دیدبان آزار

گزارشی از نصب پوسترها در خرم‌آباد

مگر پیروزی چیزی به جز تلاش در راه امید است؟

مریم حاجی‌پور: حدود سه ماه پیش بود که تصاویر پوسترهای نصب شده در شهرهای مختلف را در پیج اینستاگرام یکی از دوستانم دیدم. اعتراف می‌کنم در ابتدا موضوع این پوسترها به نظرم آن‌چنان هم با اهمیت نرسید، با خود می‌گفتم کشور من دغدغه‌های مهم‌تری دارد و حتی اگر این دغدغه را داشته باشم مگر  می‌شود با یک طرح ساده مشکی از دایره و خطوط در یک صفحه زرد به مبارزه با  باورها و افکار نادرست رفت؟! چه برسد به این که در این مبارزه پیروز هم شد.  

روزها گذشت. دوستان فعال حقوق زنان هر روز پوسترهای جدیدی در تاکسی و رستوران و خلاصه هر جایی که چند لحظه مجال نگریستن و تفکر باشد نصب می‌کردند و من با دیدن تصاویر آن‌ها فقط در دل برایشان دعا می‌کردم. از آن دعاهایی که اگر نسل‌های گذشته‌مان نمی‌کردند حکما دنیا جای بهتری می‌بود و جامعه زیباتر. بالاخره تلاش‌ها و امیدهای کنشگرهای عزیز، من را هم به فکر واداشت. فکر کردم به‌راستی معنای «پیروزی» چیست؟ چیزی که ترس از به دست نیاوردن آن من و هزاران من دیگر را از تلاش باز نگه می‌دارد؟ مگر پیروزی چیزی به جز در راه امید و بهتر شدن است؟

تصمیم گرفتم به همان شیوه‌ای که فعالین حقوق زنان در تهران و شهرهای بزرگ این حرکت را آغاز نمودند اقدام به اجرای این طرح در شهر خرم‌آباد کنم. از آن پس من هم مثل یک شهروند کاملا معمولی با صحبت با مغازه‌داران و رانندگان تاکسی در  سطح شهر و ... راجع به پوسترها  و نصب آن‌ها هم یک حکم اخلاقی را یادآور شدم و هم گامی کوچک در راه پیروزی برداشتم. چیزهای زیادی یاد گرفتم. واکنش مردم به این پوسترها بسیار جالب و متنوع بود.

عده‌ای این حرکت را ادامه مبارزات علیه حجاب اجباری قلمداد می‌کردند و عده‌ای دیگر برای یادآور شدن نکات اخلاقی که ریشه در عرف ایرانی و دین اسلام دارد به من آفرین می‌گفتند. چرا که دیدن متلک انداختن و ایجاد مزاحمت‌های خیابانی برای دختران و زنان یک کشور را خلاف سنت و به قول خودشان غیرت مردان مسلمان ایرانی می‌دانستند. به یاد دارم یک روز یکی از رانندگان تاکسی پس از دیدن پوستر «متلک انداختن تفریح نیست» از من پرسید : «اگر روسری یک دختر عقب باشد چه؟» 

به نظر وی شنیدن متلک چندان هم برای این دختر ناخوشایند نبود. او گمان می‌کرد دخترانی که نوع پوشش آن‌ها با حدود مشخص شده در قانون مغایر است، از شنیدن متلک خوشحال هم می‌شوند. من که از شنیدن نظرات صادقانه این آقا خوشحال شده بودم گفتم من به عنوان کسی که از پوشش‌های متفاوتی استفاده می‌کند تفاوتی در شنیدن متلک و یا تغییر جهت یک اتومبیل هنگام عبور از خیابان به هدف ترساندن، احساس نمی‌کنم.

گفتم که تفاوت انسان با موجودات دیگر در اختیار است. پس انسان نمی‌تواند رفتار زشت خود را معلول علتی در فرد دیگر بداند و خلاصه انسان موجودی است به شیوه فالهما فجورها و تقوی‌ها. در واقع کسی که با دیدن چادر من یک بیت به زعم خودش در قالب مطایبه و مزاح با کلمه چادر می‌گوید همان کسی است که با دیدن گل‌های دامن من متلک می‌گوید. به قول شاعر عزیز مقصود تویی و کعبه و بتخانه بهانه‌ست.

مطالب مرتبط