من یک زن 31 سالهام، با ظاهری معمولی، داشتم با پسرم سوار ماشین میشدم که یک موتور سوار همراه یک دختر بچه کنار پنجره ماشین ایستاد,. من من کنان ادرس پرسید,، من گفتم که اهل اینجا نیستم و نمیشناسم. اون مرد شروع کرد سینههای خودشو مالوندن و لباشو خیس کردن. من پامو گذاشتم رو گاز و فرار کردم. نترسیده بودم، شوکه شدم، انتظارشو نداشتم، واقعا حالم بده.