کمتر از دو هفته پس از شکایت «نصرت جهان رفیع»، دختر 19 ساله بنگلادشی، از مدیر مدرسه خود به خاطر آزار و اذیت جنسی، نصرت را در مدرسه آتش زدند. شجاعت او در علنی کردن آزار و اذیت جنسی منجر به مرگ او شد و این موضوع توجهها را به سمت آسیبپذیر بودن قربانیان آزار و اذیت جنسی در این کشور جلب کرد. نصرت 19 سال داشت در شهر کوچکی در جنوب داکا زندگی و در یک مدرسه اسلامی تحصیل میکرد. در روز 17 مارس، مدیرش او را به دفتر دعوت و بارها و بارها به روشهای نامناسب او را لمس کرد. با این حال پیش از آنکه همه چیز جدیتر شود، نصرت فرار از اتاق فرار کرد.
بسیاری از زنان و دختران جوان در بنگلادش تجربیات آزار و اذیت جنسی خود را به خاطر ترس از جامعه و خانواده پنهان میکنند؛ اما کاری که نصرت انجام داد کاملا متفاوت بود. او در روزی که این اتفاق افتاد به همراه خانواده خود به اداره پلیس رفت تا همه چیز را گزارش دهد. او برای ثبت شکایت خود به پلیس محلی رجوع کرد اما هنگامی که در حال گفتن تجربه خود بود، افسر پلیس شروع به فیلم گرفتن از او کرد. نصرت در این ویدئو کاملا مضطرب شده و سعی میکند چهرهاش را با دستانش پنهان کند. صدای افسر پلیس شنیده میشود که به او میگوید «مسئله مهمی نیست» و دستانت را از روی صورتت بردار. این ویدئو بعدا در رسانههای محلی منتشر شد.
نصرت از از یک شهر کوچک و خانوادهای محافظهکار بود و به مدرسه مذهبی میرفت. برای دختری در جایگاه او گزارش آزار و اذیت جنسی عواقب ناخوشایندی دارد. قربانیان اغلب با قضاوت جامعه، آزار و اذیتهای شخصی و آنلاین و حتی حملات خشونتآمیز روبهرو میشوند. نصرت تمام اینها را تجربه کرد. با بازداشت مدیر مدرسه در روز 27 مارس همه چیز برای نصرت بدتر شد. گروهی از مردم به خیابانها آمدند و خواستار آزادی مدیر مدرسه شدند. این اعتراض توسط دو دانشآموز پسر شکل گرفت و گفته میشود که سیاستمداران محلی هم در آن حضور داشتند. مردم شروع به سرزنش کردن نصرت کردند و در همین حال، خانواده او نگران امنیتش شدند.
با این اوصاف، نصرت 11 روز پس از آنکه آزار و اذیت جنسی را گزارش داد، به مدرسه رفت تا امتحانات نهایی خود را بگذراند. «محمود الحسن نمان»، برادر نصرت گفت: «من سعی کردم خواهرم را به مدرسه برسانم و وارد ساختمان شوم؛ اما من را نگه داشتند و اجازه ورود ندادند. اگر من را نگه نمیداشتند، این اتفاق برای خواهرم نمیافتاد.» بر اساس اظهارات نصرت، یک دانشآموز دختر دیگر او را به پشتبام مدرسه برد. وقتی به پشتبام رسید، چهار یا پنج نفر که برقع پوشیده بودند، از او میخواهند که شکایتش علیه مدیر مدرسه را پس بگیرد؛ اما زمانی که نصرت قبول نمیکند، او را آتش میزنند. رئیس اداره پلیس گفت که قاتلان میخواستند صحنه را مانند یک «خودکشی» شبیهسازی کنند اما پس از فرار نصرت، او نجات پیدا مییابد و قبل از مرگش اظهارات خود را بیان میکند.
او همچنین ادامه داد که یکی از قاتلان سر نصرت را در دستانش گرفته بود. به همین دلیل نفت در آنجا ریخته نشد و سرش نسوخت. هنگامی که نصرت به بیمارستان محلی منتقل شد، پزشکان تشخیص دادند که سوختگی 80 درصد از بدن او را گرفته است و نمیتوانند درمانش کنند، به همین دلیل او را به بیمارستان کالج پزشکی داکا فرستادند. نصرت در آمبولانس از ترس اینکه زنده نماند، اظهاراتش را در تلفن همراه برادرش ضبط میکند. او میگوید که معلم او را لمس کرده است و تا آخرین نفس با این جنایت مبارزه میکند. او همچنین برخی از دانشآموزان که به او حمله کردند را شناسایی کرده است.
