داشتم توی خیابون میرفتم که یه ماشین گذاشت دنبالم و شروع کرد به حرفهای رکیک زدن، منم سرش داد زدم و بهش گفتم دست از سرم برداره که یهو پیچید جلوم و از ماشین پیاده شد. داشت میومد سمتم و تهدید میکرد منم ترسیدم و از گوشه خیابون یه سنگ برداشتم و به سمتش نشونه گرفتم، ترسید و سریع سوار ماشین شد و رفت.