مهتاب محمودی: با اینکه بیش از یک سال از اولین باری که برای گفتوگو با مردم به خیابانها آمدیم، میگذرد و در این مدت واکنشهای حمایتگرانه و بازخوردهای مثبت بسیاری از مردم دریافت کردهایم، اما باز هم هر بار که برای توزیع پوسترها و بروشورهای دیدهبان آزار و گفتگو با مردم به منطقهای از شهر میرویم، نگرانم که نکند کارمان را جدی نگیرند و حوصله صحبت درباره آزارهای خیابانی را نداشته باشند. هربار هم متوجه میشوم نگرانیام بیهوده بوده است. اگرچه واقعا برخی افراد تمایلی به گفتگو درباره این موضوع ندارند اما در همه این تجربههای فعالیت میدانی همواره افراد بسیاری هستند که اتفاقا از گفتگو در اینباره استقبال میکنند.
این بار اما نگرانیام بیشتر از دفعات پیشین بود. این اولین باری بود که برای توزیع پوستر و بروشور به بازار بزرگ میرفتم و نگران بودم در آن شلوغی و ازدحام بازار کسی حوصله صحبت کردن درباره آزارهای خیابانی را نداشته باشد. دوستم از من امیدوارتر بود. میگفت دفعه قبل که برای توزیع پوسترها به بازار رضا رفتیم، استقبال بازاریها بد نبود. در نهایت این بار هم گفتوگوهای طولانی با بازاریها داشتیم. در ادامه بخشی از این گفتگوها را میخوانید.
دکترهای آزارگر در بازار تهران
کارمان را حوالی ساعت یک آغاز کردیم. چند مغازه اول آنقدر شلوغ بودند که از خیر صحبت با صاحبانشان گذشتیم. بالاخره یک مغازه پیدا کردیم که خیلی شلوغ نبود. تصمیم گرفتیم از همان مغازه شروع کنیم. وارد مغازه آجیلفروشی شدیم. دو مرد میانسال در مغازه بودند که یکی از آنها مشغول سروکله زدن با مشتری بود. وارد که شدیم توضیح دادیم که با چه هدفی آمدهایم و نظرش را درباره موضوع و اینکه آیا تا به حال شاهد چنین مواردی بوده یا نه پرسیدیم. لبخندی زد و گفت: «اتفاقا از این اتفاقات اینجا زیاد میفته. بازار دکتر زیاد داره. ما هم چندین بار سر همین دکترا کارمون به دعوا کشیده شده». مقصودش از واژه «دکتر» را نمیدانستیم. پرسیدیم «منظورتان از دکتر چیست؟» دستوپا شکسته متوجهمان کرد بازاریها به افرادی که در بازار به زنان دستدرازی میکنند، دکتر میگویند. در پاسخ به این پرسش که «وقتی شاهد آزار زنان توسط این دکترها هستید چه واکنشی نشان میدهید؟» گفت: «بعضی از مغازهدارا میبینن و واکنشی نشون نمیدن. ولی خب زیاد هم پیش اومده که سر این مسائل دعوا شده تو بازار. من خودم یه بار کارم به کلانتری کشیده شد. یه بار همین جلوی مغازه خودمون یه دکتری اومد و یه کار زشتی کرد که حالا من روم نمیشه توضیح بدم. منم درگیر شدم باهاش و کار به کتککاری کشید.»
یکی از بروشورهای آموزش شیوه مداخله مغازهداران در موارد آزار جنسی را به مرد دادیم و درباره شیوههای کمهزینه مداخله و حمایت از آزاردیده و پرهیز از خشونت و درگیری فیزیکی صحبت کردیم. تصور بیشتر افراد از مداخله و حمایت از فرد آزاردیده درگیری و خشونت فیزیکی است در حالی که چنین روشهایی هم دردسرساز و پرهزینه هستند و هم فاقد اثرگذاری. در حالی که مغازهداران به عنوان ناظران فضای عمومی میتوانند نقش موثری در کاهش آزار و اذیت زنان در بازار داشته باشند، برخی از آنها ترجیح میدادند در چنین مواردی دخالت نکنند و اغلب هم دلیلشان دردسرهای ناشی از درگیری با آزارگران بود. در حالی که با شیوههای بهتر و کمهزینهتر، مثل تذکر، میتوانند به کاهش آزارها کمک کنند.