سرانجام او هشت روز پیش ( دهم آوریل) درگذشت و هزاران نفر در مراسم تشییع جنازهاش شرکت کردند. از آن زمان پلیس 15 نفر را دستگیر کرده است که هفت نفر از آنها در قتل دخیل بودهاند. دو دانشآموز مرد هم که در حمایت از مدیر مدرسه اعتراضات را سازماندهی کردند، دستگیر شدند. مدیر مدرسه در بازداشت به سر میبرد و افسر پلیسی که از نصرت فیلم گرفت از پست خود برکنار و به ادارهای دیگر منتقل شد. شیخ حسینه، نخست وزیر بنگلادش در ملاقات با خانواده این دختر قول داده کسانی که در این قتل دخیل بودند به سزای اعمالشان برسند و هیچ یک از مجرمان از اقدام قانونی محروم نمانند. مرگ نصرت منجر به شکلگیری اعتراضات شد و هزاران نفر از شبکههای اجتماعی برای ابراز خشم خود در مورد پرونده نصرت و برخورد با قربانیان آزار و اذیت جنسی در بنگلادش استفاده کردند.
انور شیخ، یکی از شهروندان بنگلادشی در صفحه فیسبوک بیبیسی بنگلادش نوشت: «بسیاری از دختران پس از چنین حوادثی از ترس اعتراض نمیکنند. برقع و حتی لباسهای آهنی هم نمیتوانند جلوی متجاوزین را بگیرند.» لوپا حسین در پست فیسبوک خود نوشت: «من در تمام طول زندگیام یک دختر میخواستم؛ اما اکنون میترسم، زیرا به دنیا آوردن دختر در این کشور به معنی زندگی توام با ترس و نگرانی است». طبق گزارش گروه فعال حقوق زنان در بنگلادش، 940 حادثه تجاوز در سال 2018 در بنگلادش اتفاق افتاده است؛ اما محققان میگویند تعداد واقعی آن بسیار بالاتر است.
سلما علی، یک وکیل حقوق بشر و مدیر سابق انجمن وکلای زن میگوید: «هنگامی که زنی خواهان عدالت برای آزارواذیت جنسی میشود، مجددا با آزارهای زیادی مواجه میشود. این پرونده سالها طول میکشد، باعث شرم در جامعه میشود و پلیس هم تمایلی برای بررسی اتهامات ندارد.» او در ادامه اضافه میکند: «این مسائل باعث میشود که قربانی بیخیال عدالت و پیگیری شود. در نهایت مجرمان مجازات نمیشوند و دوباره همان جرم را انجام میدهند و دیگران هم ترسی از انجام این کارها ندارند.»حالا مردم میپرسند که چرا پرونده نصرت پس از حمله به او مورد توجه قرار گرفت؟ آیا پرونده او دیدگاه مردم نسبت به آزارواذیت جنسی را تغییر خواهد داد؟
دادگاه عالی این کشور در سال 2009 دستور داد تا اتاقهایی به منظور بررسی شکایات دانشآموزان از آزارواذیت جنسی در تمامی موسسات آموزشی ساخته شود؛ اما تعداد کمی از مدارس این ابتکار را عملی کردند. در حال حاضر، فعالان خواهان اجرای نظم و حقوق قانونی برای محافظت از دانشآموزان هستند. کابری گاین، پروفسور دانشگاه داکا میگوید: «این حادثه ما را شوکه کرد؛ اما همانطور که در گذشته شاهد آن بودیم، این حوادث در طول زمان فراموش شدند. فکر نمیکنم پس از آن تغییر بزرگی رخ دهد. باید ببینیم آیا عدالت میشود یا خیر. آزارواذیت جنسی باید از دوران کودکی در مدارس مطرح شود. آنها باید چیزهای غلط و درست درباره آزارواذیت جنسی را یاد بگیرند.»
نویسنده: میر سابیر
برگردان: آتنا شهبازی
منبع: BBC