دیدبان آزار

پوسترهای منع آزار خیابانی در هرات، کاشان و رفسنجان

به پوشش شما ربطی ندارد

آزار جنسی در فضای عمومی؛ تجربه مشترک زنان ایران و افغانستان

علی پاکزاد: پوسترهای دیدبان آزار را قبلا در ایران دیده بودم و حالا در سفر به افغانستان در محله جبرئیل در غرب هرات، این پوسترها را که روی دیوار نقاشی شده‌اند، مشاهده کردم.

 

 

آنچه در ایران درباره آزار و خشونت جنسی برای زنان روی می‌دهد، علیه زنان افغانستان هم وجود دارد. به همین خاطر این پوسترها را که برای مبارزه با آزارهای خیابانی طراحی شده‌اند بر دیوارهای شهر هرات جا خوش کرده‌اند. برای فرهنگ‌سازی و برای داشتن جامعه‌ای امن برای زنان.

 

 

به پوشش شما ربطی ندارد

نرگس: ساعت ۵ بعد ازظهر به کاشان رسیدم. به سمت بازار سنتی کاشان رفتم و با وارد چند مغازه‌ شدم. اکثرا از پیشنهاد نصب پوسترها استقبال می‌کردند هرچند برخی مردد بودند و نگران از این‌که با نصب پوسترها دچار مشکل شوند.

 بعد از گشت‌وگذار در بازار به سمت ایستگاه تاکسی رفتم. سوار تاکسی زرد رنگی شدم که مسافران دیگرش یک مرد میان‌سال و دو زن جوان بودند که به نظر می‌رسید دانشجو باشند. بعد از این که راننده راه افتاد یکی از پوسترها را از کیفم درآوردم تا نشانش دهم. درباره اهداف و فعالیت‌هایمان توضیح دادم و پیشنهاد دادم که پوسترها را پشت صندلی‌ها بچسباند. راننده پاسخ داد: «اتفاقا ما خودمون این مشکل رو داریم. بعضی وقتا متاسفانه بعضی از آقایون رعایت نمی‌کنن درست نمی‌شینن. یه رفتارهایی می‌کنن که واقعا حتی آدم روش نمی‌شه بگه. شما لطف کن چندتای دیگه از این‌ها بده به من که به همکارا هم بدم.»

 

 

با خوشحالی چندتای دیگر از کیفم درآوردم و به راننده دادم. گفتم: «از اون پوسترهایی که درباره درست نشستن در تاکسی بود فقط همین چندتا رو همراهم داشتم و بقیه پوسترهایی که الان بهتون دادم درباره متلک گفتن هستن.» بعد هم همان توضیحات همیشگی درباره پوسترها را دادم. مردی که جلو نشسته بود وارد بحث شد و گفت: «خانم خیلی عذر می‌خوام ولی این حرفی که شما می‌زنید واسه وقتیه که زن خودش نخواد متلک بشنوه. الان خود خانما یه جوری لباس می‌پوشن و حجابشون طوریه که معلومه که می‌خوان جلب توجه کنن دیگه این که اسمش مزاحمت نیست...»

 

 

 یکی از دخترها که تا آن زمان ساکت بود گفت: «ببخشید آقا ولی این حرفی که شما می زنید کاملا غلطه. من به عنوان یک زن محجبه و چادری دارم این حرف رو می‌زنم...» بعد هم در ادامه توضیح داد که او هم به عنوان یک زن محجبه از آزار و اذیت‌های خیابانی در امان نبوده و بارها در خیابان متلک شنیده است.

گفت: «شما تصور می‌کنید فقط خانم‌هایی که حجابشون کامل نیست تو خیابون متلک می‌شنون پس لابد خودشون مقصرن و اگر حجابشون رو رعایت کنن کسی مزاحمشون نمی‌شه. ولی من هم که حجابم کامله احساس امنیت نمی‌کنم. این مساله اصلا ربطی نداره به پوشش خانم‌ها...» به صحبت‌هایش ادامه می‌داد و هر از گاهی راننده هم در تایید صحبت‌هایش چیزی می‌گفت. پیاده که شدیم از دختر بابت صحبت‌هایش تشکر کردم. نمی‌دانم حرف‌هایش از نظر آن مرد قانع‌کننده بود یا نه اما دست‌کم تلنگری بود بر این که بداند زنان محجبه هم از گزند مزاحمت‌های خیابانی در امان نیستند.

