ساعت حدود چهار بعد از ظهر داشتم میرفتم آرایشگاه. از توی کوچه رد میشدم که یه مردی کنار موتورش وایساده بود. یهو گفت دستمال داری دوتا بهم بدی. من تازه داشتم هندزفری مو از گوشم در میآوردم متوجه نشدم چی گفت اولش. پرسیدم بله؟ همین جمله رو تکرار کرد من یهو متوجه شدم که آلت تناسلی شو در آورده و داره با دستش تکونش میده. حالم خیلی بد شد و تپش قلب شدیدی گرفتم. میخواستم داد بزنم اگه کسی هست متوجه بشه اما هیچکسی توی اون کوچه نبود. منم از ترسم سریع رد شدم که اتفاق بدتری نیوفته یا نیاد طرفم. همه اینا توی چند ثانیه اتفاق افتاد اما حس بد و آزار و آسیب روانیش برای من از بین نمی ره.