دیدبان آزار

ارائه هاله‌ میرمیری در همایش هشت مارس دیدبان آزار

مقنعه؛ سه قصه-خاطره از یک ترومای جمعی

بخشی از ارائه هاله میرمیری در همایش هشت مارس دیدبان آزار: مساله حجاب اجباری در ایران یک پدیده چندوجهی و چندتعینی است، به این معنا که ضمن اینکه اساسا مساله‌ای تاریخی، سیاسی و ابزار سرکوب به شکل سیستماتیک و ساختاری است، در سطح عاطفی و روانی یکی از آبشخورهای اصلی زخم های روان-تنی ما است. به این اعتبار، حجاب اجباری به عقیده من برای اون آن زنانی که پس از انقلاب و در جمهوری اسلامی با سیاست‌های جنسی/جنسیتی مبتنی بر سنت-عرف اسلامی اینهمان نشدند و به‌نحوی در‌برابر استانداردهای زن عفیف و دلخواه جمهوری اسلامی در عرصه اجتماعی و صدالبته در خانواده‌ها ایستادند، همواره طرد و تنبیه شدند و مورد خشونت عریان و البته «عادی‌سازی‌شده» قرار گرفتند.

 معتقدم که این مکانیزم ارعابی-تربیتی و ایدئولوژی «حجاب و عفاف» بخش مهمی از روند تربیتی و رشد جنسی/جنسیتی بسیاری از زنان در ایران بوده و همواره خاطرات متناقض و متعاقب با آن احساسات مخربی چون اضطراب و خشم و ناامنی را به همراه داشته است. همین احساس ناامنی و حس مورد حمله و بازجویی قرارگرفتن از سوی آپاراتوس.های قدرت این مساله را مستعد می‌کند که سیاسی و ترومایی جمعی و مساله‌ای فمینیستی باشد. این احساسات و خاطرات اگرچه قابل‌اشاره نیستند، بدیهی فرض می‌شوند و یا آنچنان کلان نیستند که سرفصلی در تاریخ جریان بدنه باشند، اما بخش مهمی از تاریخ زیسته‌ای هستند که هیچ‌وقت گویی فرصت ضبط و ثبت‌شدن در جریان تاریخ بدنه را نداشته‌اند. از‌این‌رو، قدم‌های کوچک ما در ثبت این احساسات به تاریخ‌نگاری فمینیستی در بلندمدت کمک قابل‌توجهی خواهد کرد.

من در این ارائه مروری بسیار کوتاه بر نحوه اعمال سیاست‌های مرتبط با حجاب اجباری و جنسی خواهم داشت و در مرحله بعد سعی می‌کنم نحوه متاثر‌شدن ما از این سیاست‌ها را نشان بدهم. به این منظور، در گام بعدی خواهم گفت که منظور از متاثر‌شدن به معنای دقیق کلمه چیست و در ادامه مفهوم پاتولوژیکی چون تروما را زمینه‌مند می‌کنم و منظور خود را از ترومای تدریجی، بینامقطعی و روزمره توضیح می‌دهم و می‌گویم بخش زیادی از آنچه امروز ما در خیزش ژینا می‌بینیم، نتیجه انباشت همین زخم‌ها و برخاستن علیه آنهاست. اما نقطه قوت ارائه به زعم خودم داده‌های انضمامی و یا به عبارتی به‌اشتراک‌گذاشتن سه قصه-خاطره درباره احساسات متناقض، تروماتیک و بازگشت‌پذیری است که در یک پروژه پژوهشی در ارتباط با « مقنعه» بیان شده است. و در نهایت سعی می‌کنم به این پرسش پاسخ بدم که آیا زخم‌های ما قابل ترمیم‌اند؟