دیدبان آزار

پاسخی به یاوه‌گویی‌های «خبرچین»

«وای ببین اینقدر خوب بود، اینقدر خوب بود»

نویسنده: ناشناسی حاضر در آن روز ۲۸ شهریورماه

«وای ببین اینقدر خوب بود اینقدر خوب بود.» از این به بعد این برای من می‌شود یک جمله کلیدی. «وای ببین خیلی خوب بود، خیلی خوب بود.» برای توصیف زیبایی هرچیزی که در پوست نگنجد همین را استفاده خواهم کرد. برای توصیف حال حیرت‌زده و شورانگیز می‌گویم: «واااای ببین خیلی خوب بود.» این همه ساختید، ادیت کردید جمله‌ها حذف کردید، کلمات را پس‌وپیش کردید که با این ویدیو بگویید آنها جاسوس بودند و ماموریت داشتند؟ آن وقت این صدای جاسوس است؟ «وای ببین اینقدر خوب بود اینقدر خوب بود.» انقدر هیجان‌زده و ناباورانه؟

این شور و هیجان و ذوق و خنده صدای انسانی است که سال‌ها درباره رنج و طرد و حذف زنان از سوی شما نوشته، سال‌ها خودش این رنج را زیسته، زندگی شخصی و مسئولیت اجتماعی‌اش را در این راه تعریف کرده و حالا روز دوشنبه، ۲۸ شهریور سال ۱۴۰۱ رسیده به بلوار کشاورز و حیرت چشمانش را بلعیده‌ است. انتهای جمعیت را نمی‌بیند که به کجا ختم می‌شود، فقط دست‌های توی هوا را می‌بیند که روسری‌ها را می‌چرخانند. 

فکر می‌کنید لیدر تجمع بودن شرم‌آور است؟ یا اگر کسی لیدر تجمع باشد جاسوس است؟ این صدایی که ما از او می‌شنویم فوقش تا چند متر آن‌سوتر برسد. اما مگر شرم دارد آنچه که شما با تدوین و زورکی می‌خواهید اثبات کنید بوده است؟ هرکدام از ما با افتخار حنجره می‌دریم که آنی باشیم که می‌گویید الهه محمدی بوده است. الهه محمدی جاسوس است؟ کسی که دلش همواره با رنج زنان بوده و تک‌تک جملات و گزارش‌هایش آشکار و علنی از دغدغه‌هایش می‌گویند؟ شرم از آن شماست و نه زنانی که به خیابان آمدند و «زن، زندگی، آزادی» سردادند.