«شارون ماکس ماهافی» مدیرمسئول فروش یک شرکت وسایل برقی بینالمللی بود با 20 سال سن. او میگوید که نایبرئیس شرکت به او ابراز علاقه کرده بود. ماهافی اکنون 64 سال دارد و توضیح میدهد که اصلا به این رابطه علاقهمند نبوده ولی میدانسته اگر دست رد به سینه مافوق خود بزند، زندگی شغلیاش دگرگون میشود. او در شرکت ترفیع گرفته بود و نگران بود اگر احساسات آن مرد را جریحهدار کند، مقامش را از دست بدهد.
بنابراین او روشی را به کار گرفت که آن را «قایمباشک» مینامید. او به جای اینکه به نایبرئیس بگوید «تنهایم بگذار» از پیشرویهایش اجتناب میکرد. ماهافی یادآوری میکند که «گاهی برای اینکه برخورد فیزیکی با او نداشته باشم، خودم را از راه او کنار میکشیدم یا مجبور میشدم از آسانسوری که او سوار بود بگذرم و با آسانسور دیگری بروم و به او کلک بزنم، با این حال اینطور نبود که اصلا باهم سوار آسانسور نشویم.»
شارون ماکس ماهافی
ماهافی اکنون در ویرجینیای شمالی زندگی میکند و یکی از 40 زن 20 تا 60 سالهای بود که در گروههای متمرکز «وکس» که با کمک موسسه نظرسنجی PerryUndem تشکیل شد، حضور داشت. ما میخواستیم بدانیم که نسلهای متفاوت زنان در عصر Metoo درباره آزار و تعرض جنسی چه فکر میکنند. ما از این یافتهها به همراه «morning consult» (تکنولوژی بدون جانبداری از کسی و شرکت رسانهای) استفاده کردیم تا یک مطالعه کشوری انجام دهیم و دیدگاههای زنان با سنین مختلف در سراسر کشور را ارزیابی کنیم.
یکی از مهمترین یافتههای ما در این تحقیق این بود که زنان 35 سال به بالا بیش از زنان جوانتر، مایل به سکوت درباره تجربه آزار جنسی خود در محل کار بودهاند. در گروههای متمرکز ما، یک دلیل احتمالی برای این موضوع بدست آمد و این بود که زنان مسنتر با نگاه به زندگی و شغل گذشته خود، ترجیح میدادند به رفتار ناشایست جنسی به عنوان موضوعی نگاه کنند که مجبور بودند تحملش کنند. مثلا یک زن 50 ساله توضیح میداد که در دهههای 80 و 90 میلادی این آزار و اذیتها پذیرفته شده بود و دربارهاش صحبت نمیشد. در حالی که زنان جوانتر آزار جنسی در کار را مسئلهای میدیدند که میتوانستند آن را تغییر دهند. مثلا از گزارش این رفتارها به مسئولان کار و گاهی مواجهه با خود آزارگران، گفتند. همانطور که منتقدان جنبش MeToo گوشزد کردهاند، روایت رسانهای حاکی از شکاف نسلی است. برخی گمانهزنی کردهاند که زنان جوانتر آزار جنسی را به گونهای بسیطتر نسبت به زنان مسن تعریف میکنند یا اینکه زنان مسن تردید بیشتری نسبت به جنبش MeToo دارند.
«مگان ام. سی. اردل» در مجله بلومبرگ نوشت: «برای نمونه، زنانی که در دهه 40 زندگی خود هستند بین هاوری واینستین و دیگر مردانی که برای برقراری رابطه جنسی به زنان فشار میآورند، تفاوت قائل هستند. اما به نظر میرسد برای زنانی که در دهه 20 زندگی خود هستند، این تمایز وجود ندارد. اما وقتی به نمونهای از زنان آمریکایی توجه کردیم، دریافتیم که نگرشها نسبت به کمپین «MeToo» و آزار و اذیتها به طور کلی یکسان است. و تفاوت صرفا در تمایل به گزارش تجارب وجود دارد.»
زنان مسن بیش از اینکه از زنان جوان به خاطر صحبت علنی علیه آزار و اذیت جنسی، بیزار شوند، آنها را تشویق میکردند. برخی از آنها احساس میکردند که زنان جوانی که تجربهای مشابه داشتهاند، برای آنها الهامبخش بودهاند. برخی نیز از تجربه کمک کردن به زنان جوان برای سخن گفتن از خشونت جنسی، گفتند. درکل آنچه که ما از زنان مسنتر فهمیدیم، حس و حالی از امید بود که شاید دختران و نوههایشان بیش از آنها برای صحبت کردن از خشونت قدرتمند شوند.
