دیدبان آزار: میرابل جونز، هنرمند کوئیر و نانباینری در سال ۲۰۱۱، پس از مورد تعرض قرار گرفتن «هنر علیه تعرض جنسی»[1] را به راه انداخت. او سال دوم دانشگاه مورد تجاوز قرار گرفته بود: «باید این تصمیم سخت را میگرفتم که در دانشگاه بمانم و سعی کنم جلو بروم یا انصراف بدهم. خیلی دوران سختی بود. تنها چیزی که کمک کرد این بود که بین تجربهام و خلق پروژههای هنری در دانشگاه پیوند برقرار کردم و به واسطه هنر با تجربهام مواجه شدم.» هنر علیه تعرض قصد دارد با آثار تجسمی و اجرای هنری سکوت حول خشونت جنسی و خشونت خانگی را به چالش بکشد و برای بازماندگان خشونت جنسی کمکهای مالی گردآوری کند. این سازمان از دل پروژه کارشناسی ارشد جونز بیرون آمد. پروژهای شامل سه سری کتاب دستساخت که روایت ۲۲ بازمانده خشونت جنسی را دربر میگرفت.
طبق آمار «شبکه ملی تجاوز، سوءاستفاده و تجاوز به محارم»، در هر ۷۳ ثانیه یک آمریکایی مورد تعرض جنسی قرار میگیرد. هر سال به طور میانگین ۴۳۳ هزار و ۶۴۸ نفر تجاوز و دیگر اشکال خشونت جنسی را تجربه میکنند. هنردرمانی به طور روزافزون به عنوان یک مکانیسم بهبودی به کار گرفته میشود. ناتالی فاستر، هنردرمانگر و مدیر انجمن هنردرمانی آریزونا که سالها به صورت تخصصی بر روی تروما، سلامت روان و هنردرمانی متمرکز بوده میگوید: «هنر به بازماندگان خشونت کمک می کند آنچه که بر آنها گذشته را بیرون بریزند بدون اینکه لزوما مجبور باشند دربارهاش حرف بزنند. تصاویر هزاران حرف برای گفتن دارند و هنر زبانی جهانشمول و همگانی است. از این طریق بالاخره افراد میتوانند مسئلهای که توسط شرم احاطه شده را بروز بدهند.»
بیشتر بخوانید:
ما این بار سنگین را با خود حمل کنیم
بسیاری از زنان از ترس سرزنش شدن سکوت میکنند
برخلاف دیگر متدهای درمانی، رویکرد هنرمحور به بازماندگان خشونت جنسی این امکان را میدهد که رنج خود را به تصویر تبدیل کنند و از طریق استعاره احساسات خود رو بروز بدهند. فاستر میگوید: «این روش تا حدودی انرژی فرد را به تصویر انتقال میدهد. ما دیگر لازم نیست درباره بازمانده صحبت کنیم، بلکه درباره تصاویر خلق شده حرف میزنیم.» جونز درباره تجربه خودش از هنردرمانی توضیح میدهد: «به میانجی هنر، بازماندگان احساساتی را درون خود کشف میکنند که پیشتر غیرقابل دسترسی بودهاند. در فرآیند خلق هنر، چیزهایی را مییابیم که اصلا نمیدانستیم وجود داشتهاند. گویی کلمات عینیت پیدا میکنند. هنر میتواند انتزاعی باشد و پردازش احساسات به روشهایی نرمتر چیزی است که ما به آن نیاز داریم.»
اگرچه او توضیح میدهد تماشای هنر ضدتجاوز لزوما برای مخاطب کارکرد درمانی ندارد و میتواند ناخواسته خاطرات تروماتیک را تحریک و زنده کند: «برای یک اجرای هنری و سخنرانی به دانشگاه کارولینای شمالی رفتم. دقیقا همان ماه در آن دانشگاه یه تجاوز خشونتآمیز رخ داده بود و خیلی باید دقت میکردم که چه میکنم و چه میگویم.» بنابراین میان نمایش هنری ترومای خشونت و هنردرمانی تفاوت وجود دارد و این دو را نباید یکسان تلقی کرد. در واقع هنر علیه تعرض هم هدفش تشویق و ترغیب هنرمندان به تولید آثار پیرامون مسئله خشونت جنسی است و اگرچه از اهمیت هنردرمانی سخن میگوید اما خدمات درمانی ارائه نمیدهد.
فاستر اهمیت مدیومهای جدید برای هدف قرار دادن استیگمای پیرامون خشونت جنسی به رسمیت میشناسد اما بر تخصص و تجربه تاکید دارد: «من هنردرمانگرانی را دیدهام که آموزش تخصصی ندیدهاند، یا رواندرمانگرانی که به هنر علاقهمندند، اینجاست که خطاها رخ میدهد. خطاهایی که میتواند برای بازماندگان بسیار خطرناک باشد. هنر بسیار قدرتمند است و میتواند موجب قلیان انبوهی از احساسات شود. اگر ندانید که برای هر شخص دقیقا از چه روش و ابزار خاصی باید استفاده کنید، ممکن است آسیبهای جدی بر فرد مورد نظر وارد کنید.» هنر علیه تعرض از زمان راهاندازی تاکنون به طور مستمر در راستای آگاهیبخشی فعال بوده، اجراهای هنری ترتیب داده و در دانشگاهها و انجیاوهای متعددی سخنرانی و کارگاه آموزشی در زمینه اهمیت هنردرمانی، مداخله شاهدان آزار جنسی، خودمراقبتی، افسانههای تجاوز و ... برگزار کرده است. این سازمان همچنین موفق شده هزاران دلار برای حمایت از بازماندگان خشونت جمعآوری کند.
[1] https://www.artagainstassault.com/