نویسنده: الهه از تمامی اوهام سرخ یک شقایق وحشی جز چند قطره خون چیزی بجا نخواهد ماند به ع، ش، ن، غ، خ، س که سکوتهای میان کلامهای محبتمان ناپدید نمیشود این نامه را برایت از خاک کوچههای سرد با خون سرخ خود نوشتم تا روید خندهها ز درد در میانه ...
نویسنده: ساناز عظیمیپور انسان سوگوار تقویم خود را دارد. سوگواری مفهوم خطی زمان را هم میزند. سوگوار برای درک معنای زمان سوگواری به جستوجوی روز و ماه و سال از روی تقویم نمیگردد. انگار که بدن انسان سوگوار حوادث را در خود ثبت میکند و تقویم خودش را ...
نویسنده: نون برای تعریفکردن از آنروز و آن خیابان آشنای شهر که حالا با حضورمان بیش از همیشه به ما تعلق داشت، ذهنم مدام میپرد. از یک واقعه به واقعهای دیگر، از دی ۹۶ به اسفند همان سال، از فریاد شعاری به شعار دیگر و اینکه گفته بودیم «رهایی حق ماست، ...
نویسنده: نهال نیکان حالا دیگر میتوان گفت جنبشی که زن، زندگی و آزادی را فریاد زد، زاییدۀ گورستانی کوچک بود. گورستانی که در روز 26 شهریورماه ۱۴۰۱ جنازۀ دختر جوانی را میبلعید که قربانی سیاستهای حجاب اجباری و ماموران گشت ارشاد شده بود. دختری چنان جوان...
نویسنده: ناشناس دوباره مشت خورده بود توی صورتمان. هنوز در مشت شلیر رسولی بهتر هم نشده بود. دوباره احساس استیصال داشتیم. تا وقتی تصمیم گرفتیم همدیگر را پیدا کنیم. برای اینکه مشتمان قوی شود راهی جز پیداکردن همدیگر نداریم. قرارمان شد بیمارستان کسری. ای...
نویسنده: ژینا. س میخواهم به یاد بیاورم آن روز را، میخواهم جزئیات بودن در آن لحظه را ریز و طولانی کنم، زمانی را که کوتاه بود. شب است، برادرش در اینستاگرام میگوید ساعت 10 صبح خاکسپاری است و آمبولانسی که میآوردش از راه سنندج میآید. سپس میگوین...
نویسنده: رود در قلب قیام ژینا، مفهومی نهفته است که همچون چراغی فروزان، مسیر مبارزه را روشن میسازد: خواهرانگی. این واژه، فراتر از یک شعار یا یک مفهوم انتزاعی، نمایانگر پیوندی عمیق و ناگسستنی میان زنانی است که در راه آزادی و عدالت، در خیابانها و خانه...
نویسنده: نیلوفر رسولی روایتی پیش از آغاز: زانوان زخمی – نوشتن – سماجت – هرزگی «تو پاک کن من باز مینویسم، راستی خون را چطور پاک میکنی؟» اسپری به دست گرفتی و ایستادی مقابل دیوار و تمام آنچه دیوار میتوانست باشد: تاریخ تمامنشدهای از ناممکنها، به در...
نویسنده: طه رادمنش زمانه، زمانۀ فراموشی و روزمرگی است. انسانها، حوادث، رخدادها و رویدادها میآیند و میروند، و فقط مدتی کوتاه در یاد و خاطرِ ما میمانند. جوامع مدرن از اساس از «نسیان» رنج میبرند و این نسیان پهلو به پهلوی بیتفاوتی میزند. در ع...
نویسنده: دسگوهاران مقدمه «به فراموشی سپردنِ مجازات اعدام، صرفا یک مورد جزئیِ کوچک است. اما دقیقا در رابطه با همین جزئیات خرد است که روح درونی حاکم بر انقلاب، به خودش خیانت میکند!» رزا لوکزامبورگ. در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ ویدئویی از خداحافظی دو زندانی ...
