دیدبان آزار

از تحقیر و توهین تا تجاوز دسته جمعی

چگونه گفتمان‌های مسلط خشونت علیه کارگران جنسی را نرمالیزه می‌کنند؟

مهتاب محمودی: یک دهه پیش از آنکه آلیسا میلانو با #MeToo زنان را به روایت‌گری تجاربشان از خشونت جنسی فراخواند و این جنبش در کشورهای غربی و سپس در بسیاری از نقاط جهان فراگیر شود، «تارانا بورک»، کنشگر سیاه، این کارزار را برای تمرکز بر خشونت جنسی علیه زنان سیاه از طبقات فرودست آغاز کرده بود. با وجود اینکه خاستگاه جنبش مقابله با خشونت جنسی در آمریکا، مبارزات زنان طبقه کارگر و زنان سیاه بود، اما هالیوود با سفیدشویی #MeToo و تمرکززدایی از زنان طبقات فرودست، تمرکز و توجه را منحصر به گروه‌هایی از زنان کرد که از امتیازات اجتماعی و اقتصادی خاص برخوردارند. در این میان از یک سو زنان از گروه‌های به حاشیه رانده‌شده و با موقعیتی فرودست در نظام‌های متقاطع سلطه، به دلیل محرومیت از امتیازات اجتماعی، کمتر امکان روایت‌گری و شکستن سکوت را داشتند و از سوی دیگر در مواردی که با وجود موانع ساختاری به مراتب شدیدتر از زنان طبقات فرادست لب به روایت گشودند، به ندرت شنیده شدند.

 در میان مطرودان #MeToo اما تجارب کارگران جنسی از خشونت جنسی بیش از هر گروه دیگری در آمریکا ناشنیده باقی ماند. زنان کارگر جنسی اغلب به دلیل خاستگاه طبقاتی و در موارد بسیاری در هم‌تنیدگی آن با اشکال دیگری فرودستی از قبیل نژاد، مهاجرت، معلولیت و ... در قعر سلسله‌مراتب اجتماعی قرار دارند. همچنین، در‌هم‌تنیدگی جرم‌انگاری کار جنسی با استیگماتیزه شدن، آنان را بیش از افرادی با موقعیت طبقاتی یکسان به حاشیه رانده است. این در حالی است که پژوهش‌های متعددی در سراسر جهان مو ید گستردگی وقوع خشونت جنسی علیه کارگران جنسی است.

علی‌رغم آسیب‌پذیری بیشتر کارگران جنسی برابر خشونت جنسی، فاصله آنها از معیارهای «قربانی تمام‌عیار»[1]، هنجارهای زنانگی ایده‌آل، و انگاره‌های نادرست و کلیشه‌ای درباره کارگران جنسی برخاسته از گفتمان‌های مسلط و غالب درباره کار جنسی باعث شده نه تنها خشونت جنسی علیه کارگران جنسی بیش از دیگر گروه‌های اجتماعی نرمالیزه شود، بلکه در مواردی اعمال خشونت علیه کارگران جنسی به دلیل استیگماتیزه شدن، به راهی برای «تنبیه» زنانی تبدیل شود که در گفتمان مسلط تهدیدی برای ارزش‌ها و هنجارهای اخلاقی جامعه قلمداد می‌شوند.

 این جرایم مبتنی بر نفرت که به نام صیانت از ارزش‌های اخلاقی جامعه علیه کارگران جنسی اعمال می‌شود، از گروه‌های متعددی، از خریداران سکس و اعضای خانواده خود کارگران جنسی تا پلیس، بر کارگران جنسی اعمال می‌شوند. کارگران جنسی هم نه فقط به دلیل اجبارهای اقتصادی و ناامیدی از حمایت‌های قانونی بلکه به دلیل ترس از خشونتی مضاعف از سوی پلیس و سیستم قضایی و ترس از مجازات در کشورهایی چون ایران، آمریکا، روسیه و امارات متحده و... که در آن فروش خدمات جنسی جرم‌انگاری شده و همراه با مجازات است، ناگزیر از پیگیری این خشونت‌ها دست می‌کشند. در بسیاری از موارد هم کارگران جنسی مهاجر یا اغلب مهاجران غیرقانونی‌اند و ترس از اخراج از کشور میزبان هم دلیلی دیگر بر گزارش نکردن این خشونت‌هاست. از طرفی مرتکبان خشونت علیه کارگران جنسی از عوامل بازدارنده این کارگران از گزارش به پلیس آگاه‌اند و به همین دلیل با آگاهی از مصونیت خود از مجازات، این گروه را هدف خشونت قرار می‌دهند.

