ایلیا جاویدنیا: ما گروهی داوطلبانه از جوانان ساکن منطقه ۲۲ تهران هستیم که همراه با تعدادی از نوجوانان محلهمان فعالیتهای عامالمنفعه انجام میدهیم. هدف ما از این فعالیتها آگاهیبخشی به نوجوانان است تا بتوانند ضمن آمادگی برای پذیرش مسئولیتهای بزرگسالی، خودسازی و افزایش تواناییهایشان به جامعه و مسئولیتهای اجتماعی خود نیز بیاندیشند.
ماجرای ورود به ما کارزار مقابله با آزارهای خیابانی از راهاندازی یک بازارچه خیریه شروع شد. فعالیتهای گروه ما با همفکری و همکاری نوجوانان گروه انجام میشود. تیر ماه امسال با همکاری نوجوانان و خانوادههایشان یک بازارچه خیریه خصوصی در محله برگزار کردیم. غذاهای مختلفی درست کردیم، خانوادهها و افرادی که میشناختیم را به این بازارچه دعوت کردیم و اعلام کردیم عواید این بازارچه صرف انجام یک کار عامالمنفعه خواهد شد.
پس از برگزاری بازارچه دور هم جمع شدیم تا تصمیم بگریم عواید بازارچه را صرف چه کاری کنیم. از بچهها خواستیم درباره آن دسته از مشکلات جامعه صحبت کنند که بیشتر آزارشان میدهد. اینگونه بود که بحثمان به نابرابریهای جنسیتی کشیده شد؛ بحثی که بهویژه باتوجه به سن بچهها اهمیت ویژهای مییابد.
در سنین نوجوانی است که افراد میآموزند باید میان خود و جنس مخالفشان تفاوت قائل شوند. در این سن است که افراد به اشتباه میآموزند حقوق یک جنس کمتر از جنس مخالف است. بهویژه آموزشهای رسمی در مدارس بهگونهایست که در دوران نوجوانی منجر شکلگیری کلیشههای جنسیتی در ذهن نوجوانان میشود. از آنجایی که هم نوجوانان پسر عضو گروه ما هستد و هم دختر، تصمیم گرفتیم بیشتر به موضوع برابری جنسیتی بپردازیم.
پس از اینکه تصمیم گرفتیم درآمد حاصل از بازارچه را صرف این موضوع کنیم باید تصمیم میگرفتیم از چه منظری به مسئله برابری جنسیتی بپردازیم. در نهایت بحث به سوی آزارهای خیابانی کشیده شد. در این باره صحبت کردیم که متاسفانه گاهی ممکن است خود ما نیزعامل چنین آزارهایی شویم. از تجربههایمان صحبت کردیم و دخترها از حس بد ناشی از تجربه آزارهای خیابانی گفتند.
من از قبل با فعالیتهای گروه دیدهبان آزار آشنا بودم و تجربه چاپ و پخش پوسترهای دیدهبان آزار را داشتم. چند نفر دیگر از بچهها نیز با دیدهبان آزار آشنا بودند. تصمیم گرفتیم با پولی که از بازارچه خیریه بدست آوردیم تعدادی پوستر چاپ و بین تاکسیها و مغازههای محلهمان پخش کنیم.
حدودا ۱۲۰ پوستر چاپ کردیم و به گروه تقسیم شدیم. یک گروه سراغ رانندهتاکسیها رفت و گروه دیگر هم مغازههای محله. ما نمیخواستیم صرفا پوسترها را پخش کنیم بلکه قصد داشتیم با رانندهها و مغازهداران محل در اینباره گفتوگو کنیم. به همین دلیل ابتدا با بچهها صحبت و همفکری کردیم تا تصمیم بگیریم به رانندهها و مغازهداران چه بگوییم.
پیش از هرچیز به رانندهها و مغازهداران توضیح میدادیم که گروهی خودجوش و داوطلبانه هستیم و پوسترها با پولی تهیه کردهایم که حاصل کار خودمان است. توضیح دادیم از آنجایی که آزارهای خیابانی معضلی جدی در جامعه است تصمیم گرفتیم در راستای آگاهیبخشی و فرهنگسازی پیرامون این موضوع تلاش کنیم.
من همراه با گروهی بودم که با رانندهها گفتوگو میکرد. اکثر رانندهها واکنش مثبت و همدلانهای به صحبتهای ما داشتند. اغلب رانندهها تمایل داشتند در این باره گفتوگو کنند. بعضیها میگفتند خودشان تجربه تذکر به افرادی را دارند که پهن و نامناسب در تاکسی مینشینند. حتی برخی رانندهها گفتند در برخی موارد پس از مشاهد آزار، مسافر آزارگر را از خودروی خود پیاده کردند و کرایه را به او برگرداندند.
برخی رانندهها اگرچه به وجود این مشکل در جامعه اذعان داشتند اما اعتقاد داشتند مشکلاتی بسیار مهمتر و جدیتر از آزارهای خیابانی در جامعه وجود دارد که پرداختن به آنها میبایست اولویت ما باشد. در پاسخ به این دسته توضیح میدادیم که منکر وجود مشکلات بزرگتر نیستیم و خوشی هم دلمان را نزده است. ما به دنبال شهری امن هستیم و میخواهیم به بهبود زندگی خود و بقیه کمک کنیم.
در گفتوگوها توضیح دادیم حل بسیاری از مشکلات، دستکم در کوتاهمدت، از عهده ما خارج است اما با فرهنگ سازی و آموزش در این حوزه میتوان منجر به تغییراتی مثبت در جامعه شد. هرچند حل معضل آزارهای خیابانی نیز به تغییراتی در سطح کلان دارد به عنوان مثال وضع قوانین حمایتی از زنان اما گام اول برای تغییر در این حوزه آموزش و فرهنگسازی است. در نهایت اگرچه برخی رانندهها حاضر به نصب پوستر در تاکسیهایشان نشدند و با ما همراه و همنظر نبودند اما واکنش بیشتر رانندهها مثبت بود و مغازهداران مختلفی از اصناف مختلف با ما همراهی کردند.