از مغازه بر میگشتم که موتوری شروع به تعقیبم کرد...سعی کردم اول بی توجهی کنم و ازش رد بشم و همین طور خیابون کاملا خلوت بود و کمی میترسیدم که چیزی بهش بگم تا این که تا کوچمون اومد دیگه نتونستم تحمل کنم وقتی با موتورش میخواست کنارم رد بشه از پشت یقشو گرفتم تا میشد زدمش و وقتی ولش کردم باز هم میخواست بهم دست درازی کنه با مشت زدم تو دهنش