجوست و در فضای دانشجویی مورد تجاوز واقع میشود با کسی که خارج از دانشگاه این تجربه را از سر میگذراند تفاوتهایی وجود دارد: «دانشجویان وقتی از خانواده خود خارج میشوند، اغلب شبکه حمایتی پایداری ندارند. اکثر آنها معمولا پول کمی دارند و برای اولینبار است که از خانواده خود دور شدهاند. با همه این اوصاف آنها نمیخواهند که خانوادههایشان تصور کنند که شکست خوردهاند و توانایی اداره زندگی بزرگسالانه را ندارند. چنین دیدگاهی موجب میشود که قربانی مقصر پنداشته شود؛ بنابراین، آنها ترجیح میدهند که تجربه آزار جنسی خود را با خانواده بهاشتراک نگذارند و تا جای ممکن جلوی خبردار شدن آنها را بگیرند.»
«مقابله با تجاوز جنسی» نیز یک کمپین ملی است که در راستای تعریف ماهیت آزار جنسی و میزان تجاوز و آزار و اذیت، در میان دانشجویان دانشگاه انگلستان فعالیت میکند. بر اساس گزارش منتشر شده از این کمپین، ۶۲ درصدِ کل دانشجویان انگلستان، دختر هستند و ۷۰ درصد از آنها تجربه آزار جنسی را داشتهاند که بیشتر در قالب لمسهای فیزیکی و خشونت کلامی در فضاهای مختلف دانشگاه بودهاست؛ کم تر از ۱۰ درصد این آزارها به دانشگاه یا پلیس گزارش شده است. همچنین طبق این گزارش از هر هفت دانشجوی زن، یک نفر تجاوز جنسی را تجربه میکند.
در این کارزار برای اولین بار اقدام به انجام پیمایشی شده که در نوع خود منحصربهفرد است. این بررسیها با همکاری اتاق فکر دانشجویی شکل گرفته و در حال حاضر دانشجویان و فارغالتحصیلانی که در این بخش مشارکت دارند، نگرش جدیدی نسبت به شیوع خشونت جنسی در محوطه دانشگاه ایجاد کردهاند. همچنین آنها به بررسی آمار گزارشهای ارسال شده و آگاهیبخشی دربارهی خدمات پشتیبانی کمپین میپردازند.
اقدام دیگر این کمپین بهکارگیری اپلیکیشن اسنپچت برای جمعآوری تجربهزیسته از دانشجویانی است که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتهاند. آنها میتوانند با استفاده از فیلترهای ضبط صدا و تصویر، از ناشناسماندن خود اطمینان حاصل کنند و در عین حال به دیگران اجازه دهند تا روایتشان را بشنوند. این راهکار تبدیل به یک ابزار قدرتمند برای بررسی جدی تعرض جنسی و آزار و اذیت شده است. مسئلهای که میبایست با تعاملات انسانی و بیان تجربیات، از آن سخن به میان آوردهشود؛ چرا که بعد تاریکی از زندگی دانشجویی را تشکیل میدهد و اغلب در سکوتی سنگین به فراموشی سپرده میشود.
واکنش یکی از شرکتکنندگان در این پیمایش پس از بیان تجربه خود چنین بود : «اینکه به طورناشناس توانستم قصه خودم را برای مخاطب تعریف کنم، موجب احساس امنیت من شد و به این ترتیب توانستم، تمام مدت، قدرت بیانم را حفظ کنم». یکی دیگر از دانشجویان (مرد) نظر خود را درباره کمپین این چنین اظهار میکند : «نمیدانم چطور بگویم؛ اما میخواهم صمیمانه از دستاندرکاران این کمپین تشکر کنم. من به عنوان یک مرد که قربانی آزار است از ایجاد چنین فضایی بسیار خرسندم. جایی که فریاد اعتراض به آزار جنسی بلند شده و گفته میشود: نه، دیگر نه، دوباه نه! من از اینکه اعلام میکنید، این مسئله دغدغه مردان هم است متشکرم.»
اما ایده شکل گیری این کمپین از کجا آمد؟ هانا پرایس ۲۴ ساله دانشجوی سابق دانشگاه بریستول بنیانگذار این کمپین است. او در سال ۲۰۱۵ توسط دانشجوی دیگری از همان دانشگاه مورد تجاوز قرار گرفت: «یکی از شبهایی که قصد داشتم از یک همنشینی شبانه دانشجویی به خانه برگردم پسری که همدانشگاهی من بود و گفته بود که با من هممسیر است پیشنهاد داد که مرا تا خانه دانشجوییام همراهی کند. همیشه به ما یاد دادهاند که اگر دیروقت بود حتما همراهی یک پسر را در طول مسیر داشته باشید. من هم پیشنهاد او را قبول کردم. وقتی رسیدیم به من گفت حالش خوب نیست و از من درخواست یک لیوان آب کرد. وقتی رفتم تا برایش آب بیاورم ناگهان وارد خانهام شد. او رفتار پرخاشگرانهای از خود بروز داد و به من تجاوز کرد. بعدها فهمیدم که او حتی در اطراف من زندگی نمیکند و به دروغ گفته بود که با من هممسیر است. من پس از این اتفاق به وبسایت دانشگاه مراجعه کردم و هنگامی که متوجه شدم هیچ فرآیندی برای کمک به من پیشبینی نشده و هیچ اطلاعاتی از نحوه مواجهه با این شرایط ندارم ترسیدم. من فقط مطمئن بودم که او را همه جا خواهم دید. در همنشینیهای شبانه، همایشهای دانشگاه، بوفه دانشگاه و خلاصه همهجا.از همین رو احساس کردم هیچ چارهای جز اینکه به روی خودم نیاورم و وانمود کنم که اتفاقی نیفتاده است، ندارم.»
