الهه محمدی: آقا رضا که حالا ۶۰ سال دارد و زمانی که هنوز جوان بوده و رویای گشتن دنیا در سر داشته چندسالی مهمان انگلیس و انگلیسیها بوده، حالا سالها است که در مغازه ۲۰ متری خیابان جمهوری انتهای یکی از پاساژهای موبایل فروشی روزگار میگذراند. میگوید بالا و پایینها در آن سالهای اقامت در اروپا دیده، چه روزها و شبها و تجربیاتی اما معدود شاهد اذیت و آزار زنان در خیابان بوده است.
آقا رضا و همکارانش هرکدام در مغازههای کوچکشان، روزهای کسادی بازار را میگذرانند و به قول بعضیهایشان حتی نشده یک بار هم به آزارهای خیابانی جدی فکر کرده باشند. آنها یعنی کاسبان راسته موبایل فروشها در قلب یکی از شلوغترین خیابانهای تهران، نه چندان چیزی از انواع اذیت و آزارها علیه زنان میدانند، نه هنگام دیدن این نوع آزارها دخالت کردهاند و نه علاقهای برای دانستن در اینباره دارند اما کلمات کار خودشان را میکنند.
نمیدانم چقدر موثرید اما بچسبانید
مغازههای این پاساژ فروشندگانی متفاوت دارد؛ فروشندگانی که یکی دو نفرشان قبلا پوسترها را در فضای مجازی دیدهاند و کار را برای چسباندن آنها راحتتر میکنند و البته مردانی که نه این پوسترها دیدهاند و نه میخواهند چیزی از مصادیق اذیت و آزار خیابانی بدانند اما آقا رضا جزو هیچ کدام از اینها نیست؛ «حالا این پوسترها چه کمکی میکند به کم شدن متلک خانم؟ من آنقدر از این کشور و مردم و حاکمانش ناامیدم که نمیدانم این کارهای شما چقدر میتواند برای آموزش دادن به مردم مفید باشد...»
- ممکن است این پوسترها حتی برای یک نفر تلنگر باشد. با خودش بگوید که پس من هم زمانی که به زنی متلک می گفتم یا به او خیره میشدم داشتم امنیت را از او سلب می کردم. شاید خودش هم نداند که متلک گفتن برای زنان اذیت و آزار است. شاید... بچسبانیم؟
-نمیدانم؛ بچسبانید...
اولین پوستر را مهمان دیوار مغازه کوچک آقا رضا میکنیم. آقا رضا از روزهایی میگوید که در انگلیس زندگی میکرده و تجربه زیسته زنان آن کشور و زنان ایرانی برایش از زمین تا آسمان فرق داشته؛ «در انگیس زنان هرطوری که میخواستند لباس میپوشیدند و بیرون میآمدند. زنانی را بارها دیده بودم که مایو به تن داشتند و بسیار کم دیدم که مردی به آنها اذیت و آزار برساند. چرا؟ چون در کشورهای اروپایی پروسه این موضوع طی شده است. هیچ کسی حق ندارد به کس دیگر آزار برساند و مقررات سفت و سختی در این زمینه وجود دارد. ولی وقتی اینجا هنوز پروسهای درباره این موضوع طی نشده است، زمان زیادی برای فرهنگسازی در این باره لازم است. در ایران اگر شلوار یا دامن یک زن یک ذره بالا برود هزارتا چشم او را نگاه میکنند. من به شما قول میدهم که اگر حجاب اجباری نباشد خیلی از این مشکلات حل میشود. قانونگذاران ما فکر میکنند زنان را باید در پیلهای از پوشش حفظ کنند تا مردها به گناه نیفتند. همین طرز فکر مشکلات زیادی را هم برای زنان و هم برای مردان به وجود آورده؛ ما خیلی به عقب رفتیم، خیلی.»
-یعنی شما مهمترین عاملی را که زمینهساز اذیت و آزار خیابانی علیه زنان است، حجاب اجباری میدانید؟
-بله قطعا؛ ما قبل از انقلاب در همین دریای خزر همراه زنان شنا میکردیم و هیچ اتفاقی هم نمیفتاد. الان همه زنان مانتو و روسری و شلوار هم میپوشند اما باز هم در امان نیستند. به من چه ربطی دارد که زنان چه چیزی بپوشند؟ الکی که جهان سوم نشدهایم خانم! قانون درباره حجاب باید تغییر کند. هرچیزی که در یک چارچوب بسته قرار بگیرد میشود مرداب. در جوامع اروپایی همه چیز از کودکی آموزش داده میشود. اما در ایران آموزش و پرورش ما هیچ چیزی را به دانشآموزان یاد نمیدهد، نه آموزش داریم نه پرورش. امیدوارم کار شما بتواند تاثیرگذار باشد. امیدوارم...
برایش از آمار اذیت و آزار خیابانی علیه زنان در دیگر کشورها میگوییم. زنانی که خیلیهایشان تجربه آزار دیدن در کشورهای اروپایی و دیگر کشورهای پیشرفته را دارند و حتی فرهنگسازی در این کشورها نتوانسته به صورت کامل از بروز رفتارهای سلطهآمیز مردان که متلک و دستدرازی به زنان را راهی برای نشان دادن هرچه بیشتر مردانگیشان دارد، جلوگیری کند. هرچند تصویب قوانین در کشورهای پیشرفته یکی از راههای پیشرو برای مقابله با این آزارها بوده است.
