از مدرسه با اتوبوس میومدیم خونه، بعد شلوغ که می شد قسمت وسط مختلط می شد یه جورایی. یه بار یه مرده دم قسمت بانوان بد جور انگشتم کرد، پریدم هوا. دوستام پرسیدن چی شده؟ منم گفتم هیچی روم نشد بگم.
بعد 5 دقیقه، یه زنه می خواست پیاده بشه، اومدم کنار، دو طرف باسنمو گرفت چسبوند به خودش. منم چشام گرد شد، دوستم می گفت باز چه ت شد امروز یه جوری شدی! زنه که پیاده شد منم سریع برگشتم سر جام. بعدم دیگه پیاده شدیم.