مریم عزیزم، امیدوارم که بهتر از همیشه باشی تا بتوانی دوره تلخ دوری از وطن و خانوادهات را راحتتر بگذرانی. گرچه این روزها اصطلاح راحتتر زندگی کردن، غیرواقعی و غیرملموس به نظر میآید. چه برای ما در ایران که هرروز شرایط سختتر و جو سنگینتر میشود و چ...
مهسا اسدالهنژاد: سربندها را نگاه کن و سرت را بکن توو. سر باید بند داشته باشد. مگر نمیدانی که سر بیبند نداریم ما اینجا. برگرد به از اولِ ما نگاه کن. سربند میبستند میرفتند تا بجنگند. اسم رمزشان بود. بیسربند انگار چیزی کم بود. سرهاشان همیشه سربند...
نویسنده: دال پس از گذشت ماههای اولیه قیام ژینا، گزارههای متنوعی درباره کودکان و نوجوانانی که کشته شدند و مقاومت کردند، گفته میشد: «این بچهها هیجانیان، یه کاری دست خودشون میدن. وظیفه ماست که ازشون مراقبت کنیم»، سیاست جای بچهبازی نیست. نباید بذ...
نویسنده: سین سروناز عزیزمان از زندان برایمان گفته است که «برای زندانی نامه که میفرستی انگار از نو در آن هیئت ما زاده میشود.» حالا این «ما» که دستمان بسته است و چیزی جز کلمات نداریم باید برایتان بنویسیم. حالا که قرار است بعد از ساعتها نشستن در ب...
دیدبان آزار: دیماه سال جاری دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی خبر دادند یکی از عوامل حراست که ید طولانی در سرکوب دانشجویان دارد، از با حضور در دانشکده ادبیات اقدام به نوشتن اسامی دانشجویان و فیلمبرداری از آنان کرده است. چنین روندی پیشتر در دانشکده ...
دینا قالیباف: تقابل زنان و حاکمیت بر سر کنترل بدن زنان ادامه دارد. زنان با زبانی جدید «بدن» خود را بازتعریف میکنند و از سوی دیگر حاکمیت با تمام قدرت و با تمامی ابزار در برابر این زبانِ جدید ایستادگی میکند. حضور پرتعداد نیروهای حجاببان در برخی معاب...
سبا معمار: از آغاز قیام ژینا، بسیاری از انقلاب فمینیستی و فمینیست شدن همگانی صحبت کردهاند. من این پرسش را طرح میکنم که این «فمینیست بودن یا فمینیست شدن» به چه معناست؟ آن نقطه مشخص که ما در آن فمینیست شدیم کجاست؟ آیا اصلا چنین نقطهای وج...
نویسنده: ناشناس زنستیزی جامعه ایران از دوران کودکی روی چرکاش را به من نشان داده بود. زمانی که تنها دستان کوچک نهسالهام حائل میان سیلیهای پدر بر صورت مادرم بود. و وقتی نزد پدربزرگم دادخواهی می بردم هیچ جوابی جز سکوت نداشت. به یاد دارم در همین سن...
پگاه پزشکی: اما آن دو نفر چه؟ یکی از کسانی که در سالهای کودکی و نوجوانی بسیار پیش میآمد بخواهم از گذشتهاش بدانم عکسی سیاه و سفید داشت از چهار نوجوان که لبه سکوی جلوی مغازهای نشستهاند. حالا سعی میکنم عکسی را که سالهاست ندیدهام به یاد بیا...
نویسنده: سما اوریاد برگردان: طه رادمنش برای دایه فاطمه گفتاری، مادری از «مادران صلح و آشتی کردستان» ط.ر. مقدمه کنش دادخواهی برای فعالان سیاسی و ناراضیانی که بهدست مقامهای حکومتی کشته شدهاند، برای دههها عنصری مهم در جوامع مختلف بود، که پیشگ...