 

#MeToo و کارگران جنسی در آمریکا

«ملانی هیل»، زن ۳۶ ساله مقیم بالتیمور، اکتبر ۲۰۱۸ مانند هزاران زن دیگری در سراسر دنیا که در شبکه‌های اجتماعی از تجاربشان از خشونت جنسی نوشتند، در فیسبوکش نوشت که او هم خشونت جنسی را تجربه کرده است. اما بر خلاف زنان مشهور یا حتی بسیاری از کاربران معمولی که پس از روایت تجاربشان با پیام‌های حمایتگرانه و همدلانه مواجه می‌شوند[2]، پیام‌هایی از سوی کسانی دریافت کرد که او را مستحق تجاوز جنسی می‌دانستند، چرا که او حدود ۲۰ سال در صنعت سکس کار می‌کرده است. او به عنوان یک کارگر جنسی در گفت‌و‌گو با «تایم» می‌گوید: «آنها نمی‌خواهند MeToo زنانی چون من را دربرگیرد. آنها می‌گویند زنانی چون من به هر حال فاحشه‌اند و چطور می‌توان گفت به یک فاحشه تعرض جنسی شده است؟ این حرف بارها به من زده شده است.»[i]

بسیاری از کارگران جنسی به تایم گفته‌اند که احساس می‌کنند از گفت‌وگوها و مباحثات عمومی پیرامون کارزار MeToo و خشونت در محیط کار کنار گذاشته شده و طرد شده‌اند. این زنان می‌گویند ترجیح می‌دهند درباره تجاربشان از خشونت جنسی سکوت کنند تا از توهین و تحقیر در امان باشند. کارگران جنسی می‌دانند که دیگران آنها را باور نمی‌کنند، چرا که با تعریف «قربانی تمام‌عیار» تفاوت دارند.

 

انواع خشونت علیه کارگران جنسی

سازمان بهداشت جهانی اشکال مختلف خشونت را که کارگران جنسی تجربه می‌کنند، به سه دسته خشونت فیزیکی، جنسی و روانی دسته‌بندی کرده است.[ii]  در این دسته‌بندی خشونت فیزیکی که می‌تواند منجر به آسیب، صدمه یا حتی مرگ شود شامل موارد مختلفی چون پرتاب شی، سیلی زدن، گاز گرفتن، کشیدن مو، هل دادن، مشت زدن، لگد زدن، سوزاندن تعمدی، ضرب‌وشتم، فشردن گلو و خفه کردن، تهدید با سلاح، حمله با سلاح شامل سلاح سرد یا گرم است.

انواع خشونت‌های جنسی که کارگران جنسی تجربه می‌کنند، شامل مواردی چون تجاوز، تجاوز گروهی، آزار جنسی، اجبار فیزیکی یا ارعاب روانی برای سکس، انجام اعمال جنسی خلاف میل شخص (مانند لمس ناخواسته، اجبار به سکس دهانی، مقعدی یا واژینال، وارد کردن اشیا به واژه، مقعد یا دهان خلاف میل شخص)، اجبار به سکس بدون کاندوم و عدم استفاده از کاندوم خلاف توافق قبلی است.

سازمان بهداشت جهانی به مواردی از انواع خشونت روانی که کارگران جنسی تجربه می‌کنند، اشاره کرده است. مواردی همچون: تحقیر و توهین (به عنوان مثال نامیدن شخص با الفاظ و عبارات توهین‌آمیز)، ایجاد احساس بد درون فرد نسبت به خودش، تحقیر در حضور دیگران، تهدید شخص به از دست دادن حضانت فرزند یا فرزندانش، محصور کردن یا جدا کردن فرد از خانواده و دوستانش اشاره کرده است. همچنین در گزارش سازمان بهداشت جهانی به رواج اشکال دیگری از خشونت علیه کارگران جنسی از جمله زورگیری، امتناع از پرداخت مبلغ توافق‌شده، اجبار به مصرف مواد مخدر یا الکل و انواع خشونت‌ها از سوی پلیس اشاره شده است.

 

آمارها چه می‌گویند؟

پژوهش‌ها پیرامون خشونت جنسی علیه کارگران جنسی در سراسر جهان نشان می‌دهد  که احتمال وقوع خشونت جنسی حین انجام کار علیه کارگران جنسی از ۴۵ تا ۷۵ درصد است.[iii]نتایج مطالعه‌ای درباره زنان کارگر جنسی در سانفرانسیسکو نشان می‌دهد ۸۲ درصد از این زنان تجربه حمله فیزیکی، ۸۳ درصد تهدید با سلاح و ۶۸ درصد تجربه تجاوز را داشته‌اند. همچنین ۸۴ درصد از کارگران جنسی مورد بررسی در این پژوهش بی‌خانمان بودند.[iv]