مگر متلک هم آزار محسوب میشود؟
مثل بقیه تجربههای فعالیتهای میدانی و گفتگوهای خیابانی خیلیها تصور میکردند تنها آزارهای فیزیکی و دستدرازی، آزار جنسی محسوب میشوند و رفتارهایی چون متلکپراکنی را مصداق آزار جنسی نمیدانستند. یکی از مغازهدارها که آزار جنسی زنان را عملی مذموم میدانست و میگفت در صورت مشاهده چنین مواردی حتما با فرد آزارگر برخورد میکند پس از دیدن پوستر دیدهبان آزار که جمله «متلک گفتن تفریح نیست، جرم است» بر روی آن نوشته شده شده بود، با تعجب از ما پرسید: «مگه متلک هم جرمه؟ بابا دیگه این چیزا که مسالهای نیست و خود خانمها هم بعضیاشون خوششون میاد. حالا مثلا یه جمله هم ما بگیم به کسی چی میشه مگه؟» توضیح دادیم که متلک و خشونتهای کلامی نیز از مصادیق آزار خیابانی هستند و موجب احساس ناامنی زنان در فضاهای عمومی میشوند. برخی در پاسخ به اینکه بیشتر زنان از شنیدن متلک آزار میبینند میگفتند: «اتفاقا خانما معمولا مشکلی ندارن وگرنه چرا وقتی متلک میشنون اعتراضی نمیکنن و ساکتن؟ خب یعنی خوششون میاد.» توضیح دادیم که سکوت زنان به معنای رضایت نیست. کلیشههای جنسیتی، ارزشها و باورهای مردسالارانه با مجرمانگاری و سرزنش فرد آزاردیده، زنان را وادار به سکوت میکنند. اغلب زنان از ترس اینکه مبادا انگشت اتهام به سوی خودشان برگردد در برابر آزارها سکوت میکنند و در نهایت این سکوت به رضایت آنان تعبیر و تفسیر میشود. همچنین در بسیاری از موارد فرد آزاردیده از ترس خشونت شدیدتر و تبدیل خشونت کلامی آزارگر به خشونت فیزیکی، سکوت را به واکنش اعتراضی ترجیح میدهد.
از لباس پوشیدنشان معلوم است دوست دارند متلک بشنوند
برخی افراد بعد از شنیدن توضیحاتمان درباره اینکه زنان از شنیدن متلکها آزار میبینند و سکوتشان نشانه رضایت نیست قانع میشدند و میپذیرفتند که متلکپرانی رفتاری آزاردهنده است که احساس امنیت را از زنان سلب میکند. برخی دیگر اما همچنان پافشاری داشتند که معمولا مردان به زنانی متلک میگویند که خودشان متلک شنیدن را دوست دارند: «خانم مردا اگه خانمی رو ببینن که درست لباس پوشیده که بهش متلک نمیگن. بعضی از خانمها از لباس پوشیدنشون معلومه دوست دارن متلک بشنون. وگرنه خانمی که پوشش درست باشه که کسی کاری به کارش نداره.» اینها را یکی از مغازهداران جوان بازار میگفت. در حالی که پژوهشها نشان میدهند بسیاری از زنان محجبه نیز از گزند آزارهای خیابانی در امان نیستند، اما همچنان این تصور غلط در ذهن بسیاری از افراد وجود دارد که زنان بهدلیل پوشش نامناسبی که دارند، مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. در پاسخ به چنین حرفهایی، توضیح میدادیم که در مدت فعالیتمان در حوزه آزارهای خیابانی روایات بسیاری از زنان در سراسر کشور به دستمان رسیده که حتی با وجود محجبه بودن، مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند و اگر دلیل آزارهای خیابانی پوشش نامناسب زنان است، چرا زنان محجبه نیز از آزار در امان نیستند؟ همچنین توضیح میدادیم حتی زنانی که به زعم شما و با معیارهای شما پوشش نامناسبی دارند نیز از متلک شنیدن آزار میبینند و نوع پوشش افراد مجوز آزار و اذیت آنان را صادر نمیکند.