شما زنها هم دیگر شورَش را درآوردهاید!
«پس ما چطور به زن ها ابراز علاقه کنیم؟ ابراز علاقه به زنی که در خیابان از او خوشمان آمده میشود متلک؟ میشود آزار؟! شما زنها هم دیگر شورَش را درآوردهاید!»
اینجا مغازهای دیگر در پاساژ موبایلفروشی است و این جملهها را مردی ۳۰ساله به زبان آورده. میگوید شما زنها هرچیزی را آزار حساب میکنید. میگوید بارها شده آنقدر خودش را در تاکسی جمع کرده که مبادا تماسی با زن کناریاش داشته باشد؛ «چون حوصله درگیری ندارم. خیلی از این زنهای مسافر در تاکسیها خودشان خوششان میآید مردها بهشان بچسبند اما الکی شلوغبازی درمیآورند.»
برایش از مصادیق اذیت و آزار میگوییم؛ از تجربیات شخصیمان. از اینکه اگر محترمانه از زنی در خیابان تقاضای آشنایی بیشتر کند و در صورت جواب منفی، اصرار و توهین نکند، آن زن را آزار نداده. از اینکه بسیاری از زنان در تاکسیها به خاطر گشاد نشستن مردها اذیت شدهاند و خیلیهایشان به خاطر شنیدن همان جمله کلیشهایِ «کرم از خود درخته» سکوت کردهاند. زنانی که در تمام راه خودشان را خوردهاندکه چرا نمیتوانند اعتراض کنند یا آرزو کردهاند هرچه زودتر به مقصدشان برسند. از اینکه متلک گفتن و درآوردن اصوات غیرطبیعی شاید برای مردها امری معمولی باشد اما نقض حریم شخصی یک زن در خیابان است، اذیت و آزار اوست. از اینکه...
کمی نرمتر شده؛ میگوید حالا بدهید ببینم چی روی این پوسترها نوشتهاید. بلند میخواند: «احساس امنیت در شهر حق زنان است.» اگر فکر میکنید میتواند تاثیرگذار باشد بچسبانید.
روزی دیگر برای خیابان را از آنِ خود کردن
هر دو ۲۱ یا نهایتا ۲۲ ساله هستند. پوسترها را که میبینند گل از گلشان باز میشود؛ «من این پوسترها را در اینستاگرام دیدهام. پارسال خیلی وایرال شده بود، دست به دست میچرخید. همان زمان هم که این پوسترها را دیدم گفتم دمشان گرم. دمتان گرم!»
خودش یکی از پوسترها را بر دیوار مغازهاش که البته در آن شاگرد است میچسباند و میگوید: «من از زمانی که با این پوسترها آشنا شدم به این موضوع حساس شدم حتی چندباری با دوستانم در این زمینه بحث کردیم. میدانم راه زیادی در پیش دارید، ممکن است خیلی ناامیدتان کنند اما ایول دارید! گوشیام را بگیرید و پیجتان را در اینستاگرام بیاورید تا فالو کنم. شب برایتان استوری میگذارم.»
او یکی از چند نفری است که در تجربههای مختلف فعالیت میدانی و چسباندن پوسترها در مغازهها از پیش با فعالیتهای دیدهبان آزار از قبل آشنا بوده. یکی از کسانی که قبلا به موضوع اذیت و آزار خیابانی زنان حساس نبوده و حالا بیشتر با این موضوع آشنا شده؛ «من حتما اگر آزاری ببینم دخالت میکنم. گرچه شاید وارد زد و خورد نشوم اما تا جایی که بتوانم از دختری که به او آزار رسانده شده حمایت می کنم. اصلا شما بگویید، چطور دخالت کنم؟»
فیلمی را که چندی پیش در صفحه دیدهبان آزار در اینستاگرام بارگذاری کردهایم، نشان میدهیم. فیلمی که به شاهدان آزار آموزش میدهد چطور با روشی ساده هنگام مشاهده آزار زنان در خیابان یا فضاهای عمومی دخالت کنند بیآنکه نیازی به زد و خورد باشد.
دو ساعتی گذشته؛ دو ساعت از پرسه در یکی از پاساژهای موبایلفروشی و مکالمه و جا خوش کردن پوسترها بر در و دیوار مغازههای این پاساژ. هرچند بعضی از کاسبان این مغازهها اجازه چسباندن پوسترها در مغازهها را ندادند و بعضیهایشان با شوخی و خنده مساله را به تمسخر گرفتند، اما روزی خوب برای یک فعالیت میدانی دیگر بود. روزی دیگر برای بیشتر حرف زدن، برای مسالهسازی درباره آزار خیابانی، برای شنیدن تجربیات و طرز فکر مردانی که اغلب تصوری از میزان اذیت و آزار زنان نداشتند و روزی دیگر برای خیابان را از آنِ خود کردن. ما باز هم برمیگردیم.