مطالعه فارلی و همکاران (۲۰۰۴) بر کارگران جنسی در ۹ کشور کانادا، آلمان، کلمبیا، مکزیک، آفریقای جنوبی، تایلند، ترکیه، آمریکا و زامبیا نشان می‌دهد ۷۱ درصد از زنان کارگر جنسی تجربه تهاجم فیزیکی از سوی خریداران سکس را داشته‌اند و۶۳ درصد نیز مورد تجاوز قرار گرفته‌اند. همچنین ۸۹ درصد از کارگران جنسی مایل بودند از ادامه کار جنسی دست بکشند. بر اساس نتایج این پژوهش ۶۹ درصد از کارگران جنسی اختلال اضطراب پس از سانحه رنج می‌برند.[v]

پژوهش‌های انجام شده در ایران پیرامون کارگران جنسی اغلب با رویکرد بررسی روسپی‌گری به مثابه انحرافی اجتماعی بوده‌اند و اغلب در پی بررسی عوامل زمینه‌ساز ورود زنان به این حرفه‌اند.  نتایج پژوهش خلتعبری و همکاران (۲۰۲۱) میان ۲۶۳ نفر از کارگران جنسی در بخش‌های جنوبی تهران نشان می‌دهد که ۷۲.۲ درصد از مشارکت‌کنندگان تجربه خشونت جنسی و  ۸۲.۳ درصد تجربه خشونت فیزیکی داشته‌اند. ۵۱.۹ درصد از این کارگران جنسی از سوی شرکای جنسی خود، مشتریانشان یا هر دو مورد تجاوز قرار گرفتند و ۴۲.۳ درصد تنها توسط شرکای جنسی‌شان مورد تجاوز قرار گرفتند. ۸.۳ درصد از موارد تجاوز توسط اعضای خانواده شامل برادر، پدرخوانده، و سایر اقوام مذکر بوده است. در ۴۶.۲ درصد از موارد تجاوز، زمان وقوع تجاوز در محدوده ۶ ماه منتهی به انجام پژوهش بوده است.[vi]

یکی دیگر از نتایج مهم در پیمایش فوق، میزان بالای وقوع سکس ناایمن اجباری میان کارگران جنسی است. ۵۲.۴ درصد از کارگران جنسی مورد بررسی در این پژوهش تجربه سکس ناایمن اجباری از سوی شرکای جنسی خود و مشتریانشان را داشته‌اند که از این میان ۳۵.۵ درصد مربوط به شرکای جنسی و ۱۶.۹ درصد مربوط به مشتریان بوده است.

نتایج پژوهشی درباره سکس ناایمن در میان کارگران جنسی در ایران نشان می‌دهد اغلب کارگران جنسی در ایران بنا به درخواست مشتریانشان و فقدان قدرت چانه‌زنی، از کاندوم استفاده نمی‌کنند.[vii] همچنین بر اساس پژوهشی دیگر کارگران جنسی دسترسی اندکی به خدمات بهداشتی نظیر آزمایش و مشاوره اچ‌آی‌وی (ایدز) دارند.[viii] ریسک بالای تجاوز و تحمیل سکس بدون کاندوم در کنار دسترسی اندک کارگران جنسی به خدمات بهداشتی احتمال ابتلای آنان به اچ‌آی‌وی، هپاتیت بی و سی، و سایر بیماری‌های آمیزشی را افزایش می‌دهد.

 

اشکال مختلف خشونت علیه کارگران جنسی در ایران

مطالعه یوسفی و همکاران (۲۰۲۰) درباره تجربه زنان از کار جنسی در تهران، خشونت‌ها علیه کارگران جنسی در  تهران را در چهار دسته خشونت‌های فیزیکی، کلامی و روانی، اقتصادی و جنسی بررسی کرده است.[ix]

مشارکت‌کنندگان در این پژوهش به دلایل پایگاه اجتماعی پایین، انگ اجتماعی، اطلاع خریداران سکس از عدم حمایت قانون از کارگران جنسی و جرم‌انگاری قانونی کار جنسی، خشونت فیزیکی را تجربه کرده بودند. یکی از کارگران جنسی مشارکت‌کننده در این پژوهش درباره تجربه‌اش از خشونت فیزیکی از سوی خریداران سکس می‌گوید: «گاهی پس از رابطه جنسی این اتفاق رخ می‌داد که مشتری مرا کتک بزند به گونه‌ای که از سر و صورتم خون جاری شود.» کارگر جنسی دیگری که ۳۵ سال سن دارد درباره تجربه خشونت فیزیکی از سوی مردم می‌گوید: «وقتی مردم می‌فهمند ما روسپی هستیم با ما هرطور که می‌خواهند رفتار می‌کنند. گاه کتکمان می‌زنند.»

