دیدهبان آزار: «روباه، پرنده، حیوان خانگی و ماده سگ» اینها تنها تعداد کمی از کلمههایی هستند که مردان آزارگر، زنان را با آن خطاب میکنند؛ تعابیر ناخوشایند و مستهجنی که زنان را با حیوانات در یک جایگاه قرار میدهد. این تطابق و همراستایی میان این حیواناتی که در طبیعت خود طعمه و شکار دیگران قرار میگیرند و این شکل از آزار خیابانی (که از این کلمات به عنوان متلک به زنان استفاده میکند) مسلما اتفاقی نیست و یک بار معنایی مملو از ارعاب و ناتوانسازی را به سمت زنی که مورد خطاب قرار گرفته است روانه میکند.
ریچل گریوز زنی است که خستگی و سرخوردگی فزاینده از متلک شنیدن را تجربه کرده است. در مجموعه او «حیوانات وحشی» هنرمند و موزهدار، مفهوم کنترل را در مجموعهای از خودنگارهها به نمایش میگذارد. او با استفاده از ماسکهای این حیوانات و آرایشی منحصر به فرد، هویتی دوگانه و کابوسوار برای سوژههایش میآفریند. تصاویر او از سوژههایش در لحظه تغییر شکل دادن به موجودات جدید ثبت شده و با القای حس بیگانگی به مخاطب، از تجربیات قبلیاش بداهتزدایی میکند.
گریوز در روزنامهی هافینگتون پست درباره کار خود میگوید: «این پروژه برای من همچون راهی بود تا بر تجربهای که در حال رخ دادن است (آزار خیابانی) کنترل داشته باشم و راهی برای پاسخ دادن به آن پیدا کنم و بتوانم بار دیگر مالکیتم را بر بدن خودم پس بگیرم. برای من این مسئله مهم بود که کاری که انجام میدهم بیش از تنها یک تغییر ظاهری ساده و عوض کردن لباس و آرایش صورت برای نشان دادن یکسری کلمات و توهینهایی که به من گفته میشد باشد. من نمیخواستم که فقط خودم را به ابژههایی که آزارگران مرا با آن خطاب میکردند شبیه کرده باشم بلکه هدف من این بود که با بازتاملی در مفهوم خویشتن، بتوانم به شیوهای آن کلمات را پس بزنم و با آنها مقابله کنم و خود کنترل آنها را به دست بگیرم.»
گریوز کاملا تعمدی و آگاهانه این حیوانات را برای تقلید چهره در پروژهاش انتخاب کرده است تا حسی را که خودش و دیگر زنان با شنیدن این القاب تجربه میکنند را به نمایش بگذارد. او در این باره میگوید: «تجربه آزار خیابانی برای دوستان زن من یک تجربه جهانی است، اما تا به حال اینگونه دربارهاش صحبت نکردهایم. حتی دیگر دوستان مرد من هم از این نوع واکنش نسبت به تجربه آزار که این بار تا این حد بر یک زمینه منطقی و فکر شده بنا شده است، تحت تاثیر قرار گرفتند.»
«مجموعه حیوانات وحشی» در سال ۲۰۰۷ آغاز شد و گریوز تاکید میکند که این پروژه بیش از هرچیز با هدف آگاهی بخشی در مورد مسئلهی آزار زنان شروع به کار کرد همانند پروژههای مشابهی مثل «سکسیسم روزمره» و «به زنان نگویید لبخند بزنند» از تاتیانا فضلعلی زاده. گریوز با پروژهاش آگاهیبخشی در این حوزه را یک قدم به پیش میبرد و با بهرهگیری از تصویر حیوانات، حساسیت عموم را نسبت به مسئلهی کالایی سازی زنان برمیانگیزد.
گریوز میگوید: «زن بودن در فضای عمومی میتواند تجربه ترسناکی باشد. برخی مردان با در نظر گرفتن بدن زنانه به عنوان یکی از اموال عمومی این حق را به خود میدهند که به آن دستدرازی و زنان را ارعاب کنند. هنگامی که من آزار خیابانی را تجربه میکنم، در واقع خودمختاری و کنترل بر بدنم از من گرفته میشود. به تعبیری میتوان گفت که زنان و حیوانات به یک شیوه کالاییسازی شدهاند: به هردوی آنها تنها به عنوان یک تکه گوشت برای مصرف عمومی نگاه میشود.»
نویسنده: کاترین بروکس
برگردان: آریاناز گلرخ
منبع: هافینگتون پست