دهها گوی کوچک شیشهای در یک گالری در محوطه دانشگاه «وناتچی» در واشنگتن از سقف آویزان شدهاند؛ هر گوی شیشهای انعکاسی از داستان افرادی است که در زندگیشان با خشونت جنسی روبرو بودهاند و هنرمندی به نام «سارا جین» که خودش خشونت جنسی را تجربه کرده، آنها را با دقت و وسواس زیاد انتخاب کرده است.
این نمایشگاه با عنوان «ابژههای محض» همچنین شامل عکسهایی از فاصله نزدیک از این گویهای شیشهای، یک یا دو پاراگراف از هر فرد و پاسخ سارا جین به آن شخص است.
سارا در سال ۲۰۱۷، بعد از اعلام فراخوانی خطاب به بازماندگان خشونت جنسی، اشیایی را از آنها دریافت کرد. از خاکستر عکس سوخته متجاوز گرفته تا پیامهای نوشته شده، تراشههای مداد رنگی، تکههای مو و ... از وسایلی بودند که برای سارا ارسال شده بود. او این وسایل و نوشتهها را جمعآوری کرد و بعد آنها را داخل گویهای کوچک شیشهای ریخت و از آنها اشیایی هنری برای نمایشگاهش ایجاد کرد تا به قول خودش از هر بازمانده یک پرتره بسازد؛ «مردم با ارسال این اشیای کوچک تجربیاتشان از خشونت جنسی را با من به اشتراک گذاشتند و چندین نفرشان گفتند که من تنها کسی هستم که از تجربه آنها باخبر است.»
سارا جین از لحظهای می گوید که این ایده به ذهنش رسیده است؛ « صبح چهارشنبه یک روز از اکتبر بود. در ماشینم تنها بودم و به چیزهای بیاهمیت فکر میکردم تا اینکه این ایده با صدایی در ذهنم روشن شد: "وقت آن است که کاری برای بازماندهها انجام دهی."»
او تحت تأثیر شجاعت شرکتکنندگانی قرار گرفته که تجربهشان را با او درمیان گذاشتهاند؛ «واقعیت دردناک اینجا بود که آنها نتوانسته بودند شدت خشونتی را که علیه آنها شده بود فراموش کنند اما توانسته بودند احساس شرمساری و میل به محرمانه نگه داشتنش را کنار بگذارند؛ دقیقا چیزهایی که داشت به آنها آسیب میزد و ایزولهشان میکرد. به یاد دارم که قبل از برگزاری این نمایشگاه به اعضای گروهمان گفتم: میخواهم با تاکید بر شأن و انسانیتمان، بگویم که من و شما ابژههای محض نیستیم، این از پُرفیس و افاده بودنمان نیست که میخواهیم به عنوان یک انسان مورد احترام و رفتار برابر قرار گیریم و بگوییم هرگز مستحق خشونتی که بر ما رفته نبودیم.»
جین میگوید: «صحبت کردن از تجربه خشونت جنسی اصلا آسان نیست و بسیاری از ما تا ابد آن را به عنوان یک راز حمل میکنیم. این پروژه متعلق به بازماندگان است اما من امیدوارم بتواند اثری بر اجتماع، اقوام و دوستان، مدارس و محلهای کار ما بگذارد. ما این قصهها را میشنویم، نامهها را با عشق میخوانیم، به آنها احترام و ارادت داریم و امیدوار به تغییریم.»