داشتیم از دانشگاه بر میگشتیم. از یه منطقه که نه خیلی شلوغ بود و نه خیلی خلوت و معمولا مسیر همیشگیمون بود رفتیم، حدودای 5 بعد از ظهر بود، با دوستام مشغول حرف و پیاده روی بودم و اغلب حواسم و جمع میکنم چون جدیدا کیف قاپی و زورگیری زیادشده و عادتمه به اطرافم زیاد توجه میکنم، یهو دیدم یه اقایی بدون لباس ایستاده کنار ماشینش بین درختا و داشت با الت جنسیش ور میرفت و ماسک زده بود، بهت زده بودم و ازینکه خیلیا بی توجه رد میشدن، دوستامم متوجه شدن و حالمون خیلی بد شد، چند متر پایین تر به دو تا اقا گفتم و اونام سریع رفتن سراغش، چند روز میگذره ولی حالم همچنان بده ...