جنبه دیگر خشونت علیه زنان کارگر جنسی خشونت و آسیب‌های کلامی و روانی است. کارگران جنسی مورد بررسی در این تحقیق تجارب متعددی از آزارهای کلامی و استفاده از الفاظ رکیک و توهین‌آمیز توسط مشتریان و افراد دیگر داشته‌اند که منجر به آسیب‌‌های روحی و روانی آنان شده است. یکی از این زنان درباره آزارهای کلامی از سوی خریداران سکس می‌گوید: «گاهی در زمان سکس مشتری‌ها از زشت‌ترین فحش‌ها استفاده و ما را با بدترین کلمات خطاب می‌کنند.» کارگر جنسی دیگری درباره آزارهای کلامی همسایه‌ها می‌گوید: «علاوه بر مشتریانمان، همسایه‌ها یا کسانی در محله که می‌دانند ما چکار می‌کنیم، همیشه به بدترین شکل ممکن به ما توهین می‌کنند. آنها طوری حرف می‌زنند، گویی ما انسان نیستیم.»

نوع دیگر خشونت مورد بررسی در این پژوهش خشونت اقتصادی است. کارگران جنسی مشارکت‌کننده در این پژوهش به تجربه‌هایی از خودداری مشتریان از پرداخت مبلغ توافق‌ شده در ازای سکس یا هزینه لوازم پیشگیری و دزدی اشاره کردند. یکی از کارگران جنسی در این باره می‌گوید: «گاهی به خواست مشتری به ویلا می‌رویم اما بعد از چند روز هیچ پولی به ما نمی‌دهند و حتی پیش آمده که به زور از ما پول بگیرند.»

همچنین در این پژوهش تجارب کارگران جنسی در تهران از خشونت جنسی بررسی شده است؛ خشونت‌هایی از قبیل تجاوز، اجبار به انجام اعمال جنسی ناخواسته، اجبار به سکس گروهی (تجاوز گروهی) و اجبار به عدم استفاده از کاندوم. یکی از کارگران جنسی درباره تجاربش از خشونت جنسی می‌گوید: «گاهی پیش می‌آید که من قبول می‌کنم با یک نفر سکس کنم اما وقتی به مکان می‌روم مرا مجبور به سکس با چندین نفر می‌کنند.» کارگر جنسی دیگری در این باره می‌گوید: «بعضی از مشتریان طوری رفتار می‌کنند که ما آسیب می‌بینیم به گونه‌ای که تا چند روز یا حتی چند هفته نمی‌توانیم سکس داشته باشیم.»

 

عوامل زمینه‌ساز خشونت

بر اساس مروری نظام‌مند بر ۱۵۳۶ پژوهش انجام شده پیرامون خشونت علیه کارگران جنسی، جرم‌انگاری، پلیس‌گماری، شرایط کاری، شرایط اقتصادی و نابرابری جنسیتی با افزایش خشونت علیه کارگران جنسی همبستگی دارند. همچنین در میان کارگران جنسی، افراد بی‌خانمان، مهاجر، مصرف‌کننده مواد مخدر، و کارگران جنسی خیابانی بیشتر در معرض خشونت‌اند.[x]

پژوهش‌ها نشان می‌دهند میان انگ اجتماعی نسبت به کار جنسی و افزایش خشونت علیه کارگران جنسی رابطه مستقیم وجود دارد[xi] وانگ‌زنی به کارگران جنسی، تبعیض علیه آنان، به حاشیه رانده شدگی اجتماعی آنان و برخورد با آنها به مثابه «دیگری»، این گروه را در برابر خشونت جنسی آسیب‌پذیر کرده است. «نیکی رابرتز» در« کتاب فاحشه‌ها در تاریخ: روسپی‌گری در جامعه غربی» که مطالعه‌ای تاریخی پیرامون کار جنسی است، ارتباطی مستقیم میان آنچه «انگ فاحشگی» می‌نامد با خشونت علیه کارگران جنسی و تمایل نظام حقوقی به نادیده گرفتن این خشونت‌ها برقرار می‌کند.[xii]

در هم‌آمیختگی جرم‌انگاری قانونی، انگ اجتماعی و انگاره‌های فرهنگی درباره زنان کارگر جنسی، موقعیت فرودست این زنان در نظام‌های سلطه درهم‌تنیده و شرایط حاکم بر کار جنسی باعث شده احتمال وقوع انواع خشونت‌ها از قبیل خشونت جنسی علیه کارگران جنسی افزایش یابد. از سوی دیگر خشونت جنسی علیه زنان کارگر جنسی بیش از خشونت جنسی علیه سایر گروه‌ها نرمالیزه شده و امکان دریافت حمایت‌های مختلف از آنان در برابر خشونت از قبیل پلیس و مراکز ارائه خدمات عمومی کاهش یافته است. همچنین این خشونت، مناسبات نابرابر زمینه‌ساز خود را بازتولید می‌کند و کارگران جنسی را بیشتر به حاشیه می‌راند.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد اگرچه نگرش‌های حامی تجاوز در میان مردان خریدار سکس با مردان دیگر تفاوت معناداری ندارد اما فرد خریدار سکس ممکن است تصور کند مبادله پول میان او و کارگر جنسی به معنای تصاحب و مالکیت بی‌چون و چرای بدن کارگر جنسی است و مبادله پول مجوز هر گونه «بهره‌برداری» از بدن زن کارگر جنسی را به مرد خریدار سکس می‌دهد..[xiii]

