به نام آزادی
من، عاتکه رجبی آموزگاری که از دوم مهر ماه تا کنون همچنان در اعتصاب است، همانطور که در بیشتر فراخوانهای سال ۱۴۰۱ شرکت کردم، تصمیم دارم در فراخوان ۱۹ اردیبهشت ماه معلمها هم شرکت کنم. دلیل شرکتم، کودکانی هستند که نه تنها کودکیشان بلکه حتی حق زندگی کردن از آنها گرفته شده. کودکانی که هر روز و هر لحظه زندگیشان را همراه با احساس ترس و خطر میگذرانند. و از همه مهمتر سالها پیش کودکی گفت: «ما اینجا آب نداریم. همهتون رو دوست دارم.» در دل به او گفتم: «این عاتکه الان ضعیفه، ولی بهت قول میدم روزی که قدرت ایستادن روی پاهام رو پیدا کردم، برای تو خواهم ایستاد و حق تو رو فریاد خواهم زد.»
ین عاتکهای که میبینید تنها چیزی که برای اهمیت دارد این اکه وقتی کودکی را در حال رقص و شادی میبیند، در دلش به آینده پر از فقر و تباهی آن کودک زار نزند. برای زندگی کردن کودکان به مبارزه ادامه خواهم داد. برای کودکان، عشق، صلح، دوستی، محبت، آرامش، امنیت و رفاه خواهانم. مبارزه میکنم. چون نمیخواهم وقتی شاهد رنج کودکی هستم، سکوتم حس عذاب شرم را به من ببخشد. و سخن آخرم با توست: متجاوز زندگی، به این چهره خوب نگاه کن. هیچ نشانی از ترس میبینی؟ این حتی خشم هم نیست. این آگاهی است. خشم مرا به این نقطه نرسانده. آگاهی به حق و حقوقم من را به این نقطه رسانده است.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در فراخوان روز سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ از ساعت ۱۰ تا ۱۲، موارد اعتراضی خود را چنین اعلام کرده است:
- بیتوجهی آشکار به جایگاه علم و معلمان
- حذف عملی اصل ۳۰ قانون اساسی
- تشدید القائات ایدئولوژیک در کتابهای درسی
- عدم اجرای درست قانون رتبهبندی و تبدیل آن از یک عامل تشویق معلمان به ابزاری برای مطیع کردن آنان
- انتظار بیش از یک دهه برای همسانسازی حقوق بازنشستگان
- عدم اجرای همین قانون نیمبند رتبهبندی برای بازنشستگان سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱
- ایجاد ناامنی روانی و تهدید سلامت جسمی دانشآموزان به ویژه دختران دانشآموز