نویسندگان: شیلا و زهره آرزو بدری پیامک توقیف خودرویش را دریافت کرده بود. در خودروی خود در حال رانندگی بوده که پلیس فرمان توقف میدهد، او به راه خود ادامه میدهد، از ترس یا چون نمیخواسته بازداشتنش کنند یا ماشینش را به پارکینگ ببرند، چراکه بسیاری...
نویسنده: الف روزی که خواهرم را تا زندان همراهی کردیم که برود و حکم دوسالهاش را بگذراند یادم است. تا وقتی که بیایند و از آنجا بیرونمان کنند و تا یک ساعت بعد از آن فکر میکردیم میرود تو، دوباره برمیگردد و اجرای حکمش به تعویق میافتد. مثلا میگویند...
سوم مردادماه زندانیان بند زنان اوین در اولین شب تحصن خود در اعتراض به حکم اعدام همبندیشان پخشان عزیزی در هواخوری زندان تحصن کردند. این زندانیان تمام مردم را به همصدایی با بند زنان اوین فراخواندهاند. در اولین شب تحصن ۲۵ نفر از زندانیان شب را در هو...
لعیا هوشیاری: راستش من سمانه را هیچوقت از نزدیک ندیدهام. هیچوقت دستانش را نگرفتهام. هیچوقت بغلش نکردهام. هیچوقت هم فرصت نشده به چشمهایش نگاه کنم و به او بگویم چقدر دوستش دارم. اما راستترش را بخواهید من هر روز به او فکر میکنم. هر ...
نویسنده: مینا. الف فرم سیاست چیست و آیا نسبتی مابین فرم و سویه اجرایی (Performative) آن وجود دارد؟ سیاست را اگر به معنای لحظه ورود مردم یا بیصدایان یا مطرودان به عرصه عمومی در نظر آوریم که در وضعیتی که آن را «رخداد» مینامیم خود را نشان میدهد با چه...
شیما نعمتاللهی: شاید هشت سال داشتم و چند ماهی بود دوچرخهسواری را بدون آن چرخهای کوچک کمکی یاد گرفته بودم. آن روز مهمان خانۀ عموی مادرم بودیم و من و چند بچۀ همسنوسال در کوچه مشغول دوچرخهسواری. هوس کردم دوچرخهای بزرگتر از دوچرخۀ خودم را امتحان ...
نویسنده: نشیبا صدا... در همهمۀ یک کارخانه، کارگاه، شرکت یا دارالترجمۀ قدیمی شاید، کلیدهای ماشین تحریری، رگباری فشرده میشود. انگار میکروفن در یک سوی ماشین قرار گرفته، صدای کلیدها دور و نزدیک میشود. دستی بهتبحر تایپ میکند... تق تق تق... به آخر خط م...
علیرغم حضور همیشگی نیروهای گشت ارشاد در جامعه در دهههای اخیر، بعد از پایان شرایط استثنایی کرونا در اواخر سال ۱۴۰۰، فشارها و کیفیت حضور این نیروها دچار تغییری محسوس شد. اعتراض و نبرد در لحظهلحظه زیست روزمره بیشتر و بیشتر میشد و حتی کار به نمایشها...
سرکوب زنان در خانه، خیابان، بازداشتگاه، زندان و ... همواره با تعرض و آزار جنسی به هم آمیخته بوده است؛ ابزاری برای ترساندن، سرکوب مضاعف و حذف زنان از عرصههای فعالیت اجتماعی و سیاسی. در برابر این هجوم، روایت کردن و شهادت دادن به آزار و خشونتی که رخ د...
مهسا غلامعلیزاده: دیروز با دوستِ تازهای داشتیم از تفاوت واکنشها به تجربه زندان میگفتیم. میگفت: «من همه چیز را فراموش کردم. عامدانه. گویی که نبودم. گویی که ندیدم. همانجا هم که بودم انگار نبودم. گوشم را میدادم به دورترین صدا. دماغم را سرگر...