زنان در گروههای سنی مختلف به یک میزان آزار جنسی را تجربه میکنند اما زنان جواتر بیشتر درباره آن صحبت میکنند
در نظرسنجی vox/morning consult، زنان جوان و مسن تقریبا به یک میزان از تجربه آزار جنسی در محیط کار در مقطعی از شغل خود گفتند. 29% از زنان بین سنین 18 تا 34 سال در مقایسه با 33% از زنان 35 سال به بالا، گفتند که مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند. جایی که دو گروه به طرز چشمگیری با هم متفاوت بودند، در واکنشهایشان به این آزار و اذیتها بود، 53% از زنان مسن که در محل کار مورد آزار قرار گرفته بودند، گفتند که هیچوقت آن را گزارش ندادند، این در حالی بود که 44% از زنان جوانتر گفتند این کار را انجام ندادند. برخی از زنان مسن همانند زنان جوانتر گفتند که درباره آزار و اذیتها به رئیس یا سازمان منابع انسانی گفتهاند، 27% از زنان 35 سال به بالا در مقایسه با 29% از زنان 18 تا 34 سال، درباره این موضوع به رئیس یا سازمان منابع انسانی گزارش دادهاند.
اما زنان جوانتر بیشتر تجربه خود را برای همکارانشان بازگو کردهاند. 25% از آنها در مقایسه با 19% از زنان مسن، تجربه آزار را به اطلاع همکاران خود رساندهاند. اینها تفاوتهای فاحشی نیستند و در واقع تحقیق ما به تفاوتهایی جزئی میان دو گروه سنی که مقایسه کردیم، دست یافت. آنها به الگویی اشاره داشتند که ما نیز در گروههای متمرکز خودمان مشاهده کردیم. زنان مسن میگویند در دوران جوانی و بویژه در اوایل زندگی حرفهای، در مورد آزار و اذیتها صحبت نکردهاند، چون نگران بودهاند که اگر رفتارهای ناشایست جنسی در محل کار خود را گزارش دهند، مورد انتقامجویی قرار بگیرند یا به راحتی نادیده گرفته شوند.
«میشل بلندبرگ» 66 ساله که بعد از سالها کار در یک اتحادیه اعتباری بازنشسته شده است، گفت که رئیس سابق او همیشه از او میپرسیده: «امروز چه سوتینی پوشیدی؟» او میگفت که فقط حرفهایش را نشنیده و نادیده میگرفته است. هرچند بلندبرگ بعدها فهمید که رئیس چنین جملاتی را به دیگر همکاران زن او نیز گفته است ولی حتی یک نفر از آنها هم فکر نکردند که به سازمان منابع انسانی مراجعه و شکایت کنند. بلندبرگ میگفت: «آن مرد نایبرئیس بود و ما زیردست او بودیم.»
یک زن 50 ساله که خواسته هویتش پنهان بماند، گفت: «زمانی که 19 یا 20 بودم و در یک شرکت حسابداری کار میکردم، اصلا کسی در مورد آزار جنسی صحبت نمیکرد و وقتی همکاران پیشنهاد جنسی میدادند یا لاس میزدند فقط تحمل میکردی.»
زنان در گروههای متمرکز از دشواری گفتوگو درباره آزار جنسی، سوءاستفاده و تجاوز، نه فقط در محل کار بلکه در خانواده خود میگفتند. «لارا دلاتورۀ» 69 ساله گفت زمانی که بچه بوده توسط دایی خود مورد تعرض قرار گرفته است. او گفت در تولد 50 سالگیاش به خودش جرات داده تا درباره آن با مادر و خاله خود صحبت کند. مادرش پرسیده بود که چرا هیچوقت چیزی نگفتی و او پاسخ داده بود: «به شما اعتماد نداشتم که از من محافظت یا مرا باور کنید.» زمانی که او با خاله خود تماس گرفته بوده، خاله او با احترام از دایی یاد کرده و او را فردی جوانمرد و بزرگ خوانده بود. دلاتوره گفته بود: «به نظرم شما نفهمیدید من چی گفتم، مگه نه؟ او آدمی بزرگ و جوانمرد نیست، او بچهباز است.» و گوشی را قطع کردم. دلاتوره گفت: «با این حال فکر میکنم کاری برای خودم انجام دادم، یعنی لازم بود که این کار را برای خودم بکنم.»
