دیدبان آزار: «من این پروژه را به خاطر دختر کوچکی شروع کردم که توسط ناپدریاش مورد تجاوز قرار گرفت.» این توضیحی است که گریس براورن درباره انگیزهاش از تهیه مجموعه عکس «شکست ناپذیر»[1] ارائه کرده است. او این پروژه را در سال 2011 و در تامبلر آغاز کرد. بدین ترتیب پلتفرمی به راه افتاد که دهها زن و مرد بازمانده خشونت جنسی، آسیبپذیری خود را به قدرت تبدیل کنند و از آنچه که بر آنها گذشته حرف بزنند. براون درباره نامگذاری این پروژه میگوید: «میخواستم نام این مجموعه، قدرت و توانمندی بازماندگان را تداعی کند.»
براون توضیح میدهد که ابتدا قصد داشته پروژهای را درباره متلکهای خیابانی آغاز کند. اما پس از اینکه داستان دوستش را میشنود و میفهمد ناپدری در دوران کودکی به او تجاوز کرده تصمیمش عوض میشود: «روز بعد از شنیدن این روایت، از خواب که بیدار شدم تصویر واضحی از پروژه در ذهنم نقش بسته بود. باید نقلقولهایی از متجاوزان و آزارگران را به نمایش میگذاشتم.» براون میگوید در ابتدای کار هیچ تصوری نداشته که این فرآیند چقدر میتواند آرامشبخش باشد. نه فقط برای روایان بلکه برای کسانی که عکسها در تامبلر تماشا میکنند: «نمیدانستم این پروژه میتواند کارکرد بهبودیابی داشته باشد. فقط میخواستم فراگیری این معضل را نشان بدهم و بگویم ببینید چه تعداد انبوهی از افراد تحت تاثیر خشونت قرار گرفتهاند. بعدا متوجه شدم که بازپسگیری آن جملات و کلمات چقدر قدرتمندساز است. به قول یکی از بازماندگان انگار که حرف آخر را خودت زده باشی.»
بیشتر بخوانید:
اولین خاطرهات از آزار خیابانی چیست؟
آثار لمسها روی بدن انسان باقی میماند
به باور براون به تصویر درآوردن، کلمات را در ذهن حک میکند و او میخواسته کاری کند که این تجربهها فراموش نشود: «شما هر روز آمار را میخوانید و لحظهای بعد اعداد و ارقام از خاطرتان بیرون میرود. اما این تصاویر موجب میشود عمق رنج این تجربهها را درک کنید.» براون از زمان آغاز انتشار عکسها ایمیلهای بسیاری از بازماندگان خشونت جنسی دریافت کرده است. کسانی که احساس همدلی کردهاند، تحت تاثیر قرار گرفتهاند یا اینکه میخواستند جلوی دوربین بایستند و تجربه خود را ثبت کنند. به واسطه این پروژه، در طی چندین سال، روایت صدها بازمانده خشونت جنسی به تصویر کشانده شده است. البته تعداد زیادی از عکسها را افراد از نقاط مختلف خودشان ارسال یا منتشر کردهاند و لزوما براون عکاس آنها نبوده است.
در این تصاویر، بازماندگان خشونت جنسی اعم از زن و مرد و از هر نژاد و ملیت و ... روبروی دوربین ایستادهاند و پلاکاردی به دست گرفتهاند. برخی چهره خود را نمایان کردهاند و برخی صورت خود را پشت پلاکارد پنهان کردهاند. روی این پلاکاردها جملاتی از مرتکبان و بازماندگان و همچنین قربانینکوهان نقل قول شده است. با تسخیر زبان و ادبیات مرتکبان، این بار قربانی است که متجاوز را مورد هدف قرار داده و جایگاه قربانی به جایگاه نجاتیافته تبدیل میشود. براون درباره اینکه چرا عموما کلام مرتکبان منتشر شده و نه بازماندگان توضیح میدهد: «بازماندگان میخواهند بر این تجربهها غلبه و از آنها عبور کنند. وقتی تجربهها روایت میشوند عموما حرفهای مرتکب از روایات حذف میشود. و این مانند سنگی در سینه آنها باقی میماند که احتیاج دارند تخلیهاش کنند و رها شوند.»
«بالاخره باید سکس را یاد بگیری، حداقل از من درست یاد میگیری! (همسر سابق خواهرم)»، «دو هفته بعد عکسهایی که در حالت بیهوشی از من گرفته شده بود را در فضای مجازی دیدم.»، «اوه تو ترنس هستی؟ با خودت و بدنت چنین کاری نکن، هیچکس یک ترنس را نمیخواهد! (دوستدخترم قبل از اینکه به من تجاوز بکند)»، «من 8 ساله بودم و او 18 ساله. پسر همسایه زیری ما بود و از من پرسید میخواهی کمی خوش بگذرانیم؟»، «من یادم نمیآید متجاوز چه گفت فقط به یاد دارم که چه کرد»، «این(سکس) کاملا عادی است و تو داری احساس حماقت به من میدهی، هیچ کس به اندازه من به تو احترام نخواهد گذاشت (عشق دوران دبیرستانم)»، «بیا پسرخاله، این یک بازی است و خوش میگذرد»، «خدا لعنتت کند، از مقاومت دست بردار قاعدتا دلت باید بخواهد»، «بعد از اینکه به من تجاوز کرد گفت که خیلی زیبا هستم»، «فاحشه، اوه یادم رفته بود که فمینیست هستی»، «باید متشکر باشی که من اصلا به تو پیام دادم»، ... . اینها برخی از جملاتی است که روی پلاکاردها نوشته شده است. بسیاری از روایات مربوط به خشونتهای دوران کودکی است که بازماندگان بعد از سالها از آنها پرده برداشتهاند. در اکثریت قبل توجهی از روایات نیز فرد متجاوز از آشنایان قربانی بوده است: همسایه، اعضای دور و نزدیک خانواده، همسر، دوستپسر، دوست، همکلاسی و ... . و همین مسئله روایتگری را برای بازماندگان به مراتب سختتر میکند.
[1] https://projectunbreakable.tumblr.com/tagged/grace%27s-photography