شرافت زرینی که در کردستان به نام دایه شریفه شناخته میشود، مادر رامین حسینپناهی (که در سال ۹۷ بهمراه زانیار و لقمان مرادی اعدام شد) روز گذشته در کامیاران بازداشت شده است. او بهمراه دختران و دامادش برای دیدار با مادر پژمان فاتحی، یکی از چهار فعال کرد...
سوزان کریمی: در ساعات منتهی به اعدام آنهاست که مینویسم. ذهنم میپراکند و خودم را به کارهای بیهوده، اغلب خیرهشدن به اسکرین مشغول میکنم. انگار ناخودآگاه بخواهم به بدنم بقبولانم که چیزی است که مردنی نیست. که اصلاً زمان نمیگذرد و مثلاً بیدار ننشسته...
شیوا موسیزاده: این نمایشنامه بر اساس مواجهات و یادداشتهای من در زندان زنان خرمآباد نوشته شده است. دربند نسوان چندین زن محکوم به اعدام با جرائم مختلف از جمله قتل و مواد مخدر زندگی میکردند و در آستانه اجراشدن حکم، روز را به شب و شب را به روز م...
شیرین علمهولی، سحرگاه یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ پس از گذراندن یک سال و ۹ ماه حبس در زندان اوین تهران به اتهام محاربه و بدون اطلاع خانواده و وکلایش در زندان اوین اعدام شد. متن پیش رو، نوشته یکی از همبندیان او است که توسط کمیته گزارشگران حقوق بشر ت...
هستی امیری: حتما شما هم آن ویدیوی خداحافظی زندانیان با همبندی خود در زندان کرمان را که به سمت مرگ با طناب دار میرفت دیدهاید. نمیدانم که در آن صحنه وداع اشکی هم ریختند یا نه. نمیدانم دقیقا به هم چه گفته بودند. نمیدانم که بیننده آن ویدیو پیش از هرچ...
نرگس محمدی: روز سهشنبه یک بار دیگر سرزمین ایران شاهد به دار آویختهشدن جوانانش بود. محمد قبادلو در شرایطی به دار آویخته شد که حتی حکم قطعی برای اعدام وجود نداشت. خبر اعدام جوانان ایران، موجی از خشم و اعتراض را در جامعه رقم زده است. زنان زندانی ...
در صدور حکم اعدام، هرگز عدالتی در کار نیست. نه دستگاه قضایی جمهوری اسلامی و نه هیچ دستگاه قضایی دیگری صلاحیت تصمیمگیری دربارهی زندگی، این اسم رمز مبارزهی ما را ندارد. با اینحال، گذر نمیکنیم از اینکه احکام اعدام ستمدیدگان با چه شتاب و بیدقتی ...
نویسنده: ناشناس سها جان، آزادی، چشیدنش و تماشایش، مال خودت باشد یا رفیقی دیگر، تا روزی که مثل اکسیژن توی جان همۀمان نرفته یا مثل باران موهای رهای همۀمان را خیس نکرده، ناقص و بیمعنی است انگار. این «ما»ی ناکامل آزاد هست و نیست تا روزی که ما مساوی «هم...
نویسنده: مریم تیهو حذف دیگری «عقدههای روانی» (بهنجار و نابهنجار)، بخش عمدهای از ارکان روح ما را تشکیل میدهند. اعتبار منِ هر فرد (Self) از مسیر قیاس با دیگری (other)، شناساندن خود و نهایتا شناختن خویش بهدست میآید. بنابراین حذف یا...
نویسنده: ناشناس بهرسم هر دیداری با مادری دادخواه که اضطراب فرزندش را دارد، وقتی از ماشین پیاده شدم، اول دستهایشان را بوسیدم. لحظههای اول نمیدانستم آنجا بهعنوان یک رهگذر رفتهام یا خبرنگار بیحس و حال. به هر حال رفتم. حمایت از مادران معترض به اعد...