ساحل: من 16 ساله و اهل زنجان هستم. پوسترهای مربوط به آزار خیابانی را در کانالهای تلگرام دیده بودم. به این فکر کردم که من هم بارها با این مزاحمتها روبهرو شدهام. اما هر بار سکوت کردم. هیچوقت واکنشی نشان نمیدادم و فکر میکردم بهترین کار این است که هیچ جوابی ندهم. با دوستانم هم در این باره صحبت کرده بودم. بارها برای هم داستانهایی از مزاحمتها و آزارها را تعریف کرده بودیم و همیشه هم واکنش همه ما سکوت بود. اما کمکم به این نتیجه رسیدم که سکوت بیفایده است و باعث میشود این مزاحمتها بیشتر شوند. در کانالهای تلگرامی دیده بودم که در تهران و بعضی شهرستانها این پوسترها در تاکسیها نصب شده است. با خودم فکر کردم که چقدر خوب میشد اگر این پوسترها در شهر من، زنجان، هم پخش میشد. اما همیشه که نباید منتظر بمانیم تا دیگران دست به کار شوند. چرا خودم این کار را انجام ندهم؟! وقتی به این فکر افتادم که باید در اینباره کاری کنم به هیچچیز جز انجام دادنش فکر نکردم.
به دوستانم پیشنهاد دادم تا این کار را با هم انجام دهیم. آنها هم از پیشنهادم استقبال کردند. حدود ۲۰۰ پوستر چاپ کردیم و با دوستانم به خیابان رفتیم تا با مردم درباره پوسترها حرف بزنیم و آنها را بین مردم توزیع کنیم. واکنشهای مردم متفاوت بود. آنجا بود که فهمیدم خیلیها اطلاع کافی راجع به حق و حقوق اولیه خود ندارند. خانمها اغلب از کار ما خوشحال میشدند. بیشترشان بعد از این که میفهمیدند مزاحمت خیابانی جرم است تعجب میکردند. بعضی از زنها و مردها میگفتند از اینکه میبینند ما به فکر جامعه و نگرش مردم هستیم خوشحالند. یکی از برخوردها برایم خیلی جالب بود. پسری که سوار ماشین بود دنبال ما میآمد و داشت مزاحم میشد. تصمیم گرفتیم از خودمان شروع کنیم و درباره مزاحمت سکوت نکنیم. به پسر گفتم: «میدونی با این کارت داری مزاحم ما میشی؟ شاید الان با گفتن این حرفها و متلکها تو سرگرم بشی و بهت خوش بگذره ولی ماها واقعا عصبانی و ناراحت میشیم. به خاطر همین رفتارها همیشه میترسیم تو خیابون راه بریم.» بعد هم یک پستر بهش دادم. پوستر را نگاه کرد . خوشش آمد. پوستر را به شیشه ماشینش چسباند و گفت «ببخشید مزاحم شدم» و رفت.
البته واکنش همه مثبت نبود و بعضی با این کار ما به شدت مخالفت کرده و اعتراض خود را با پاره کردن پوسترها نشان دادند. اما من و دوستانم به هیچ عنوان از این موضوع ناراحت نیستیم. خیلیها با این کار من مخالف بودند و وقتی میخواستم این کار را انجام دهم و یا در بین صحبتهایم با مردم، به من گفتند «این کار رو نکن مگه حوصله داری وقتت رو هدر بدی؟» وقت را هدر دهم؟ ما برای رسیدن به حقوق برابر تلاش میکنیم و امنیت در خیابانهای شهر حق مسلم ماست. شاید من نتوانم عقیده تمام مردم جامعه را عوض کنم. اما حتی اگر بتوانم نظر یک نفر را تغییر دهم و او را از حقوق خودش و دیگران آگاه کنم احساس میکنم کار مهم و باارزشی انجام دادهام. به نظرم این وظیفه همه ماست که برای آگاهی آدمهایی که در اطرافمان زندگی میکنند تلاش کنیم و اگر همه افراد به این وظیفه عمل کنند قطعا جامعه بهتری خواهیم داشت.