 

خشونت سازمان‌یافته و گفتمان پاکسازی

کارگران جنسی ممکن است با خشونت‌های سازمان‌یافته غیردولتی از قبیل خشونت از سوی گروه‌های زورگیری، شبه‌نظامیان، افراطیون مذهبی و همچنین خشونت سازمان‌یافته دولتی از سوی نیروهای نظامی، مرزبانان، زندان‌بانان و عموما پلیس مواجه شوند. درهم‌تنیدگی انگ اجتماعی و جرم‌انگاری فضایی امن به دور از مجازات را برای جرایم علیه کارگران جنسی به وجود می‌آورد که می‌تواند آنان را به هدفی برای خشونت یا سایر جرایم مانند سرقت در فضای عمومی تبدیل کند.

 برخی مجرمان به طور خاص کارگران جنسی را هدف قرار می‌دهند تا آنها را به نام صیانت از ارزش‌های اخلاقی اجتماعی «تنبیه» کنند. برای مثال می‌توان به پرونده «سعید حنایی» اشاره کرد؛ قاتلی سریالی که در سال ۱۳۷۹ در مشهد ۱۶ زن را که گفته می‌شد کارگر جنسی بودند به قتل رساند. حنایی انگیزه خود از این قتل‌ها را پاک کردن جامعه از «فساد و فحشا» عنوان کرده بود.[xiv] پرونده‌های مشابه و مشهور دیگری در کشورهای دیگر هم وجود دارند.

 

بیشتر بخوانید: 

جنبش مقابله با خشونت جنسی باید از فمینیسم مجازات‌محور اجتناب کند  

آغاز راه آزادی: قدرت، خشونت، #من_‌هم

 

لومن (۲۰۰۰) شرح می‌دهد که چگونه «گفتمان پاکسازی» کارگران جنسی که درون نهادهای اصلی چون رسانه و گفتمان‌های عمومی و رسمی آشکار می‌شود کارگران جنسی را در جایگاه غیرشهروند، به مثابه زباله‌هایی که ارزش مراقبت ندارند و خشونت علیه آنان امری عادی است قرار می‌دهد. این گفتمان‌ها از کارگران جنسی دیگری‌هایی می‌سازند که آنان را از «زنان عادی» جدا می‌کنند. گفتمان‌های غالب درباره کار جنسی از کارگران جنسی سوژه‌هایی شیطانی برمی‌سازند و تصوراتی درباره کارگران جنسی به عنوان مجرمانی خطرناک، سوژه‌های غیراخلاقی، افراد شهوتران، بیمار، بی‌تمدن و نفرت‌انگیز به وجود می‌آورند. گفتمان پاکسازی نه فقط کارگران جنسی که خریداران خدمات جنسی را هم به مثابه موجوداتی وحشی و مجرمانی خطرناک بازنمایی می‌کند که تهدیدی برای نهاد خانواده‌اند.[xv]

 لومن این اصطلاح را پس از مطالعه بازنمایی رسانه‌ای قتل کارگران جنسی در کانادا استفاده کرد. او در مطالعه‌اش توجه را به زبان به کار گرفته شده توسط رسانه‌ها، سیاستمداران، پلیس و مباحثات پیرامون چگونگی «خلاص شدن» از روسپی‌گری خیابانی از مناطق مسکونی جلب کرد. لومن نشان داد چگونه مباحثات پیرامون کار جنسی بر «پاکسازی» مناطق مسکونی از کارگران جنسی تمرکز دارد و کارگران جنسی را به مثابه «افرادی دور ریختنی» در نظر می‌گیرد که جهان را به صرف حضورشان آلوده می‌کنند. بدین ترتیب «گفتمان پاکسازی» زمینه‌ساز وقوع خشونت علیه کارگران جنسی می‌شود و رسانه‌ها، سیاستمداران و کارزارهای مردمی علیه کار جنسی زمینه‌ساز و تداوم‌بخش خشونت علیه کارگران جنسی‌اند.

