دیدبان آزار: در سال 2017، «الیزا هچ»، در لندن آغاز به عکاسی از دوستانی که مورد آزار جنسی قرار گرفته بودند، کرد. هچ و دوستانش از آزارهای روزمره در خیابانها، بارها و پارکها به ستوه آمده بودند و به همین دلیل تصمیم گرفت کاری کند. او تصاویر را در همان مکانهایی(یا مشابه آنها) که زنان آزار را تجربه کرده بودند ثبت کرد. از ایستگاهها و واگنهای مترو گرفته تا اتوبوسها، سوپرمارکتها، مراکز خرید، خیابانها، رستورانها، محیطهای کاری و غیره. این عکسها به همراه روایات بازماندگان که از طریق مصاحبه گردآوری شده بود، در اینستاگرام منتشرشدند.
هچ درباره تجربه خودش میگوید: «بزرگ شدن در لندن باعث میشود به متلک شنیدن و آزار جنسی عادت کنید، بویژه وقتی که یونیفرم مدرسه به تن دارید. وقتی کمسنوسال بودم، این آزارها به نظرم عادی میرسید و نادیده میگرفتم. سالها گذشت تا بالاخره کلافگی خودم را با دوستانم در میان گذاشتم و فهمیدم که آنها هم به طور متداوم با چنین خشونتهایی مواجهند. با تعدادی از دوستان مذکرم که صحبت میکردم برایشان باورنکردنی نبود و همین موضوع باعث شد فکر کنم که دیگر بس است و باید قدمی بردارم. تجربهها خودم شامل طیف وسیعی از آزارها است. از متلکهای «بخند عشق» و «خوشاخلاق بشو» گرفته تا رفتارهای شوکهکنند و هراسناک. در پروژه عکاسی هم میخواستم تنوع آزارهایی که زنان روزمره تجربه میکنند را به تصویر بکشم.»
کمکم زنان دیگر هم به صفحه پیام دادند که میخواهند تصویر و روایتشان ثبت و منتشر شود. خیلی زود صفحه «CheerUpLuv» به فضای امنی برای بازماندگان خشونت جنسی تبدیل شد تا بتواند تجربههای خود را ردوبدل کنند، آنها از نگاه و زبان خود بازصورتبندی کنند و فضاهایی که خشونتها را در آنها متحمل شدند بازپس بگیرند. هر زن به مکانی که در آن مورد خشونت قرار گرفته برمیگردد، به دوربین زل میزند و تصویرش ثبت میشود. بسیاری از این زنان، واکنشی به آزار رخ داده نشان نداده، سکوت کرده، تغییر مسیر داده، آزارگر را نادیده گرفته یا فرار کردهاند. اما حالا میخواهند حرف بزنند و ورق را برگردانند. هچ میگوید تعداد زیادی از زنانی که از آنها عکاسی کرده تجربههایی مربوط به دوران کودکی خود را فاش کردهاند. سنینی که اصلا دختران نمیتوانند واکنشی نشان بدهند.
بیشتر بخوانید:
«اولین خاطرهات از آزار خیابانی چیست؟»
ما این بار سنگین را با خود حمل کنیم
به اعتقاد الیزا از طریق این روایتگری، زنان این مکانهای تروماتیک را که در آنها دچار احساس بیقدرتی و آسیبپذیری شدهاند، دوباره از آن خود میکنند: «با قرار دادن پلتفرمی در اختیار زنان برای به اشتراکگذاری روایات، میخواستم که کمک کنم مالکیت موقعیتی بد را پس بگیرند و فرصت پاسخ دادن را پیدا کنند. موقعیتی که پیشتر به آنها احساس قربانی بودن داده است. من وقتی داستانشان را میگفتند عکاسی میکردم. شما باید به چشمهای زنی که در حال بازپسگیری تجربه خود است، خیره شوید.»
کمی بعد جنبش Me Too به راه افتاد و خشونت جنسی در صدر اخبار دنیا قرار گرفت. الیزا میگوید جنبش روایتگری آزار جنسی که به راه افتاد، تعداد زنانی که به صفحه پیام میدادند به طرز قابل توجهی افزایش پیدا کرد: «انگار که دریچه مقابل سیل باز شده بود.» فعالیت صفحه او روزبهروز بیشتر میشد و مدتی بعد از طرف سازمان ملل دعوت به اجرای پروژهای مشابه با هدف آگاهیبخشی عمومی در سیستم حملونقل سریکانلا شد. که البته در جامعه محافظهکار سریلانکا این کنش بسیار رادیکال به نظر میرسید و به همین او به سختی توانست تنها از 16 نفر عکاسی و روایاتشان را ثبت کند.
پروژه عکاسی هچ به آمریکا، ژاپن، هلند و مکزیک نیز گسترش پیدا کرده است. البته از زمان پاندمی کرونا، بیشتر عکاسیها از طریق نرمافزار فیستایم صورت گرفته است و زنان از کشورهای متعددی در پروژه عکاسی او مشارکت داشتهاند. این کارزار ترکیبی از عکاسی، ژورنالیسم، اکتیویسم و شبکههای اجتماعی است و توجه رسانهای بالایی به خود جلب کرده است. به گفته هچ این پروژه علاوه بر مقابله با فرهنگ سکوت و مبارزه با عادیسازی خشونت جنسی هدف فضا دادن به کسانی را که صدایشان به صورت عمومی شنیده نمیشود، دنبال میکند.