دیدبان آزار: الیسا یاناکون عکاس، که خود بازمانده خشونت جنسی است تصمیم گرفت تا آثار روانی ترومای تجاوز را به تصویر بکشد. «مارپیچ غلبه بر تروما: دوران پس از تجربه تجاوز» نام مجموعه عکسی است که او پس از 4 سال ملاقات و گفتوگو با بازماندگان خشونت جنسی به نمایش گذاشته است. او در این چند سال در کنار زنان دیگر تلاش کرده که تروما و چالشهایش را به مینجی هنر انعکاس بدهد. هر کدام از این تصاویر مربوط به روایت تجاوز از نگاه یک بازمانده است. آنها در صحنهای چیدهشده مقابل دوربین قرار گرفتهاند. یاناکون آنچه را که در زمان واقعه در ذهن و روان این زنان میگذشته به تصویری سورئال تبدیل کرده است. و البته این عکسها با صدای ضبط شده راوی همراه است که تجربه را بازگو میکند. او این مجموعه را در سال 2018 در لندن در یک چیدمان هنری به نمایش گذاشته و سپس در قالب یک کتاب منتشر کرده است.
هر تصویر رنگ مشخصی دارد. تصویر بنفش مربوط به زنی است که نوشته :«من پنج سال داشتم و او 16 ساله بود. به من گفت اگر بیایی بالا به اتاقم، به تو جایزه خواهم داد.» تصویر قرمز برای مردی است که تجربه خود را اینگونه توصیف کرده: «همه چیز در دوروبرم این حس را میداد که در یک سیرک هستم.» خود یاناکون هم در یکی از عکسها حضور دارد. این عکس تنها عکس سیاه و سفید این مجموعه است و بالهای شکسته نام دارد. یاناکون برهنه روی زمین نشسته، زانویش را بغل کرده، چهرهای رنجور و غمگین به خود گرفته و دو بال به شکل شاخههای خشک درخت از پشت او بیرون زده است. او که در سال 2012 در مکزیک مورد تجاوز قرار گرفته میگوید: «از همان ابتدا همیشه داستانم را بدون رنگ به یاد میآوردم. من به لحاظ شخصیتی آدم رنگارنگی بودم و این اتفاق تمامی رنگها را از من سلب کرد. تصمیم گرفتم در تصویر برهنه باشم چون آسیبپذیری و بیپناهی آن لحظه را تداعی میکند. بعد از تجربه تجاوز، همچنان احساس میکردم زندگی دارم، بالها به همان معناست. منتها بالهایی که پرهایشان ریخته و تنها استخوانی از آنها باقی مانده است.»
بیشتر بخوانید:
ابژههای محض: هنر، جامعه و سوءاستفاده جنسی
«اولین خاطرهات از آزار خیابانی چیست؟»
یاناکون درباره مواجه خود با تروما میگوید: «به عنوان یک بازمانده تجاوز، قدرت اظهار و ابراز تروما به واسطه هنر را زمانی کشف کردم که در کانادانا مشغول هنردرمانی شدم. صادقانه میتوانم بگویم زندگیام عوض شد و به من کمک کرد مسیر قبلی زندگی را از سر بگیرم. من انتخاب کردم که با هنر به مواجهه با این مسئله بروم و آثار روانی و عواطفی تجاوز را به میانجی هنر درک کنم.» و همین پیشینه هنردرمانی انگیزه آغاز این پروژه برای او بوده است. او با هر نفر مدتها گفتوگو کرده تا بتواند صحنه عکس را بر اساس ذهنیات او بچیند. به گفته او این فرآیند، مشارکتی جلو میرود. بازمانده آنچه که پس از تجربه تجاوز در ذهنش میگذشته را بیان میکند. مثلا یک نفر احساس بچه بودن میکرده، دیگری احساس در قفس بودن. فردی دیگر احساس میکرده در حال غرق شدن است. رنگهای تصاویر تداعیکننده رنگ ماشین و ... است. آنچه که پررنگ در خاطر بازمانده نقش بسته است. در نهایت صحنهها در توافقی دوطرفه مفهومپردازی میشود. یاناکون میگوید: «برخی از مشارکتکنندگان به من گفتند که این پروژه کمک کرده که دیدگاه خود را نسبت به تجربهشان بازصورتبندی کنند. بعضی از آنها گفتند که میخواهند این تصاویر را به دیوار خانهشان نصب کنند.»
لازم به ذکر است که در طول این پروژه یک رواندرمانگر متخصص به عنوان مشاور در کنار یاناکون و گروه بوده تا اطمینان حاصل شود در هر مرحله، بازماندگان آمادگی ورود به مرحله بعدی گفتوگوها را دارند و روند روایتگری و یادآوری به آنها آسیبهای مضاعف اعمال نمیکند. به گفته یاناکون، دشوارترین مرحله این پروژه هنری گردآوری بودجه مالی بوده است. در جهت انتشار یک فراخوان ویدئویی، او جلوی دوربین نشسته و خود را بازمانده تجاوز معرفی کرده و انگیزه و برنامه اش را برای این مجموعه عکاسی به مخاطب توضیح داده است. یاناکون میگوید که شدیدا هراس داشته که تا ابد برچسب قربانی تجاوز روی او باقی بماند و هویت او تحتالشعاع این تجربه قرار بگیرد: «تجاوز برای هرکسی از هر طبقه، جنسیت، نژاد و ...ممکن است رخ بدهد. من دلیلی نمیبینم که تصویر قربانی ازخودمان نمایش بدهیم و کلیشههای غالب را بازتولید کنیم. کلیشههایی که تصویر نابودشده و درهمشکسته از بازماندگان تجاوز ارائه میدهد. بسیاری از ما پس از تجربه تجاوز، تقلا میکنیم و به زندگی ادامه میدهیم. تجربه تجاوز تا ابد در بخشی از وجودم باقی میماند اما هویتم را تعیین و تعریف نمیکند. تصاویر خلقشده میخواهد مقاومت و آسیبپذیری بازماندگان را به طور همزمان نشان بدهد.»