 

خشونت از سوی شریک زندگی و اعضای خانواده

خشونت از سوی شریک زندگی و اعضای خانواده یکی از اشکال رایج خشونت علیه کارگران جنسی است. استیگماتیزه شدن کار جنسی می‌تواند منجر به این شود که اعضای خانواده و نزدیکان کارگران جنسی تصور کنند اعمال خشونت برای تنبیه زن کارگر جنسی عملی قابل‌پذیرش و مجاز است.

از طرفی بسیاری از کارگران جنسی پیش از ورود به کار جنسی یا پس از آن از سوی شرکای زندگی یا اعضای خانواده مورد تجاوز قرار گرفته‌اند. همچنین اگرچه آمار خشونت از سوی شریک زندگی در میان کارگران جنسی بالا است اما خروج از روابط آزاردهنده و توام با سوءاستفاده برای کارگران جنسی در بسیاری از موارد دشوار است.

 در مواردی، بستگان مرد کارگر جنسی پس از اطلاع از شغل او، تجاوز و خشونت جنسی  علیه آن کارگر را مجاز می‌دانند. کارگر جنسی ۲۵ ساله‌ای در شهر بجنورد که از مشارکت‌کنندگان در پژوهشی کیفی درباره کارگران جنسی این شهر بوده، در این باره گفته است: «حتی برادر ۱۷ ساله من وقتی که متوجه ارتباطات من با دیگران شد وقتی در خانه بودیم مرا مجبور به رابطه جنسی می‌کرد. هر چه من مقاومت می‌کردم و میگفتم من خواهر تو هستم فایدهای نداشت و من چارهای جز تسلیم شدن نداشتم.»[xvi]

 

کار جنسی، فقر و مهاجرت

باید توجه داشت ارائه صورت‌بندی از خشونت علیه کارگران جنسی تنها با رویکردی اینترسکشنال ممکن است، چرا که کار جنسی با انواع نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی از قبیل مناسبات سرمایه‌دارانه، مردسالارانه و نژادپرستانه و مسائلی چون مهاجرت غیرقانونی و معلولیت در ارتباط است.

نتایج پژوهشی پیرامون تاثیر عوامل اقتصادی بر ورود زنان به کار جنسی در میان ۵۱۲ نفر از کارگران جنسی نشان می‌دهد وضعیت مالی بسیار بد کارگران جنسی، بی‌شغلی یا شغل نامناسب، وضعیت اقتصادی بسیار بد همسران و والدین آنان از یکسو، تمکن مالی خوب و بسیار خوب متقاضیان مناطق شمال تهران از سویی دیگر، شرایط را برای فروش سکس مهیا کرده است. نتایج این پژوهش عامل اقتصادی را دارای بیشترین قدرت تأثیرگذاری بر ورود پاسخگویان به کار جنسی می‌داند.[xvii]

علاوه بر موقعیت طبقاتی نازل در برخی کشورها بسیاری از کارگران جنسی از مهاجران غیرقانونی‌اند و کار جنسی تنها راه آنها برای امرار معاش است و به دلیل ترس از اخراج و بازگردانده شدن، ناگزیر به تحمل هر شرایط دشوار و انواع خشونت هستند. همچنین در قوانین بعضی کشورها از جمله امارات متحده عربی، کارگران جنسی خارجی در صورت بازداشت از کشور اخراج می‌شوند. با وجود غیرقانونی بودن کار جنسی در امارات زنان بسیاری از کشورهای مختلف برای کار جنسی به امارات و به ویژه دوبی و ابوظبی می‌آیند. تنها در سال ۲۰۰۶، امارات ۴۳۰۰ زن کارگر جنسی مهاجر را از کشور اخراج کرد.[xviii] حتی در کشورهایی چون نیوزیلند که کار جنسی تماما جرم‌زدایی شده است و هیچ اتهامی متوجه  کارگر جنسی، خریدار سکس و واسطه‌ها نمی‌شود، اگر کارگر جنسی مهاجر غیرقانونی باشد در صورت مراجعه به پلیس و گزارش هرگونه خشونت و جرم علیه خود، بلافاصله از کشور اخراج می‌شود. همچنین در کشورهایی چون نروژ و فنلاند، فروش سکس تنها برای شهروندان همان کشور قانونی است و در سوئیس این امکان تنها برای شهروندان سوئیس و اتحادیه اروپا وجود دارد.

 

جرم‌زدایی از کار جنسی راه چاره است؟

کار جنسی در بسیاری از کشورها نظیر ایران تماما جرم‌انگاری شده است؛ بدین معنا که فروش سکس، خرید آن و واسطه‌گری در خرید و فروش سکس همگی غیرقانونی‌اند. جرم‌انگاری فروش سکس تاثیرات منفی بسیاری بر کارگران جنسی دارد: آسیب‌پذیر کردن کارگران جنسی برابر انواع خشونت سازمان‌یافته دولتی و غیردولتی نسبت به کارگران جنسی، افزایش احتمال اعمال خشونت از سوی خریداران سکس، محروم ساختن کارگران جنسی از حمایت‌های قانونی در برابر جرایم مختلف علیه این گروه، گرفتار کردن کارگران جنسی در چرخه فقر و به طور کلی حاشیه‌ای‌تر کردن و فرودست‌سازی هر چه بیشتر آ‌نها.