 

پوسترها را پاره کردند اما باز هم می‌چسبانم

عباس خدادادی: یک گذر در شهر رفسنجان، چند سالی است که سنگ فرش شده و نزدیک به حصار تاریخی شهر است. مکان مناسبی برای پیاده‌روی و هواخوری. من هم هفته‌ای سه شب با دوچرخه از این گذر عبور می‌کنم و همیشه شاهد آزار و اذیت‌های جنسی زنان بوده‌ام. یک بار هم که به جمعی از پسرها گفتم چرا اینجوری رفتار می‌کنید؟ با توهین و پرخاش روبرو شدم.

 

 

به خاطر همین، برآن شدم تا با پوسترهای دیدبان آزار پیامم را برسانم. هرچند پوسترها را پاره کردند اما این سومین بار است که برای چسباندنشان اقدام می‌کنم و قطعا تکرار خواهم کرد چه در اینجا چه در مکان‌های دیگر. البته نه به بافت قدیمی و تاریخی. سرانجام باید هرچند کوچک، تاثیری داشته باشد. 

من دو سری از پوسترها را پرینت گرفتم و در یکی از خیابان‌های شلوغ شهرمان، نصب کردم. اما بعد دیدم آن‌ها را پاره کرده‌اند. این خیابان متاسفانه یک مغازه بیشتر ندارد، برای همین تصمیم گرفتم که به دیوارها بچسبانم. دفعه بعد با اسپری چسب دوباره اقدام کردم و  شماری از این پوسترها را به دیوار چسباندم. آدم‌هایی که می‌بینند در حال چسباندن پوسترها هستم همیشه این کار را تحسین می‌کنند اما نمی‌دانم چه کسانی هستند که آن‌ها را پاره می‌کنند.

 

 

پوسترها را به یک زوج دادم که بوفه‌ای را اداره می‌کنند. خودشان آن‌ها را پرس کردند تا باد و باران خرابشان نکند و قرار شد جلوی پیشخوان مغازه‌شان نصب کنند. همچنین، نگام چسباندن پوسترها، یک زوج روی یکی از نیمکت‌ها نشسته بودند. هنگامی که برایشان علت کارم را توضیح دادم، مرد به من گفت که مغازه چاپ و تکثیر دارد و برای دفعات بعدی حاضر است پرینت‌ها را نصف قیمت حساب کند. امیدوارم کار برای مقابله با آزار و اذیت‌های خیابانی سودمند باشد.

بعد از چسباندن این پوسترها، مرضیه محمدی یکی دیگر از همراهان دیدبان آزار آن‌ها را در همان خیابان در رفسنجان دیده و با گذاشتن عکس‌هایی از این پوسترها در صفحه اینستاگرامش از حس و حالش هنگام مشاهده نوشته است: «دیوارهای خیابان بنفشه در رفسنجان با این پوسترها این چنین زیبا شده است. وقتی آن‌ها را دیدم به خودم گفتم بالاخره یکی از این درد مشترک برای زنان و احساس ناامنی در شهر، حرف زد. آزار کلامی شامل فحش‌های رکیک و متلک‌های زننده‌ای مانند این‌هاست: «خانم برسونمت؟، بیام رد بشم از کوچکتون؟ شماره بدم تک می‌زنی؟ چه قشنگی تو! و...»

 

 

اگر شاهد چنین رفتارهایی بودید، سکوت نکنید. کسی که به یک زن متلک می‌گوید، حرفش را می‌زند و می‌رود اما حرفش آنقدر تاثیرگذار است که یک زن ممکن است نتواند حتی شب راحت بخوابد.

 

روز‌به‌روز تعداد حامیان بیشتر می‌شود

مرضیه: حدود دو ماه قبل بود که برای اولین بار پوسترهای منع آزار خیابانی را در گذری در شهرمان دیدم و دلم گرم شد. اما پوسترها کم‌کم کنده شدند. امروز رفتیم و دوباره در همان نقاط قبلی نصب کردیم. هنوز هم هستند کسانی که این کار را درست نمی‌دانند، اذیت می‌کنند، متلک می‌پرانند و حتی فحش می‌دهند. اما اتفاقات خوبی دارد می‌افتد. روزبه‌روز به تعداد کسانی که از ما حمایت و کمک می‌کنند، بیشتر و بیشتر می‌شود.

 

مطالب مرتبط