گزارش نکردن آثار مخربی داشته است
بسیاری از زنان که حس میکردند نمیتوانند درباره تجربه آزار و تعرض با کسی صحبت کنند، مجبور بودند به تنهایی با این مشکل کنار بیایند. دلاتوره تعریف میکرد که نگه داشتن راز تعرض عمویش، چه آسیبهایی اعم از روانی و عاطفی روی او داشته است. او میگفت که در این 50 سال حس میکرده بار سنگینی را همهجا با خود میکشد. در این بین ماهافی از استرس و احساسی که او را مجبور به جاخالی دادن مقابل رفتارهای آن مرد میکرد، گفت. او میگفت با تمام تلاشی که برای دوری از نایبرئیس داشت، وقتی به خانه برمیگشت و به آن فکر میکرد، میدید که چقدر موضوع طاقتفرسا است و با خود فکر میکرد فردا دوباره به آنجا میرود و دوباره همان اتفاقات رخ میدهد.
لورا دلاتوره
بیشتر بخوانید:
نگران آزار جنسی هستید یا اتهامات ناروا؟
زنانی که بدون احساس شرم از آزار جنسی میگویند
ماهافی میگفت که فقط نایبرئیس نبود که او را مورد آزار قرار میداد. در همان دوران که او با پیشرویهای جنسی کارفرما درگیر بود، برای یک سفر کاری به شیکاگو رفت. یکی از همکاران مرد که آنجا زندگی میکرد، او را برای شام و بار (کاباره) جاز بیرون برد. او ابتدا فکر کرد که طرف مرد خوبی است و از روی مهماننوازی او را دعوت کرده اما مرد بعد شام او را به محلی رمانتیک برد که قدم میزدند و همدیگر را میبوسیدند. پاتوقی معروف بود که افراد قرار عاشقانه میگذاشتند. او ادامه داد: «آنجا نشسته و یخ زده بودم و فکر میکردم و با خودم میگفتم اوه خدای من لطفا نذار، نذار، نذار اون مرد از من درخواست کنه.»
در نهایت مرد فهمید که او تمایلی به رابطه برقرار کردن ندارد و از آن بار بیرون رفتند. او میگفت: «بسیار ترسیده بودم و میلرزیدم چون اگر به من نزدیک میشد و من او را پس میزدم، همه چیز بین ما تغییر میکرد.» او توضیح داد که اگر مستقیما پیشرویهای آن مرد را رد میکرد، روابط کاری دوستانهشان را از دست میداد و نمی توانست هزینه آن را بپردازد.
زنان جوانتر برای سخن گفتن از آزار جنسی راحتتر بودند
زنان زیر 35 سال در گروه متمرکز ما نیز به وفور از تجارب ناخوشایند اینچنینی با مردان در محل کار گفتند. اما در بسیاری از موارد، صحبت کردن از این تجربهها برای آنان آسان بوده است. «آنجلا»، 23 ساله، که درخواست کرده فقط از نام کوچکش استفاده شود گفت که در کار قبلی خود یکی از همکاران مرد مکررا از او سوالات نامناسب میپرسیده است، مثل این سوال که «آیا بعد از جدا شدن با کس دیگری سکس داشتهای؟» و یک روز آنجلا مستقیما و بدون رودربایستی با او برخورد کرده و گفته: «بله داشتم، مرتیکه جمع کن این مسخرهبازی رو، به تو ربطی نداره، تو کثیفترین آدم روی زمینی، من مثل تو نیستم و اگه دوباره این چیزارو به من بگی، به مشکل جدی برمیخوریم.»
آنجلا گفت اینکه توانسته واکنش نشان بدهد تاحدودی به این دلیل بوده که همکار مافوق و رئیس او نبوده است. او اضافه میکند: «من علاقهای هم به کارم نداشتم و اگر آن مرد اقدام به تلافیجویی میکرد برایم اهمیت نداشت.»
