وقتی از سرکار برگشته بودم و خسته و کوفته بودم
حتی آرایش هم نداشتم ، به خاطر اینکه شال من افتاده بود یه موتور سوار هی دنبالم اومد و شروع کرد به فحش و فحاشی ، که من هم مجبور شدم باهاش برخورد کنم و وقتی قاطعیت من رو دید بیخیال شد و رفت ولی من تا روزهاحالم بد بود.