ارنواز: امروز بنا دارم بر سه مفهوم در جنبش زنان ایران اشاره کنم. هرچند که بیچهره و بینام در میان شما هستم، در آستانه سال ۱۴۰۳، وارد دهمین سال فعالیت خود در جنبش زنان میشوم. در یک سال و نیمی که از قیام ژینا گذشت، بسیاری از فمینیستها بهتنهایی یا به شکل گروهی به بازنگری در حدود و ثغور جنبش زنان پرداختند. بسیاری از دوستیها و همکاریها در این یک سال و نیم از هم گسست یا دوباره بهم رسید. اتحادها و مرزبندیها بازتعریف شدند و دقایق ائتلافی شکل گرفت. در ۲۰ دقیقه پیش رو بر سه مفهوم تمرکز خواهم کرد؛ خواهرانگی، معنای نقد و محفلگرایی. این سه مفهوم را تا جای ممکن بهشکلی سادهسازیشده مطرح خواهم کرد و تلاش میکنم نسبت این سه مفهوم را با مثلت اتحاد، مرزبندی و ائتلاف، که رکنهایی اساسی در جنبش زنانند، روشن کنم. هرچند پاسخ دقیق و متقنی برای بسیاری از پرسشهایی که امروز مطرح میکنم ندارم، اما به نظرم فکر کردن به این سه مفهوم، میتواند به شناخت دقیقتر بسیاری از شکافهای درونی در جنبش زنان کمک کند.
نقدهای درونی من با علم به این مسئله مطرح میشود که از فشارهای امنیتی بر فعالان زن، از سنگاندازیهای نهادها و افراد بر سر فعالیتهایشان و از معضل نبود امکانات مادی برای سازماندهی خبر دارم. یکی از دلایلم برای اینکه از دادن پاسخ قاطع در انتهای ارائه امتناع میکنم، همین سایه همیشه و همهجا حاضر نهادهای امنیتی و حملات تخریبگرانه زنستیزانی است که میتوانند از اعضای هر گروه سیاسی باشند. مخاطب من در اینجا در درجه اول، اعضای جنبش زنان خواهند بود. و هرچند چهره و نام ندارم، اما امیدوارم این طرح مسئله، مقدمهای باشد بر گفتوگوهای فمینیستی در آیندهای نزدیک.