مدل قانونی دیگری که در میان فمینیست‌ها هم حامیانی دارد، مدل مشهور به سوئدی یا نوردیک است که در کشورهایی از قبیل سوئد، نروژ، فرانسه، ایرلند شمالی، کانادا، جمهوری ایرلند و ایسلند اجرا می‌شود. در مدل نوردیک اگرچه فروش سکس جرم‌انگاری نشده اما با هدف پایان‌بخشی به خرید و فروش سکس، خرید سکس، قوادی و واسطه‌گری و دایر کردن مراکز فروش سکس جرم‌انگاری شده است. فمینیست‌های حامی مدل نوردیک کار جنسی را عملی ذاتا استثمارگرانه می‌دانند که زنان را ابژه‌انگاری و انسانیت‌زدایی می‌کند و خود نوعی خشونت علیه زنان است. 

«مگان تایلر»، پژوهشگر حوزه جنسیت، سه دسته آسیب متفاوت را برای زنان تن‌فروش برمی‌شمرد: افزایش احتمال تجربه خشونت فیزیکی یا جنسی، آسیب روحی و روانی شامل اختلال اضطراب پس از سانحه و اختلال تفکیک، و آسیب‌های ناشی از خود تن‌فروشی مانند ابژه‌انگاری و انسانیت‌زدایی از زنان.[xix] با این صورت‌بندی، صنعت سکس و کار جنسی از نظر بسیاری از فمینیست‌ها محیطی مساعد برای زن‌ستیزی تهاجمی است؛ چرا که بر مبنای حق مردان مبنی بر خرید و مصرف بدن زنان به مثابه یک کالا بنا شده است. بنابراین قانون‌گذاری در این حوزه می‌بایست در راستای از میان بردن تدریجی کار جنسی باشد. اما این رویکرد توسط برخی فمینیست‌ها به چالش کشیده است.

برخی منتقدان چنین استدلال می‌کنند که اگرچه کار جنسی ذاتا استثمارگرانه است اما در جامعه‌ای با مناسبات سرمایه‌دارانه اساسا هر نوع کار مزدی همراه با بهره‌کشی و استثمار است؛ حال آنکه دیگر اشکال کار مزدی علی‌رغم استثمارگرانه بودنشان، قانونی‌اند. از طرفی با پذیرش ماهیت استثمارگرانه کار جنسی و انواع خشونت و تبعیضی که بر کارگران جنسی اعمال می شود در نهایت مدل نوردیک نه تنها نمی‌تواند منجر به از میان رفتن کار جنسی شود، بلکه ممکن است از طرق مختلف منجر به اعمال تبعیض‌ها و خشونت‌های بیشتری بر این گروه شود.

اگرچه مدل نوردیک با جرم‌انگاری خرید سکس و واسطه‌گری، شرایط کار جنسی را دشوار می‌کند و از طرفی با برنامه‌های کاریابی به دنبال این است که کارگران جنسی را به تدریج از این حرفه خارج کند اما  این برنامه‌های کاریابی اغلب با نواقص بسیار روبه‌رو هستند و  پاسخ‌گوی نیازهای اقتصادی و شرایط کارگران جنسی نیستند. در نتیجه کارگران جنسی اغلب به دلیل نیاز مالی ترجیح می‌دهند این حرفه را ترک نکنند.

از طرفی جرم‌انگاری خرید سکس با بالا بردن ریسک مشتریان کارگران جنسی از راه‌های مختلفی بر کارگران جنسی تاثیر می‌گذارد؛ از یک سو کاهش تعداد مشتریان منجر به کاهش درآمد مشتریان می‌شود و از طرف دیگر منجر به کاهش قدرت چانه‌زنی کارگران جنسی می‌شود و ممکن است آن‌ها را به پذیرش شرایط دشوارتر و خشونت‌های بیشتر وا دارد.

در مقابل به عنوان مثال در نیوزیلند کار جنسی با هدف بهبود امنیت کارگران جنسی و رعایت حقوق کار آنان جرم‌زدایی شده است. «اصلاح قانون تن‌فروشی» در سال ۲۰۰۳ این امکان را به مراکز کار جنسی داد تا بتوانند به عنوان فعالیت شغلی قانونی فعالیت کنند و در مقابل موظف به رعایت کلیه حقوق کار برای کارگران جنسی، همچون دیگر کارگران، شوند. مجمع کارگران جنسی نیوزیلند که نقش مهمی در تصویب این قانون داشت هم هدف خود را فراهم کردن محیط کاری امن‌تر و دستیابی کارگران جنسی به حقوق کار عنوان کرد.

