منتظر اتوبوس بودم و خارج از ایستگاه داشتم با موبایل حرف میزدم، از اون سمت چهارراه داشت به سمت ایستگاه میومد و همینطور منو خیره نگاه میکرد، نزدیک که رسید چند قدم با فاصله ایستاد و همینطور خیره نگاه میکرد و زیر لب یه چیزایی میگفت، برگشتم با اخم گفتم برو مزاحم نشو، انگار خوشش اومد بهش توجه نشون دادم بازم به حرف زدن ادامه داد، دوباره سرش داد زدم مگه نمیفهمی بهت میگم مزاحم نشو، همچنان با خونسردی و لبخند خیره خیره نگاه میکرد و حرف میزد، گوشی رو قطع کردم تا ازش فیلم بگیرم چند قدم عقب رفت گفت خوب زنگ بزن 110، گفتم نه ازت فیلم میگیرم بیچاره هر چی دلت خواست بگو (فکر میکردم بترسه فرار کنه) واستاد گفت باشه منم فیلم میگیرم، گوشیش رو اورد بالا که فیلم بگیره تمام بدنم میلرزید، فیلم رو بلافاصله قطع کردم و شماره 110 رو گرفتم اما سوار یه اتوبوس شد و رفت. گزارش رو دادم و گفتن تو ایستگاه باشین تا مامور بیاد، 45 دقیقه تو ایستگاه میلرزیدم اما مامور نیومد، دوباره زنگ زدم، از شدت گریه نمیتونستم حتی درست حرف بزنم دوباره گفتن صبر کنین تا مامور بیاد، بعد از سه بار زنگ زدن و شکایت کردن بالاخره یه ماشین اومد، براشون جریان رو توضیح دادم و گفتم ازش فیلم گرفتم، گفتن تا اسم و ادرس از طرف نداشته باشی ما کاری نمیتونیم بکنیم، گفتم مزاحم تو خیابونه، من از کجا بشناسمش؟ بهشون گفتم کارگرای این ساختمون میشناسنش من دیدم باهاشون حرف میزد، اما حتی به خودشون زحمت ندادن از ماشین پیاده بشن یه امار بگیرن، بعدم شماره کلانتری محل رو بهم دادن و گفتن اگه دوباره پیداش شد یجوری تو ایستگاه نگهش دارین و به کلانتری زنگ بزنین زودتر مامور میفرستن تا 110. چند روزی ساعت رفتنم رو تغییر دادم اما بازم میدیدمش تو ایستگاه، از ترسم میرفتم بین خانوما میشستم ولی میومد با فاصله می ایستاد و اشاره میکرد که باهاش سوار چه اتوبوسی بشم، یه بار از تو ایستگاه بلند شدم که زنگ بزنم 110 دنبالم دور ایستگاه راه افتاده بود و تا میدید دارم شماره میگیرم سوار یه اتوبوس میشد و فرار میکرد. تو همه ی این روزها ایستگاه شلوغ بود و مردم میدیدن که داره مزاحم میشه ولی کسی کاری نمیکرد. با خانواده ام در میون گذاشتم ولی متاسفانه هیچوقت تو هیچ موردی نتونستم توقع حمایت از جانب خانواده ام داشته باشم. مامان من همیشه تو حق خوری ها میگه مگه چکار میتونیم بکنیم؟ بجای حل مسئله کلا صورت مسئله رو پاک میکنه. همکارام بیشتر هوام رو داشتن حتی گفتن حاضرن بیان تو ایستگاه بشینن پیداش شد بگیرنش تا پلیس بیاد. بهرحال تا یکماه من با تاکسی میرفتم صبحها و کلی هزینه ی اضافی از جیبم دادم بابت جرمی که کس دیگه ای مرتکب میشد. و در نهایت هم مجبور به تغییر مسیر شدم که باعث میشد یک ساعت تو راه باشم تا برسم دفتر. هنوز هم بعد یکسال یکی دوبار تصادفا تو اون ایستگاه دیدمش، اما سرمو انداختم پایین و دعا کردم منو نشناسه و متاسفانه صبح ها اصلا جرات نمیکنم از اون سمت برم. این رو هم بگم زمانیکه این اتفاق افتاد کل شهر پر پلیس های گارد ویژه بود و دقیقا سر چهارراه بعدی که 30 ثانیه فاصله داشت یه ماشین گشت ویژه با مامورای مسلح بودن، هنوز هم گارد ویژه خیلی جاهای شهر هست و من نمیفهمم چرا بودجه برای قرار دادن اینهمه مامور سر چهارراهها هست اما چهارتا گشت معمولی برای رسیدگی به موقع به شکایات مردمی نباید باشه؟ البته که مطمئنم اگه کسی گزارش کشف حجاب میداد یکی که نه پنج تا گشت میفرستادن بلافاصله.