هانا پس از این اتفاق تصمیم گرفت که به پلیس و حراست دانشگاه گزارشی ندهد. او همچنین دچار اختلال استرسی پس از حادثه (PTSD) شد. اما او میدانست که بالاخره میخواهد کاری کند و بیتفاوت از کنار این ماجرا عبور نکند؛ بهخصوص وقتی متوجه شد که برای یکی دیگر از دوستانش اتفاق مشابهی افتاده است؛ اتفاقی که دوستش را سردرگم کرده بود و پیش از این حتی نمیدانست که آن اقدام آزار جنسی محسوب میشود. پس بالاخره تصمیم گرفت تا ایده خود را عملی کند.
هانا میگوید: «من میخواستم این شانس را به بقیه هم بدهم که راجع به آزارجنسی صحبت کنند. این قضیه به قدری در میان ما عادی شدهبود که حتی از یک جایی به بعد دیگر راجع به تجربیات خودمان هم صحبت نمیکردیم و من مطمئن شده بودم که این روند عادیسازی باید به نحوی متوقف شود. من قبلا در اپلیکیشن اسنپچت تجربه آشنایی با دونفر از هند را داشتم که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند و به صورت ناشناس تجربیات خود را به اشتراک میگذاشتند و به بقیه آگاهی میدادند. این اقدام در نظر من یک عمل انساندوستانه بود به همین دلیل از بقیه دانشجویان بریستول درخواست کردم که اقدامی مشابه انجام دهند.»
در طی چند هفته هانا دهها گزارش از آزار جنسی ازسوی همدانشگاهیان خود دریافت کرد. از دانشجویان سال اولی گرفته تا دانشجویان مقطع دکترا و فارغالتحصیلان. پس از شش ماه او نیز ویدئویی از خود منتشر و تجربهاش را روایت کرد. ویدئوی او در مدت زمان کوتاهی هزاران بازدید داشت. به طوری که پس از آن دانشگاههای بسیاری از سرتاسر انگلستان درگیر این کمپین شدند. قدم بعدی این کمپین تلاش برای ایجاد یک تغییر ملموس بود. هانا در این باره توضیح میدهد: «کمپین ما سروصدای بسیاری کرد و دیگر وقت آن بود که یک قدم رو به جلو برداشته و برای این مشکل بزرگ، راه حلی ارائه دهیم. بنابراین تصمیم گرفتیم که هشتگ #itsrevolting را به هشتگ #changeiscoming تغییر دهیم و بدین ترتیب برای تغییر سیاستهای دانشگاه و رویههای موجود در آن وارد عمل شویم. دانشگاه باید متوجه مسئولیتهای خود باشد و از زیر بار وظایف خود شانه خالی نکند. آنها این معضل را مشکل خود نمیدانند اما باید بدانند که حمایت از دانشجویانی که مورد تعرض جنسی واقع میشوند وظیفه آنها است؛ چرا که این مسئله مشخصا زیرمجموعه رفاه دانشجویی است که مسئولین دانشگاه باید آن را تامین کنند.»
علیرغم اینکه تعداد زیادی از دانشگاهها هنوز از شیوه نامه انضباطی مصوب استفاده میکنند، دانشگاههای بریتانیا در گزارش «تغییر فرهنگ[3]» بیان کردند: «ایده گزارش دادن به پلیس یا اقدام از طریق روشهای انضباطی رسمی عملا بیفایده است؛ چرا که به دلیل ضعف قانون، شکایتها همواره بینتیجه میماند. این مسئله میتواند مانع بزرگی برای گزارش شدنِ اینگونه اعمال باشد و دانشجو حس کند که نمیتواند درخواست حمایت کند.»
یکی از اعضای کمپین در اینباره توضیح می دهد: «همواره این من بودم که باید چک میکردم آیا با او (آزارگر)، در یک سالن امتحان هستم یا خیر و اگر بودم باید به یکی از کارکنان جدید توضیح میدادم که چه اتفاقی افتاده تا جای من را تغییر دهند. من مجبور بودم محل باشگاههای خودم را تغییر بدهم و هرگز در سفرهای اسکی دانشگاه شرکت نکنم. رخداد تجاوز و شیوهای که بعد از آن با من رفتار شد، برای بسیاری از افراد همچون من وجود داشته و واقعی هستند. بعضی چیزها نیاز به تغییر دارند.» او آزار جنسی را هم به دانشگاه و هم به پلیس گزارش داده بود و پلیس تصمیم گرفت پرونده را به دلیل کافی نبودن مدارک پیگیری نکند.
با این حال، تعدادی از موسسات آموزش عالی در انگلستان، به دنبال گزارش «تغییر فرهنگ»، به نحوی اقدام به شناسایی انواع آزار جنسی و تغییر قوانین مجازاتِ مربوط به آن کردند تا بتوانند ازعهده مقابله با این مسئله بربیایند. اما هیچ صدایی از دانشجویان در این گزارش شنیده نشده بود و اطلاعاتی از اینکه هرچند وقت یکبار تعرض و آزار جنسی در دانشگاههای انگلستان رخ میدهد و یا اطلاعات دست اول و ضروری از چگونگی رخداد اتفاقات در دسترسشان نبود. ماموریت کمپین «مقابله با تجاوز جنسی»، از بین بردن این فضای خالی است.
[1] Revolt Sexual Assault
[2] My body project
[3] Changing the culture