اهمیت خروشیدن خوابگاههای دخترانه را با نگاهی دوباره به وضعیت زنان دانشجو بهتر میتوان درک کرد. تا چندی پیش دانشجویان در تجمعات شعار میدادند: «خوابگاه دخترانه، یه بندی از زندانه». اتاقهایی با پنجرههای محصور و درهایی قفلشده و اعمال قهریترین سیاستهای کنترل بدن بواسطه کنترل عبورومرور زنان، امضا گرفتن از همسر برای اجازه خوابگاه، نظارت بر پوشش زنان در داخل و خارج خوابگاه، ممنوعیت تماشای فیلم خارجی و حتی بعضا ممنوعیت اپیلاسیون واژن و محدودیتهای دیگری که پیوندی عمیق با پایههای ایدئولوژیک نظام مستقر دارد.
زنی روایت خود را از خوابگاه دخترانه اینگونه آغاز کرده: «تا به حال شده پای فیلمهای سیاه و تلخی بنشینید و با خودتان بگویید مگر میشود اینهمه رنج برای یک نفر پیش بیاید؟ مگر میشود اینهمه تاریکی در زندگی یک نفر باشد؟ آنچه ما در سالهای از خوابگاه دیدیم به سیاهی همان فیلمهای غیرواقعی است.»
او شرح داده است: «نظارتی که روی ما بود شباهتی به نظارت نامحسوس عصر مدرن نداشت. هیچ کسی اصلا نگران علنی شدن این اهرمهای استبداد بلای سر ما نبود که بخواهد حداقل ظاهر ماجرا را حفظ کند. برای همین نه فقط بر رفتوآمد بلکه وسایل شخصیمان هم کنترل میکردند. مثلا مجبورمان کردند با امضای نامهای رضایت دهیم تا هر زمان میلشان کشید به محتویات لپتاپمان دسترسی داشته باشند. قواعدی برای بدنمان نوشته بودند که هرکدام آن را رعایت نمیکردیم اخراج میشدیم. حالا این قواعد میتوانست تا زیر لباسها و حتی اندام جنسیمان هم کشیده شود. نمونه؟ یکی از دوستانم به دلیل داشتن موهای زائد زیاد و موهای کوتاه سرش از سوی مسئولان خوابگاه اخراج شد. او را به دفتر کشاندند و گفتند: "شلوارت را بالا بزن. تو چرا همیشه موهایت را کوتاه میکنی؟ تو دختر نیستی." کاش تجربه و شجاعت امروزم را آن زمان داشتم. کاش میشد خشم امروزم را با خودم به اتاقک متعفن مسئول خوابگاه ببرم.»
اکنون ویدئوهای تجمعات و صدای بلند شعاردادن زنان در خوابگاههای شهرهای مختلف یکبهیک منتشر میشوند، از الزهرا گرفته تا اصفهان و ... . آنها با جنگیدن برای بازپسگیری حریم شخصی، سوژگی و استقلال خود به زن زندگی آزادی معنایی منحصربهفرد و تاریخی اضافه میکنند. انقلاب زنانه از ساختن اتاقی از آن خود و با دستان خود آغاز میشود.