 

 


[1]Perfect Victim

[2]هرچند زنانی که کارگر جنسی نیستند و حتی زنان صاحب امتیاز نیز پس از روایت‌گری خشونت جنسی از گزند حملات در امان نیستند.

 


[i]https://time.com/5104951/sex-workers-me-too-movement/

[ii] WHO (2013) addressing violence against sex workers. Available at: https://www.who.int/hiv/pub/sti/sex_worker_implementation/swit_chpt2.pdf

[iii]Deering, K. N., Amin, A., Shoveller, J., Nesbitt, A., Garcia-Moreno, C., Duff, P., Argento, E., & Shannon, K. (2014). A systematic review of the correlates of violence against sex workers. American journal of public health104(5), e42–e54.

[iv]Farley ,Melissa&Barkan, Howard.( 1998) Prostitution, Violence, and

Posttraumatic Stress Disorder, woman&health,volume 27.

[v]Farley, M. , A.Cotton, J.Lynne, S.Zumbeck, F.Spiwak, M. E.Reyes, D.Alvarez, and U.Sezgin . (2004) Prostitution and Trafficking in Nine Countries.  Journal of Trauma Practice 2 (3–4):33–74. 

[vi]Hosseini Divkolaye, N.S., Khalatbari, J., Faramarzi, M. et al.(2021) Frequency and Factors Associated with Violence Against Female Sex Workers in Tehran, Iran. Sexuality & Culture 25, 1–17.

[vii]A.K. Sadati, N. Zarei, H. Joulaei, K. Zare, S.T. Heydari (2017).Clients bargaining for having unprotected sex with female prostitutesInt. J. High Risk Behav. Addiction, 6 (4).

[viii]Asadi-Ali Abadi M, Abolghasemi J, Rimaz S, Majdzadeh R, Shokoohi M, et al. (2018) High-Risk Behaviors Among Regular and Casual Female Sex Workers in Iran: A Report from Western Asia, Iran J Psychiatry Behav Sci. 12(1):e9744.

[ix]Yoosefilebni, J., Irandoost, S. F., Ziapour, A., MohammadiGharehghani, M. A., EbadiFard Azar, F., Soofizad, G., … Solhi, M. (2020). Experiences and challenges of Prostitute Women in Iran: A phenomenological qualitative study. Heliyon, 6(12), e05649.

[x]Deering, K. N., Amin, A., Shoveller, J., Nesbitt, A., Garcia-Moreno, C., Duff, P., Argento, E., & Shannon, K. (2014). A systematic review of the correlates of violence against sex workers. American journal of public health104(5), e42–e54.

[xi]: Clarissa Penfold , Gillian Hunter , Rosie Campbell &Leela Barham (2004) Tackling client violence in female street prostitution: Inter-agency working between outreach agencies and the police, Policing and Society: An International Journal of Research and Policy, 14:4, 365-379.

[xii]Roberts, N. (1993). Whores in history : Prostitution in Western society. London: Grafton.

[xiii]Phipps, A. (2013) 'Violence against sex workers', Lesley McMillan and Nancy Lombard, eds., Violence Against Women (Research Highlights in Social Work Series), pp87--‐102. London: Jessica Kingsley Publishers.

[xiv]https://www.ilna.news/fa/tiny/news-743863

[xv]Lowman, J. (2000) ‘Violence and the Outlaw Status of Street Prostitution in Canada’, Violence Against Women 6(9): 987-1011.

 

[xvi]قربانی، اسماعیل (۱۳۹۶) روسپی‌گری: تحمیل اجتماعی یا انتخاب شخصی؛ ارائه یک تحلیل کیفی. پژوهشنامه مددکاری اجتماعی،۴ (۱۲): ۱۴۳-۱۸۴.

[xvii]وروایی، ا.، و نیازخانی، م.، و کلاکی، ح. (۱۳۸۹). بررسی تاثیر عوامل اقتصادی بر گرایش به ناهنجاری اجتماعی و راهکارهای انتظامی - اجتماعی پیشگیری از آن (مطالعه موردی روسپیگری خیابانی). انتظام اجتماعی, ۲ (۱): ۱۵۷-۱۲۵.

[xviii]https://www.arabnews.com/node/295954

[xix]Maddy Coy (ed.), Prostitution, harm and gender inequality: Theory, research and policy. Ashgate Publishing Ltd: Farnham, 2012, 198 pp., (207 pp including Index).

مطالب مرتبط