شرح واقعه: طبق معمول همیشه بخاطر شغلم(مغازه دارم و از شاهین شهر ساعت 10:30میزنم بیرون با تاکسی میام سمت خونه که حدود 1 ساعت یا بیشتر تو راهم) مجبورم اخر شب از سرکار برگردم و اونشبم مثل همه شبهای دیگه داشتم برمیگشتم سمت خونه ، خونه ما دو خیابون با محل اتفاق آزار فاصله داره اونجایی که این اتفاق افتاد نزدیک به خونه داییم بود توی مسیر از اول خیابون یه ماشین 206 که سه تا پسر تقریبا همسن داخلش بودن شروع به مزاحمت کردن دفعه اول متلک انداختن و منم چون شب بود و خیابون از حالت معمولش خلوت تر بود چیزی نگفتم دفه دوم که رفتن دور زدن و برگشتن و متلک انداختن یکیشون گفت:خوشم نمیاد تا این موقع شب بیرونی) و رد شدن منم انگشت وسط دستمو بهشون نشون دادم ولی حرف نزدم، دفعه سوم که مسیر عوض شده بود تو یه خیابون دیگه بودم دیدم که دارن میان سمتم دوباره منم رفتم اونطرف خیابون ولی بازهم اونا ول کن نبودن و رفتن دور زدن و همینجوری که داشتن از رو به رو میومدن و خیلی خیلی هم آهسته میرفتن باز هم متلک انداختن از قبلش به خودم گفتم ایندفعه اگه برگشتن حتما یه چیزی بهشون میگم نزدیک یه سوپر مارکت بودم رفتم جلو گفتم خفه شید و برید پی کارتون و با لگد محکم کوبیدم به در ماشینشون یکیشون که راننده بود با چهره برافروخته پیاده شد و هر چی فحش لایق خودش بود و به من و خانواده ام داد من هم فحش دادم چون واقعن داشتم میلرزیدم پسر که قد بلند و هیکل درشتی هم داشت، بهم نزدیک شد و من با داد و بیداد بهش گفتم اگه نزدیکتر بیای دهنتو سرویس میکنم و گوشیم و به علامت اینکه زنگ میزنم به پلیس بهش نشون دادم همه این داد و بیدادها تو کمتر از چند دقیقه اتفاق افتاد، یه مرد و چندتا پسر بچه هم که دم سوپر ایستاده بودن هیچ کاری نکردن و فقط نگاه میکردن من چند دقیقه بیشتر تا پایان مسیرم نمونده بود اینجا دیگه خیلی خلوت تر بود حتی لامپ خیابونم خاموش بود داشتم از ترس میمردم و کل بدنم میلرزید چندباری پشت سرمو نگاه کردم ببینم دنبالم نیان رسیدن به خونه و رفتم داخل کل ماجرا رو واسه خانواده تعریف کردم و فقط جمله ای که شنیدم از دختر داییام که همسن من بودن (عجب جراتی داری این موقع شب من بودم هیچی نمیگفتم)خاستم بگم که جدای از بحث تاثیری که تو روحیه مون میزاره خیلی وقتا این دلداری ندادن بیننده ها بیشتر ادمو اذیت میکنه اگه اون اقایی که اونجا داشت نگاه میکرد یه قدم میومد سمت من من اونقد نمیترسیدم یا حداقل میفهمیدم واسه بقیه هم مهمه این جور ماجرا ها ولی حیف که همه فقط بیننده ان. ممنون از صفحه خوبتون.