یکی از واکنشهای جالب مغازهداران به این توضیحات ما، اشاره به وجود رابطه علی میان حجاب اجباری و آزارهای خیابانی است: «خانم مسئله اینه که الان با این وضع حجاب اجباری همه جوونا عقدهای شدن. زمان شاه که اینجوری نبود یکی با چادر بود یکی با دامن کوتاه کسی هم کاری به کار کسی نداشت. ولی الان با این وضع حجاب اجباری دیگه جوونا عقدهای شدن و اگه یه خانمی رو ببینن که یه ذره ظاهرش تو چشم باشه بد بهش نگاه میکنن و مزاحمش میشن. تا حجاب اجباری هست این مسائل هم هست. اینا خواستن امنیت بیارن ولی ناامنی درست کردن برای زنها.» اینها را مرد مسنی که مغازه فروش مواد غذایی داشت میگفت. جوان دیگری که شغلش فروش پتو بود درباره حجاب اجباری و تفکیک جنسیتی در مدارس میگفت: «ببینید تو مدارس ما از بچگی دختر و پسر جدامیشن. یعنی به بچهها یاد میدیم که باید حساس باشید به همدیگه. برعکس خارج که بچهها از بچگی با هم بزرگ میشن و همه چیز عادی میشه واسشون و دختر و پسر میتونن عادی با هم رفتار کنن. اینجا همه چیز منع میشه، مدرسه جداست، حجاب اجباریه، گشت ارشاد هست و دیگه یه جورایی جوونا ندیده میشن و واسشون خیلی چیزا عادی نشده.» بسیاری از افرادی که در این گفتوگوهای خیابانی با ما همکلام شدند تصور میکردند آزار خیابانی معضلی است که تنها ایران و نهایتا دیگر کشورهای خاورمیانه با آن دست به گریبانند و در کشورهای صنعتی و توسعهیافته چنین مسائلی از پیش حل شده است. برای این افراد توضیح دادیم اگرچه سیاستهای نادرست و تبعیضآمیزی چون حجاب اجباری و تفکیک جنسیتی زمینهساز بروز و افزایش انواع خشونتها علیه زنان هستند، اما معضل آزار خیابانی در کشورهای توسعهیافته نیز وجود دارد. به عنوان مثال نتایج تحقیقات موسسه «به آزارهای خیابانی خاتمه دهید»[1] نشان میدهد که ۶۵ درصد از زنان آمریکایی آزار و اذیت خیابانی را تجربه کردهاند. بیش از آنکه ناشی از نیاز جنسی و برای ابراز میل جنسی باشد، شیوه ابراز و اعمال قدرت و سلطه مردانه است و راهی برای به نمایش گذاشتن «مردانگی». در واقع دلیل اصلی آزار جنسی را باید در چگونگی جامعهپذیری جنسیتی مردان جستجو کرد. پسران از دوران نوجوانی مردانی را پیرامون خود میبینند که بدون هیچ ترس و عواقبی در فضاهای عمومی زنان را مورد انواع آزارهای بصری، کلامی و فیزیکی قرار میدهند. در واقع پسران بهگونهای اجتماعی میشوند که مزاحمت برای زنان، متلکپرانی، سوتزدن و دستدرازی را به عنوان شیوههای ابزار مردانگی میآموزند.
[1] Stop street harassment