«سامانتا گلدستینِ» 27 ساله میگفت که او چندین بار آزار جنسی را در زندگی تجربه و گزارش کرده است. او میگفت که سرایدار مدرسه راهنمایی، حرفهای ناشایستی به او میزده است. به او پول و خوراکی مجانی از بوفه میداده و سعی در جلب اعتماد آن دختر میکرده که سرانجام او به مسئولان مدرسه گزارش داده و آن مرد را اخراج کردند. گلدستین یک بار هم در دوران بزرگسالی و در مصاحبه شغلی با آزار جنسی مواجه شد، زمانی که مصاحبهکننده مرد در زیر میز شروع به مالیدن پای خود به پای او کرد. بعد از مصاحبه مرد شروع کرد به پیام دادن. او آن شغل را نگرفت اما رفتار مرد را گزارش داد و موجب اخراج او نیز شد. گلدستین گفت: «من همیشه آدم رک و صریحی بودم و واقعا هیچوقت از ابراز خود و بالا بردن صدایم ترسی نداشتم.»
اینطور نبود که تمامی زنان جوانتر در گروه متمرکز ما، مطمئن بوده باشند که اگر آزار و اذیت در محل کار را گزارش دهند، مورد حمایت قرار میگیرند یا کسی آنها را باور میکند. یک زن 24 ساله که خواسته نامش فاش نشود، گفت که در جایی که او کار میکرد، اداره منابع انسانی وجود نداشت و اگر آزار و اذیتی که موجب ناراحتیاش شود برایش رخ بدهد دنبال شغل جدید میرود چون کار دیگری نمیشود کرد و بعید میداند کسی پیگیری کند و اتفاق مثبتی رخ بدهد: «نمیخواهم خودم را در معرض انتقاد و قضاوت قرار بدهم.»
در عین حال برخی زنان مسنتر گفتند که بعضا تجربیات آزار را گزارش دادهاند. مثلا ماهافی زمانی که به شهر دیگری نقل مکان و آن شرکت را ترک میکرد، تصمیم گرفت که موضوع پیشرویهای جنسی نایبرئیس را با منابع انسانی مطرح کند. البته او از تنظیم شکایت رسمی خودداری کرد. نایبرئیس پیشتر به دلایلی غیر از آزار و اذیت، به خدمت در منطقه دیگری منصوب شد و «ماهافی» دیگر خبری از او نشنید. اما در کل زنان مسنتر بیش از زنان جوانتر، آزار جنسی را چیزی توصیف میکردند که باید در سکوت و تنهایی با آن کنار میآمدند.
زنان مسن نقش مهمی در تشویق زنان جوانتر به شکستن سکوت داشتند
وقتی موضوع به اینجا میرسد که چه تغییراتی رخ داده که موجب میشود زنان جوان راحتتر از تجربههای خود صحبت کنند، تحقیق ما به سرنخهایی رسیده اما یک پاسخ واحد و آشکار وجود ندارد. زنان جوان نسبت به زنان مسن بیشتر به این معتقدند که اگر آزار جنسی را به رئیس یا اداره نیروی انسانی گزارش دهند، این آزار و اذیتها متوقف میشود. مثلا 37% از زنان 18 تا 34 سال نسبت به 31% از زنان 35 سال به بالا، نسبت به این موضوع اطمینان داشتند. زنان جوان همچنین تاحدودی مطمئنتر بودند که این گزارشات جدی گرفته میشود و 41% از زنان جوان در مقایسه با 33% از زنان مسن، نسبت به این موضوع اطمینان خاطر بالایی داشتند.
اگرچه تعدادی از زنان جوان گروه درباره احتمال پیدا کردن کار بعد از اجبار به ترک کار فعلی، بهخاطر آزار دیدن صحبت کردند؛ ولی در این تحقیق نسبت به زنان مسن، خیلی هم از این موضوع مطمئن نبودند. مثلا تنها 28% از زنان جوان 18 تا 34 سال در مقایسه با 23% از زنان 35 سال به بالا، اعتقاد داشتند که بهسرعت کار جدیدی پیدا میکنند. هرچند در گروههای متمرکز، زنان مسن نظریههایی ارائه دادند مبنی بر اینکه چرا زنان جوان بیشتر مایل به سخن گفتن از آزار جنسی و گزارش دادن آن هستند.
«پاتریشیا»، 64 ساله که از VOX خواست از نام خانوادگی او استفاده نشود گفت که امروزه زنان دیگر در رشتههای تحت کنترل و سلطه مردان ایزوله نیستند. او خود کسی بود که در اوایل کارش در یک فضای صنعتی، هیچ همکار زنی در رشته خود نداشت. میگفت که من بودم و تمام. ولی الان که او بازنشسته شده آن اداره قدیمی پر از کارکنان زن است.
