دیدبان آزار

آزار دیده‌ام - 3060

17 ساله بودم، سوم دبیرستان، از صبح مدرسه بودم و بعدش هم رفتم کلاس فیزیک تو آموزشگاه خسته و کوفته داشتم برمیگشتم خونه ، برای رسیدن به خونه باید از پل هوایی رد میشدم ، پدر من ارتشیه و ما داخل خونه سازمانی زندگی میکنیم طبیعتا سرباز های زیادی هم از اون پل رد میشن که برن داخل پادگان. پوششم مقنعه و یک مانتوی ساده سرمه ای رنگ بود ، وقتی داشتم از پله های پل پایین میرفتم سربازه دستش رو کشید رو باسنم از پشت داد زدم صب کن ببینم گفت اگر میتونی دنبالم بیا و از پایین یه سرباز دیگه هم داشت رد میشد یه تیکه انداخت و دوتایی به طرف جایی که خلوت و تاریک بود رفتن تا برن داخل پادگان. من رفتم اون طرف که وارد قسمت های خونه سازمانی بشم اما غرورم جریحه دار شده بود زنگ زدم به بابام که سربازا اذیتم کردن ، سریعا با ماشین اومد و از ماشین پیاده شد سربازها رو کتک زد، مردم خیلی سریع جمع شدن، یه آقایی اومده بود میگفت من جانبازم پسرم سپاهیه اینا خودشون حجابشون رو رعایت نمیکنن :) سرباز های نگهبان جلوی پادگان اومدن وقتی دیدن دعواس یکیشون منو محکم هل داد... بعدا یکی اومد گفت این آقا از همکارای خودمونه و اینا سربازا رفتن و بابامم به پادگان گفت اینا مزاحم شدن و قرار شد بررسی بشه و شاید منتقلشون کنن از قزوین به جای دیگه. اما شبش مامانم بهم گفت آدم نباید هرچیزی رو بگه ( منظورش این بود اگر موقع دعوا اتفاقی برای کسی میوفتاد چی) اما من واقعا اعتقاد ندارم بهش و سکوت باعث تکرارش میشه. من تا چند روز حالم خیلی بد بود، تا مدت ها اگر میخواستم از روی پل رد شم بعد از مدرسه ظرف غذام رو میگرفتم تو دستم تا اگر کسی نزدیک اومد بکوبم تو سرش.


نوع آزار:




واکنش:
تاریخ: 1395/08/12
محدوده زمانی: 19 تا 24 شب
جنسیت آزار دیده: زن
محدوده سنی: زیر 18 سال

استان: قزوین
شهرستان: قزوین
آدرس محل: پل هوایی روبروی لشگر ارتش