یه روز صبح که از خانه خارج شدم توی کوچه یه مرد بهم گفت: (موهات رو بکن تو) من هم گفتم: تو نگاه نکن. فوری عصبی شد و گفت: به من می گی نگاه نکن? صداش رو بلند کرد و گفت: وایسا بهت میگم وایسا الان زنگ میزنم 110 بیان جمعت کنن از تو خیابون . منم عصبی شدم و چون توی کوچه خودمون مزاحمم شد برگشتم سمت خونه و به خانوادم اطلاع دادم .دو تن از همسایه ها هم شاهد این ماجرا بودن اون مزاحم هم زنگ زد به 110 ، من هم زنگ زدم به 110 و مزاحمتش را گزارش دادم پدر و برادرم و همسایه ها با مزاحم برخورد کردن ولی انقدر پررو بی حیا بود که می گفت: من دارم امر به معروف میکنم و آقا خودش گفته آتش به اختیار هستین . همه همسایهها از من حمایت میکردن وقتی 110 آمد من ماجرا را تعریف کردم چند تا از همسایهها هم شهادت دادن که او مزاحم من شده و تعقیبم کرده 110 هم به مرد تذکر داد و گفت: به شما ربطی نداره که تو حجاب این خانم دخالت می کنی پس ما اینجا چه کاره هستیم . در نهایت کار به کلانتری و شکایت کشیده شد. بعضی روزها آن مزاحم را در مسیر خانه میبینم و همیشه بخاطر حجاب و پوششم بهم توهین میکند و من هم همیشه جواب توهینهایش را میدهم.