«فرانک دابین»، جامعهشناس دانشگاه هاروارد که در زمینه تکثر در محیطهای کاری مطالعه میکند، به VOX گفت: «امروزه حضور زنان در پستهای ارشد و مافوق در محل کار، کمک میکند تا زنان جوان بیشتر بتوانند آزار و اذیتها را گزارش دهند. حضور کارمندان زن در بخشهای مختلف شرکت، تاثیر عمدهای روی احتمال رخداد آزار جنسی علیه کارمندان زن میگذارد. حضور تعداد زیادی زن در موضع و جایگاه قدرت، کمک میکند زنان زیردست مشکلات خود را گزارش دهند. حضور زنان در نقشهای ارشد این پیام را میرساند که سازمان برای کار و مشارکت ارزش قائل است.»
پاتریشیای 64 ساله که در محیطی صنعتی کار میکرد، توضیح داد که نقش حامی را برای زنان جوانتر داشته است. او میگفت زمانی که تجربه بدست آورد و در کارش رشد و ارتقا پیدا کرد، زنان پیش او میآمدند و درباره مشکلاتشان با مردان در محل کار صحبت میکردند و او تلاش میکرد که برای حل مسئله برنامهریزی کند. او گاهی اوقات از طرف آن زنان پیش رئیس میرفت و مسئله را گزارش میکرد. پاتریشیا گفت: «من همیشه مدافع و حامی آنها بودم.»
دیگر زنان بالای 35 سال میگفتند به دختران خود آموزش میدهند که آزار و اذیت چیزی نیست که آنها مجبور به پذیرش آن باشند. یکی از زنان که خواسته ناشناس باقی بماند گفت که دختر نوجوانش چند سال پیش در یک شغل تابستانی، مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود و او و پدرش از او حمایت و کمک کردند تا آن آزار را گزارش دهد. او گفت: «من به دخترم چیزی یاد دادم که خودم یاد نگرفته بودم.»
زنان جوان میتوانند برای زنان مسنتر الهامبخش باشند و کارزار «MeToo» میتواند منشاء امید باشد
اگرچه زنان مسنتر میگفتند زنان جوان را نصحیت کرده و به آنها مشاوره میدهند، با این حال برخی از آنها میگفتند که زنان نسل جوان برای آنها الهامبخش بودهاند. دلاتوره از دختران جوانی صحبت میکرد که جلو آمده بودند تا با آزارگران خود مقابله کنند. دخترانی که ایستادند و گریان گفتند: «تو به من آسیب زدی.» او جوانان حامی جنبش «MeToo» را به کسانی که علیه خشونت سلاح میجنگیدند، تشبیه کرد و گفت که «فرزندانمان به ما یاد میدهند قوی باشیم. «MeToo» به نسل آینده حس امنیت و راحتی میدهد تا آزار و اذیتها را گزارش دهند. من واقعا ایمان دارم که بچهها رفتهرفته قدرتمندتر و نترستر میشوند.»
برخی پوششهای خبری نشان میدهد که زنان مسن در مقایسه با زنان جوانتر، نسبت به جنبش «MeToo» مظنونتر و مرددترند، ولی تحقیق ما شواهدی برای این موضوع نیافت. در واقع ما دریافتیم که زنان مسن بیش از زنان جوان نسبت به تاثیرات احتمالی این جنبش، خوشبین هستند. در میان زنان مسن در گروههای متمرکز ما، خوشبینی مشترک بود. بلندبرگ گفت که اولین واکنشش به جنبش «MeToo» چنین بوده: «در نهایت شد.» در آخر او گفت که بهواسطه این جنبش زنان احساس میکنند که باور میشوند و نادیده گرفته نمیشوند. ماهافی جنبش «MeToo» را به عنوان یک بیداری اجتماعی از میزان آزار جنسی زنان در همه جنبههای زندگی، توصیف کرد. او همچنین گفت که این جنبش برای دختران و نوههایش قدرتمندساز است تا بدانند که صدایشان شنیده میشود و میتوانند بدون ترس از انتقامجویی، کاری برای خود انجام دهند.
منبع: Vox
نویسنده: آنا نورث
برگردان: سمیرا راهی