دیدبان آزار

روایات زنان از تجاوز و شکنجه جنسی سیستماتیک در زندان‌های رژیم بشار اسد

رد فراموشی‌ناپذیر خون و تجاوز

ویدئو مربوط به لحظه آزادسازی زنان از زندان صیدنایا است، زندانی که تحقیقات سازمان عفو بین‌الملل می‌گوید رژیم بشار اسد ۱۳ هزار نفر را در آن اعدام کرده و هزاران نفر دیگر را تحت شدید‌ترین شکنجه‌ها قرار داده است. زنان زندانی‌ به شکنجه جنسی و تجاوز گسترده در زندان‌های بشار اسد شهادت داده بودند. عده‌ای از این زنان با اتکا به صلاحیت قضایی جهانی در کشورهای اروپایی، دادخواهی و پاسخگو کردن رژیم اسد را پی گرفتند. در ادامه بخش‌هایی از روایات و شهادت‌های زنان زندانی را می‌خوانید:

پرتمان می‌کردند روی زمین و لگد می‌زدند‌، سرتاسر بدنمان را مورد ضرب‌وشتم قرار می‌دادند‌. با کابل‌های ضخیم برق شلاقمان می‌زدند. روی دست و پستانهایم سیگار خاموش کردند. یک بار با ضربه محکمی به سرم بیهوش شدم.

به‌زور به پشت می‌خواباندنم و پاهایم را بالا می بردند‌. بعد به ران و پاهایم با چوب و کابل برق حمله می‌کردند‌. بارها این کار را انجام دادند‌.

جنازه‌ها را با تحقیر روی زمین می‌کشیدند، زندانیان را آویزان می‌کردند و شکنجه می‌دادند‌. روی دیوارها رد خون بود. سلول‌های زندان بوی خون می‌داد.

ژاکت مشکی برایم صحنه‌های تجاوز را تداعی می‌کند. صدای قطره‌های آب مرا به سلول انفرادی بازمی‌گرداند‌. ابزارهای شکنجه بازجو دائما در کابوس‌هایم ظاهر می‌شوند.

در دفتر رئیس گارد جمهوری‌خواه در حلب، زیر تصویر بشار اسد به من تجاوز کردند. دچار خونریزی شدم.

طی دو هفته در فرودگاه ارتش در المزه، بیش از سه بار مورد تجاوز و تعرض جنسی قرار گرفتم. در بازجویی‌‌ها لختم کردند و از جلو و پشت مورد تجاوز قرار گرفتم. از تجاوز فیلم گرفت و تهدید کرد که برای آشنایان و اطرافیانم می‌فرستد‌.

می‌توانستی در صورت همه زنان ببینی که شکنجه شده‌اند. دختری ۱۶ ساله توسط شش نفر مورد تجاوز گروهی قرار گرفته بود. از خانواده‌ای مذهبی بود. بردندش و دیگر از او خبری نرسید.

شکنجه شدم. به من جلوی دیگران تجاوز کردند. در سلول حبسم کرده بودند، اما صدای فریاد زندانیان را می‌شنیدم. صدایشان تا ابد در گوشم زنگ می‌زند و فراموش‌ کردن آن ممکن نیست.

فرمانده سلیمان زیباترین دختران را انتخاب می‌کرد و به اتاق خود می‌برد. در دفترش دو اتاق بود. جلوی آن دفتر بود و پشت آن اتاق تجاوز جنسی. یکی از دخترانی که مورد تجاوز قرار گرفته بود باردار شد. آن‌ها به تجاوز به او در دوره‌ بارداری هم ادامه دادند تا جایی که در ماه ششم بارداری زایمان کرد و جلوی چشمش به بچه شلیک کردند.